تاریخ انتشار:1394/11/25 - 15:39 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 12351
رضا یزدانی این روزها سرگرم بازی در فیلم است و برای ماه‌های آتی کنسرت‌هایی دارد. چند ‌ماه پیش این خواننده پاپ وقتی گفت بهترین کسی است که می‌تواند کارهای مرحوم فرهاد مهراد را بخواند با موجی از انتقادات روبه‌رو شد و این پرسش محوریت آن بود که آیا کپی‌بودن افتخار دارد؟ گذشته از آنکه هیاهو و جنجال کار «پاپ استارهاست» اما طرفداران این هنرمند که روزگاری در اوج قرار داشت این روزها از او به‌علت دورشدن از کارهای اجتماعی اعتراضی‌اش ابراز نارضایتی می‌کنند و همچنان نیز رضا یزدانی هنرپیشه را هم برنمی‌تابند.
به گزارش سینماسینما با او پیرامون این دو موضوع گپ زده‌ایم و از تکرار و روزمرگی پرسیده‌ایم که او با جسارت خاصی خود را هنوز دچار تکرار نمی‌داند؛ مسئله‌ای که خواننده این سطور بهتر می‌تواند آن را به قضاوت بنشیند.

آیا تاکنون به این فکر کردید که یک روزی رضا یزدانی خواننده نباشد و بشوید یک هنرپیشه؟
نه، اصلا اینطوری نیست. همیشه و همیشه دراین سال‌ها سینما در خدمت موسیقی من بوده است. البته که این فیلم آخر یک فیلم متفاوتی بود. اصلا نگاه من به بازیگری دراین فیلم آخر، عوض شد و اینکه همه مسائل آن فرق می‌کرد، هم کارگردان فرق داشت نسبت به کارهای قبلی که انجام داده بودم و هم اکیپی که در آن فیلم کار می‌کردند. من خیلی از این فیلمم راضی هستم؛ حتی به آنجا رسیدم که ممکن است بازیگری را ادامه بدهم.
چه چیزی در بازیگری دیدید که دوست دارید آن را ادامه بدهید؟
همان‌طور که گفتم در فیلم اخیرم خیلی فرق داشتم. درواقع همه‌چیز متفاوت بود با فیلم‌های قبلی؛ از خودم راضی بودم. بقیه هم همین‌طور راضی بودند
پس رشدتان باعث شده که نظر مساعدی به فیلم و سینما پیدا کنید؟
بله.
می‌توانم چند سوال چالش‌برانگیز بپرسم اگر ناراحت نمی‌شوید؟
بپرسید اگه درواقع صلاح بدانم جواب می‌دهم.
در کنسرت موسیقی فیلم‌های مسعود کیمیایی شما خواننده ارکستر آقای بهزاد عبدی بودید. در نشست خبری درباره خواندن آثار مرحوم فرهاد صحبتی کردید که خیلی‌ها نقد به آن وارد کردند.
بله، برای اینکه به اشتباه برداشت کرده بودند.
می‌شود پس درست بگویید که برداشت اشتباه مردم چه بوده است؟
من درمورد کنسرت گفتم که: «من درحال‌حاضر فکر می‌کنم کارهای فرهاد را من بهتر از بقیه می‌توانم اجرا کنم.»
این یعنی اینکه شما کپی بودن را دوست دارید؟
نه اصلا.
همین‌ها را برایم توضیح بدهید…
من اصلا هیچ ارتباطی و هیچ شباهتی با مرحوم فرهاد مهراد ندارم ابدا. نه صدایم شبیه ایشان است و نه نوع گویش و خوانشی که می‌کنم شبیه ایشان است. نه سبکی که کار می‌کنم شبیه سبک ایشان است. ممکن است سابقه شنیداری ایشان با من یکی باشد. ایشان موسیقی غربی گوش می‌کردند و من هم موسیقی غربی گوش می‌کردم ،من سال‌هاست موسیقی غربی گوش می‌کنم ولی چون دراین کنسرت قرار بود کارهای ایشان اجرا شود اما گفتند کارهایی که آقای منفردزاده برای فرهاد ساخته بود نباید اجرا شود، عده دیگری هم گفتند اشکالی ندارد، ما اجرا نمی‌کنیم. من گفتم اگر بناست اجرا شود فکر می‌کنم می‌توانم از پس اجرای کارهای ایشان بربیایم.
پس منظورتان فقط همین بوده که می‌توانید از پسش بربیایید؟
من چرا باید چیزی غیراز این بگویم؟ چرا من باید بخواهم خودم را با یک نفر دیگر مقایسه کنم؟ درصورتی‌که خودم یک جایگاهی و یک جهان‌بینی دیگری دارم برای خودم و اصلا هیچ چیز من هم شبیه فرهاد نیست.
دقیقا.
پس چرا من باید بخواهم چنین کاری بکنم؟
دقیقا مسئله‌ای که ما مطرح می‌کردیم می‌گفتیم که کپی بودن که افتخاری ندارد. اکنون هزاران کپی از آقای شجریان وجود دارد که هیچ‌کسی هم به آن‌ها افتخار نمی‌کند.
حقیقت این است که هیچ چیز من شبیه فرهاد نیست نه صدایم شبیه ایشان است، نه نوع وکال و گویشم شبیه ایشان است. ایشان مهر و امضای خودشان را داشتند، من هم مهر و امضای خودم را دارم. من خودم را مولف می‌دانم. من مهر و امضا دارم برای خودم، پانزده‌سال است زحمت می‌کشم که مهر و امضا پیدا کنم.
اگر طرفدارانتان ناراحت شدند، به‌این علت بود که کپی بودن هیچ افتخاری نیست و اگر هم شما این حرف را زدید، می‏بخشید اما اشتباه بوده.
البته که برای آن کنسرت خوب بود و همه فهمیدند چنین کنسرتی هست و آن سروصدای خبری که لازم بود ایجاد شد؛ حالا دیگر باقیش کلا مهم نیست.
پس یعنی بیشتر سروصدای خبری مدنظر بود؟
نه؛ من یواشکی به شما گفتم دیگر.
یک مسئله دیگری هم که روی این صحبت‌ها مطرح شد، گفتند آقای یزدانی به‌علت اینکه زیاد در کارهای آقای کیمیایی ا‌ست، با او صمیمیت دارد،اما این نقشی است که آقای کیمیایی برای آقای یزدانی تعریف کرده به‌این معنی که «نقش فرهاد در کارهای منِ کیمیایی باش.»
نه چنین چیزی نیست.
این را قبول می‌کنید؟ چون چند سال پیش هم که آقای کیمیایی درباره این موضوع صحبت کرده بودند، به‌گونه‌ای صحبت کرده بودند که گویا شما را تبدیل به آن مرحوم می‌کنند. و شما را فرهاد زمانه دانسته بودند. فرهادی به آن قوت و به آن صلابت.
اگر این نظر ایشان بوده که دیگر من که نمی‌توانم نظری بدهم.
اما می‌گویند این حرف‏ها باعث شده که نقش فرهاد را به خود بگیرید. شما این حرف‌ها را نشنیدید؟
نه خیر من الان دارم از زبان شما می‌شنوم.
می‌گویند یعنی این حرف‌ها باعث شده، که کاراکتر رضا یزدانی از آن رضا یزدانی که کارهای خودش را می‌کرد و موسیقی‌اش، موسیقی متفاوتی بود، به‌این سمت کشیده می‌شود که بیاید در کاراکتر فرهاد خودش را بگنجاند.
چرا من باید یک چنین کارهایی بکنم؟
تحت‌تاثیر صحبت آقای کیمیایی است دیگر.
آدم وقتی جایگاهی برای خودش دارد که راضی است، برای چی باید خودش را شبیه یک نفر دیگر بکند؟
حرف شما را می‌پذیرم. ولی منتقدان نظرشان این است که همنشینی با آقای کیمیایی باعث شده این کاراکتر را ایشان برای شما تعریف کنند. یعنی چطوری بگویم الگو و خط مشی به شما داده است.
نه خیر اصلا این‌طور نیست.
درمورد همان اجرای آثار موسیقی فیلم‌های کیمیایی برایم صحبت کنید. شما سه تا قطعه اجرا کردید. فکر می‌کنید دراین کنسرت چقدر به اصل اجرا نزدیک بودید؟
اجرای متفاوتی بوده خب. تنظیمات جدیدی بود، با ارکستر تنظیم شده بود و اجرای بسیار خوبی بود.
یعنی اجرا را خوب می‌دانید. با این حال فکر می‌کنید چرا سالن پر نشده بود؟ شما یک خواننده پرطرفدار هستید.
بله به‌دلیل اینکه اسمم توی تبلیغات نبود.
اگرچه اسمتان در تبلیغات نبود اما یک هیاهوی تبلیغاتی که برایش به پا شده بود.
باشد ولی اسمم در تبلیغات نبود. شما ژورنالیستید و برای همین فهمیدید که من کنسرت دارم. مردم که خبر نداشتند. در تبلیغات باید اسم خواننده را بدانند تا بروند. من سه تا آهنگ قرار بود اجرا کنم و این را اعلام کردم که سه تا بیشتر اجرا نمی‌کنم. برای اینکه بعدا مجبورم جواب پس بدهم.
بله فقط…
وقتی اعلام می‌شود که رضا یزدانی قرار است بخواند، وقتی تماشاگر می‌آید و می‌بیند سه تا آهنگ بیشتر نمی‌خواند، بعد ممکن است شکایت کند. اینکه چرا نگفتی قرار است کنسرت، کنسرت یزدانی نباشد. قرار است کنسرت اینسترومانتال باشد نه کنسرت خواننده محبوبش.
درست می‌فرمایید ولی به‌هرحال…
من اعلام کردم که من سه تا کار بیشتر نمی‌خوانم.
حداقل می‌توانستند بنویسند خواننده بخش اول. می‌دانید چه می‌گویم؟
نه، نه. اصلا قرارمان این بود که اسم من نباشد و من هم اعلام کردم که سه تا کار بیشتر نمی‌خوانم.
چرا قرار بود اسم شما نباشد؟ اولش که قرار بود کارهای آقای منفردزاده هم اجرا بشود؟
خب حذف شد دیگر.
از اول اسم شما در تبلیغات بود چراکه در ابتدا قرار نبود تنها سه کار را بخوانید…
چون از برنامه، بخش‌های دارای خواننده حذف شد به‌همین دلیل من گفتم اسم من را در تبلیغات نزنید. چون بعضی به اشتباه به‌عنوان کنسرت من می‌آیند و وقتی می‌بینند من سه تا آهنگ بیشتر نمی‌خوانم ممکن است ناراحتی درست بشود. قرار بر این بود که شبِ مسعود کیمیایی باشد.
بله.
به همین دلیل این‌گونه قرار شد. من هم گفتم که سه تا کار بیشتر نمی‌خوانم. خیلی‌ها هم به‌خاطر سه تا کار نمی‌آیند درکنسرت
صد هزار تومان پول بدهند. یک خانواده
چهار پنج نفره چرا باید پانصد هزار تومن پول بدهد.
موافقید که قیمت بلیت کنسرت‌ها خیلی بالاست؟
به راستی دست خواننده نیست متاسفانه.
دست خواننده نیست؛ دست آهنگساز هم نیست؛ آیا تهیه‌کننده‌ها هستند؟ چراکه بیزینس آنهاست؟
تهیه‌کننده‌ها گناهی ندارند اگر شما بروید درواقع مخارجی را که انجام می‌دهند بدانید درواقع پیدا می‌کنید اصل ماجرا را، می‌بینید آن‌ها هم تقصیر ندارند. مشکل اصلی سالن است. سالنی که شبی هفتاد‌میلیون تومان می‌گیرد، برای یک شب اجرا، پولش از کجا باید بیاید پرداخت بشود؟
تا حدی درست می‌گویید اما…
ببینید یک کنسرت با تبلیغاتش و صدا و تشکیلات، هر شب صد و پنجاه‌میلیون تومان برای تهیه‌کننده هزینه دارد.
برای چه سالنی؟ سالن چند نفره؟
برای همه سالن‌هاست. یا سالن برج میلاد نمایشگاه بین‌المللی یا وزارت کشور. این سه سالن بزرگی است که در تهران داریم. سالن دیگری هم با این امکانات نداریم. نزدیک صدوپنجاه‌میلیون تومان شبی برای تهیه‌کننده هزینه دارد.
یک مسئله دیگری هم که سوای هزینه و درآمد مردم است اقبال عمومی به موسیقی پاپ است که پایین آمده و خیلی‌ از سالن‌ها خالی می‌ماند.
به خاطر این است که این روند دراین چند‌ساله اتفاق افتاده در هرحال.
به چه علتی؟ به‌چه علتی فکر می‌کنید این‌طور شده؟ چون اقبال به پاپ خیلی خوب بود اما دراین دوساله…
الان هم خوب است خانم. نسبت به موسیقی‌های دیگر بخواهید حساب کنید که یک به هزار است.
اما به‌هرحال در قیاس با فروش‌های خودتان…
ربطی ندارد.
به دیگر ژانرهای موسیقی کاری ندارم اما در قیاس با ژانر موسیقی خودتان مشخص است که افت کرده…
آنها یک‌سالن صد نفری را نمی‌توانند پر کنند. یک‌سالن چهارصدنفری را بخواهند پر کنند باید یک‌سال تبلیغات کنند. بعدش بازهم پر نمی‌شود. ما اما راحت می‌توانیم سه هزار نفررا داشته باشیم. برای من در دو سئانس در یک شب، شش هزار نفر می‌آیند داخل سالن.
سالن‌هایی را که دو سئانس کنسرت اجرا می‌شود، از نظر کیفیت در آن برای مردم خوب می‌دانید؟
شما سالن دیگر سراغ دارید؟
نه. در دو سئانس اجرا کردن برای یک خواننده و یک گروه نوازنده خوب است؟ اصلا شما خودتان موافقید؟
نه، نه. همین که هزینه‌اش برای تهیه‌کننده سنگین درنمی‌آید، آن‌ها مجبور هستند این کار را بکنند و ما هم مجبوریم به‌تبع آن‌ها این کار را انجام بدهیم.
پس الان محوریت در موسیقی پاپ شد تاثیر تهیه‌کننده. یعنی اکنون عامل تاثیرگذار روی خواننده و ارکستر و مخاطب و بلیت فروش و اینها، همه‌چیز شد جیب تهیه‌کننده؟
ببینید، تهیه‌کننده باید بیاید به من پول بدهد که من بروم اجرا کنم؟ باید پول سالن را بدهد؛ باید پول نور را بدهد، پول صدا را بدهد، پول تبلیغات را بدهد، پول‌های دیگر را بدهد تا بتواند اجرا کند. وقتی یک سئانس می‌گذارد توی آن سالن، چون برایش صرف نمی‌کند بنابراین مجبور است بکند دو سئانس. من هم به‌تبع او مجبورم دو سئانس اجرا کنم. چیزی که در هیچ کجای دنیا به غیراز ایران اتفاق نیفتاده است.
درمورد افت کیفیت کارها و اینکه دچار تکرار بشوید، آیا فکر می‌کنید اصلا دچار تکرار شدید؟ روزی شده که شما فکر کنید کارهاتان دیگر آن چیزی که دلتان می‌خواهد نیست؟
هنوز نه، هنوز نشده. من از اول همین‌طور که کارها را که انجام می‌دهم، آن‌ها را عوض می‌کنم، آهنگسازها را عوض می‌کنم، بچه‌های بیشتری را وارد و خارج می‌کنم. همین‌طور سعی می‌کنم که این اتفاق نیفتد.
اگر یک روزی اتفاق بیفتد چه کار می‌کنید؟ یعنی بازهم می‌روید آلبوم تولید کنید؟ بازهم می‌روید کنسرت بگذارید؟
فعلا که اتفاق نیفتاده. من هم آدم باهوشی هستم نمی‌گذارم چنین اتفاقی بیفتد. من از نسل اول خواننده‌های پاپ ایران هستم. هیچ‌یکشان الان حضور ندارند و کار جدی نمی‌کنند.

منبع: روزنامه بهار

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها