تاریخ انتشار:1396/02/10 - 10:00 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 53382

فیلم نمی‌خواهم زنده بمانم (۲۴)محمدرضا فروتنبعد از انتشار آلبوم «می‌فهممت» گفتگویی با محمدرضا فروتن درباره زندگی این روزها، دوستی و همکاری با افشین یداللهی و فعالیت‌های اخیرش انجام شده است

به گزارش سینماسینما،  محمدرضا فروتن اصرار داشته که به هیچ وجه در متن گفت‌وگو از کلمه مرحوم برای دکتر یداللهی استفاده نشود چون او معتقد است ایشان هنوز و برای همیشه زنده هستند.
از دنیای این روزهایتان برایمان بگویید.

دارم خودم را برای امتحاناتم و آلبوم بعدی‌ام آماده می‌کنم.

چرا رشته روان‌شناسی را انتخاب کردید؟

من قبل از اینکه وارد سینما شوم، روان‌شناسی بالینی خوانده بودم و بعد از ۱۷سال دوری از فضای دانشگاه دوباره و به تشویق دکتر افشین یداللهی درسم را تا مقطع دکتری ادامه دادم و خوشحالم که این کار را انجام دادم چون این شروع دوباره خیلی برایم هیجان‌انگیز بود و دیدم که اتفاقا امکان ادامه‌اش خیلی آسان است.

فاصله‌ای که این سال‌ها ایجاد شده بود برایتان سخت نبود؟

نه اصلا، برعکس شیرین هم بود و در وجودم آن را احساس می‌کردم. می‌خواستم کیفیت و سطح زندگی‌ام را بالا‌تر ببرم و وقتی دوباره و در یک مقطع بالاتر وارد دانشگاه شدم، درس‌ها و کلاس‌ها خیلی برایم دوست‌داشتنی بودند. به‌هرحال از این اتفاق خیلی راضی هستم.

بعد از تحصیل دوباره در رشته روان‌شناسی نگاهتان به زندگی و انتخاب نقش‌ها چقدر تغییر کرد؟

من دوست داشتم حین اینکه در سینما هستم درسم را بخوانم بنابراین از سینما دور نشدم و نقش‌هایی را بازی کردم که بعضی از آنها به درسم و فضای رشته‌ام نزدیک بود، مثل نقشی که در فیلم «عادت نمی‌کنیم» داشتم و خب بعضی دیگر از نقش‌هایم خیلی مرتبط نبودند، مثل نقشم در فیلم نگار به کارگردانی رامبد جوان که فقط دوست داشتم به خاطر خود رامبد جوان این تجربه را کسب کنم چون خیلی آدم پرانرژی‌ای است و کارهایش همیشه فضای شادی دارند.

امروز نگاهتان در مورد نقشی که در فیلم قرمز داشتید، چیست؟

امروز هم همان نگاه را دارم. من در این فیلم نقش یک آدم پارانویید را بازی کردم و سعی کردم در نقشم این اختلال روان‌شناسی را نشان دهم.

فکر می‌کنید گسستگی و دلواپسی‌های جامعه امروز نشات‌گرفته از چیست؟ برای مثال در دنیای امروز خیانت و اعتیاد بسیار زیاد شده و خانواده‌های زیادی از این موضوع رنج می‌برند.

وقتی نیازهای فرد در دنیای واقعی برآورده نمی‌شود به‌تبع به فانتزی‌های رو می‌آورد که یکی از آنها اعتیاد است. این افراد هیجان‌ها و رویاهایشان را با قرار گرفتن در این دنیای خیالی به دست می‌آورند. اعتیاد برای آنها مسکنی است که بتوانند از مشکلات دور بمانند و فرار کنند. در مورد خیانت هم بحث گسترده است. اگر یک انسان خودش را بشناسد و صداقت داشته باشد، چه با خودش و زندگی و چه با اطرافیان، معمولا این کار را نخواهد کرد. البته لازم به ذکر است که تعریف و تعبیر خیانت در همه جای دنیا یکی است ولی در نهایت فرد با این کار صدمه زیادی به خود و خانواده‌اش می‌زند که باید هزینه‌های آن را بپردازد.

دانستن غصه‌های مردم چقدر برایتان مهم و البته شنیدنی است؟

بیشتر این همدلی برایم جذاب است؛ اینکه بتوانم بخشی از آنها باشم چون در خیلی از شرایط خاص زندگی خودم آدم‌هایی بودند که من را شنیدند و درک کردند و به همین دلیل خیلی ممنون آنها هستم، افرادی مثل دکتر افشین یداللهی، در هر حال دوست دارم به بهترین نحو مراجعانم را درک و مشکلشان را حل کنم.

فکر می‌کنید درگیر مشکلات آنها خواهید شد؟ منظورم از نظر روانی است.

اساسا فکر می‌کنم اگر بعد عاطفی‌ای این وسط نباشد آن رابطه‌ای که باید شکل نمی‌گیرد و اگر من تنها به فکر خودم باشم نمی‌توانم راهکار خوبی برای فرد مقابلم ارائه بدهم ولی وقتی به اصل خودم برمی‌گردم می‌بینم غصه دیگران غصه من هم هست. به نظرم همه ما متعلق به یک تنه درخت هستیم و ریشه‌مان یکی است. به‌هرحال خوشحالم که مساله دیگران برایم مهم است و می‌توانم با آنها همدل شوم.

چرا خیلی از افراد جامعه از کمبود اعتماد به‌نفس درست و سازنده محروم هستند؟

چون در کودکی آنها را سرکوب کرده‌اند و به آنها بها داده نشده است. برای مثال در مدارس ژاپن نزدیک به ۳سال به آنها مهارت زندگی و برخورد با دیگران را می‌آموزند، در حالی که در مدارس ما فقط به نمره و معدل تکیه می‌کنند و از همین جا اعتماد کردن به خود و دیگران در دنیای کودکی خراب می‌شود.

می‌شود گفت محمدرضا فروتن تمام روزهای زندگی‌اش را زندگی کرده است؟

تقریبا، من در حال حاضر در دورانی هستم که قدر زندگی را بیشتر از همیشه می‌دانم و احساس می‌کنم زندگی را خیلی دوست دارم و آنقدر در این چند ساله همه چیز خوب پیش رفته است که اگر خداوند بخواهد من را به عالم دیگری ببرد، آماده هستم.

از آلبوم اخیرتان یعنی «می‌فهممت» بگویید. اصلا چه شد که دوست داشتید خوانندگی را نیز تجربه کنید؟

من همیشه رویای خواندن را در سر داشتم، حتی قبل از اینکه بازیگر شوم، اما به جز مادرم که همیشه مشوق من بوده‌اند بقیه اعضای خانواده‌ام مشوقم نبودند. به همین دلیل مسیر زندگی من هم به سوی دیگری کشیده شد تا اینکه قرار شد در فیلم «قرمز» بخوانم که در نهایت نشد و بابک امینی به جای من خواند و دوباره سر فیلم «شب یلدا» این اتفاق افتاد و این بار خواندم و بسیار از این کار لذت بردم تا اینکه در پشت صحنه یک برنامه تلویزیونی دکتر افشین یداللهی را دیدم و در مورد عشقم به خواندن با ایشان صحبت کردم و ایشان گفتند می‌خواهی برایت ترانه بگویم؟ من هم استقبال کردم و از همان جا همکاری ما با هم شکل گرفت که نتیجه‌اش شد آلبوم «می‌فهممت».

دوست داشتید ترانه‌هایتان چه مضمونی داشته باشند؟

دوست داشتم حالت‌های مختلف انسان را روایت کند؛ اینکه وقتی خوشحال، غمگین یا سردرگم است چگونه با خدا حرف می‌زند و وقتی ترانه «می‌فهممت» را دکتر پای تلفن برای من خواندند بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم و به همین دلیل هم اسم این ترانه را برای آلبومم انتخاب کردم.

این آلبوم آن چیزی شد که می‌خواستید؟

بله، خدا را شکر راضی هستم.

هیچ وقت خودتان خدا را از نزدیک دیده‌اید؟

هر آن چیزی که در اطراف ما وجود دارد نشانه‌ای از خداوند است و همین که در تمام سختی‌ها و پیچ و خم‌های زندگی حواسش به ما هست، یعنی خدا وجود دارد و ما را می‌فهمد و درک می‌کند.

شما سوپراستار بودن را نیز تجربه کرده‌اید. این تجربه چه حسی برایتان به دنبال داشت؟

من این‌گونه این مساله را نگاه نمی‌کنم. اتفاقا در آن زمان انگار حواسم به خودم نبوده است و با افرادی کار می‌کردم که هر چند در عرصه سینما نامی بودند اما دنیایشان با دنیای من فرق داشت. به‌هرحال اگر قرار باشد امروز بعضی از کارهایم را دوباره خودم بسازم، قطعا جور دیگری خواهم ساخت ولی به جرات می‌توانم بگویم امروز که درسم را بیشتر خواندم و موسیقی هم کار کردم بیشتر به خودم نزدیک شده‌ام تا محمدرضا فروتن آن سال‌ها.

منبع: سلامت

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها