فیلم سینمایی «درباره اشمیت» به کارگردانی الکساندر پین، در باشگاه «سینما اندیشه» فرهنگسرای اندیشه نقد و بررسی شد.
به گزارش سینماسینما، در این نشست محسن سلیمانی فاخر، کارشناس و منتقد سینما با بیان اینکه الکساندر پین، در نمایش پیچیدگیهای انسان امروزی و تحلیل روابط پدر و فرزندی و مردان ته خط رسیده و بازنده متبحر است، گفت: او در دو فیلم بعدی خود یعنی «نوادگان» و «نبرسکا» نیز بر همین دنیای عاری از خودشناسی و شی واره گی تاکید میکند.
وی ادامه داد: در این فیلم او ضمن به رخ کشیدن تلخیهای زندگی و تلنگر وارد کردن به هاله و پیله درون آدمها، در پایان با مسخ شخصیت و تغییرنگرشها و مشی فکری از امید و زندگی، سخن میگوید.
به گفته وی، دراین فیلم رابطهها و دغدغههای انسانی با تاکیدهای و آکسان گذاریهای اساسی برمضامینی چون بازنشستگی، همسو و همراه نبودن با همسر، مخالفت در ازدواج فرزند و هراس از آینده، پی نبردن به ارزشمندی زندگی، تنهایی و پوچی انسان امروزی، مصائب کهنسالی و نارضایتی از زندگی و نادم از کردهها و ناکردهها مطرح میشود.
وی افزود: لذت تازه یافته اشمیت در زندگی انس گرفتن با کودک آفریقایی است و تنها راه رهایی از یاس و تنهایی، اندیشیدن و کمک کردن به این بهانه زندگی است، از سویی دیگرسفر، گویی او را به یک خود شناسی میرساند ،انگار او آدمی به قبل و بعد از سفر تبدیل شده است.
مهدی سلطانی گرد فرامرزی، جامعه شناس سینما، در ادامه گفت: درباره اشمیت درباره چالشهای یک مرد سالمند بازنشسته است که سابقا مدیر سطح بالای یک موسسه جهانی بیمه بوده. فیلم هم یک رویکرد انتقادی در روایت زندگی او دارد و هم یک رویکرد امیدبخش.
وی ادامه داد: رابطه اشمیت و دخترش یک رابطه سرد است و اشمیت فقط نقش یک ساپورت کننده مالی و پولی در این رابطه دارد. او حتی عکسی از دختر خود در کیف همراهش ندارد. مدیریت بیمه که یک سمت مالی است، همه چیز را برای او به رابطه پولی فروکاسته است. او از جمعآوری عتیقه توسط زنش شاکی است و از خرید کاروان گرانقیمت دل خوشی ندارد و از تجربیات رفتن به رستورانهای گرانقیمت با همسرش متنفر است. او یک آدم بدبین به همه چیز است.
این محقق فیلم یادآور شد: تنهایی و سفر اما او را متحول میکند. در تنهایی سفر میفهمد که دنیا آن گونه که او فکر میکرده نیست و همین ذهن بدبین و انتقادی او به زندگی خانوادگی، باعث تنهاییاش شده است. در سفر دور آمریکا، او دچار مکاشفه و تحول روحی میشود و در یک سکانس مهم رو به آسمان از روح همسرش هلنا عذرخواهی میکند و از اینکه چرا قدر او را ندانسته، دچار افسوس میشود.
وی افزود: فیلم درباره شکرگزاری است. منتقد بودن به خصوص در روابط خانوادگی همیشه خوب نیست. ناشکری باعث محرومیت و از دست دادن نعمت، در اینجا همسر خوب، میشود همسری که او فکر میکرد برایش مناسب نبوده است. اما در حقیقت همه چیزهایی که او خرج بیهود توسط همسرش میدانست، بعدها به کارش میآید؛ مثل ماشین کاروان یا اشیای عتیقه.
سلطانی در پایان افزود: اشمیت درمییابد که زندگی همین است و باید زندگی کرد. او در نهایت با ازدواج دخترش موافق میشود و سخنرانیای غرا و پر از تمجید به نفع داماد ارائه میکند. هرچند ته دلش از دامادش دل خوشی ندارد، اما ناگزیر بودن زندگی را میپذیرد. او خواهان تحول و امید است و در نهایت این تحول و امید را در کمک به یک کودک فقیر تانزانیایی مییابد.
سیستم بت وارهٔ اقتصادی سیاسی فرهنگی اجتماعی، معنای زندگی اشمیتهای فیلم را میسازند
در ادامه ونداد الوندیپور، منتقد سینما، درباره ساختار و ساخت معنا در روایت فیلم صحبت کرد و با تاکید بر دو لایه بودن معنا در داستان فیلم گفت: اساسیترین نکتهای که در مواجهه با فیلم درباره اشمیت باید از آن آگاه بود، و بدون این آگاهی، تماشاگر متوجه داستان و مفهوم فیلم نمیشود، استفاده فیلمنامه نویس و فیلمساز از صنعت ادبی-هنری آیرونی irony است که ترجمه مشخصی در فارسی ندارد و در خلاصهترین تعریفش، یعنی گفتن یا نوشتن یا نمایش چیزی که معنای اصلیاش، آن چیزی نیست که در ظاهر و لایه سطحی به نظر میرسد و جذابیت اصلی فیلم درباره اشمیت، استفاده فیلمساز از همین ترفند روایی هوشمندانه است که از نظر زیبایی شناختی نیز موجب غنای فیلم شده، زیرا فیلمساز، لایه دوم و اصلیِ معنایی فیلم را با استفاده از عناصر معنی سازی چون تضاد، پارادوکس و نشانهها ساخته، یعنی میزانسن و دکوپاژ و عناصر روایت و رخدادها و دیالوگها، همه باردار معانی نشانه شناختیِ نه چندان آشکار هستند و عدم شناسایی و درک آنها، تماشاگر را در دام لایه معنایی ظاهری فیلم میاندازد نظیر بحران بازنشستگی و افزایش سن و غیره، که در روایت اصلیِ یعنی لایه معنایی زیرین، معنایی متضاد دارند.
الوندیپور که برای تسهیل توضیح مفاهیم نشانه شناختی نهفته در تصاویر فیلم، عکسهای حدود پنجاه نمای مهم فیلم را در ضمن صحبت، با ویدئو پروژکتور روی پرده به نمایش میگذاشت، تاکید کرد: کاراکتر وارِن اشمیت یک شخصیت خاص نیست بلکه نمونه یا جزئی است از اکثر انسانهای دنیا که در معانی پوچ و توخالیای که برایشان ساخته شده غوطه ورند و گمگشته و دچار انواع حسهای مخرب مانند خشم و ترس و یاس و منیت و تنهایی، مانند اشمیت. اما اشمیت خوش اقبال است زیرا وقایع مختلفی چون بازنشستگی و مرگ همسر و سفر و ازدواج دخترش، که در لایه ظاهری بد و منفی تلقی میشوند، در لایه اصلی، بسیار مثبت بوده و وسایلی میشوند که هستی از طریق آنها، او را به بنیادینترین معنای جهان از نظر فیلمساز، هدایت میکند، یعنی محبت و عشقِ بی چشمداشت. و این آغاز یک تحول اساسی است و دقت به نام پسربچه و نیز نام راهبهای که نامه آخر فیلم را از قول او نوشته، یعنی اندیگو و خانم گوتیه، هر دو بر فعل go تاکید میکنند که در انگلیسی، یعنی ادامه دادن و ادامه یافتن چیزی که آغاز شده، یعنی درک معانی هستی و تغییر حسها.
الوندیپور در تحلیل نشانه شناختی نماهای عمومی آغازین فیلم که ساختمان بلندِ اداره بیمهٔ woodmen را از چند زاویه نشان میدهد، گفت: فیلمساز در این چند نما به ما میگوید این برج در واقع یک بت است؛ طبیعتا ساختمان شرکتهای دیگر نیز؛ و با قرار دادن پرچم آمریکا در کنار ساختمان، بر اتحاد سیستم سیاسی با این بت، که خودش ریشه در سیستم اقتصادی کشور (دنیا) دارد تاکید میکند؛ و نام شرکت هم woodmen است یعنی انسانهای چوبی که اشاره به فرمانپذیری و بیاختیاری و بیحسی و عدم ادراک کارمندان همه شرکتها دارد و وجود یک شی فالیک در تصویر پرچم و ساختمان، از سلطه مردان بر این سیستم میگوید و در نمای عمومی دیگری از برج، پایین تصویر یک چراغ قرمز دیده میشود که به معنای سلطهٔ این بت سیستماتیک بر زندگی افراد و در انقیاد و رکود نگه داشتن آنها است و در آخرین نمای عمومی، برج را از زاویه بسیار پایین میبینیم که هم هیبت بت وار آن را نشان میدهد و هم در پایین، پنجرههای طبقات زیرین، به شکل قبر دیده میشوند. این سیستم بت وارهٔ اقتصادی سیاسی فرهنگی اجتماعی، معنای زندگی اشمیتهای فیلم را میسازند که همه پوچند، زیرا سود و منفعتشان در این است. درست زمانی که اشمیتِ ناراحت و خشمگین و افسرده، رسما بازنشسته شده و از اتاق خارج میشود و لامپ را خاموش میکند و در را میبندد، عنوان فیلم ظاهر میشود: دربارهٔ اشمیت، که با توجه به جزییات صحنه، بیشتر معنای «دربارهٔ عدم وجود اشمیت» (انسان نبودگی) را به ذهن متبادر میکند.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- «سودابه»؛ فیلمی برخلاف ذائقهسازی مرسوم سینمای ایران
- نمایش و نقد «سودابه» در فرهنگسرای اندیشه
- بهروزشعیبی: فرهادی و مهرجویی سینمای اجتماعی را به یک قشر خاص محدود نکردند
- نمایش و نقد و بررسی «تدفین» در فرهنگسرای اندیشه
- «کارمند جماعت» منتشر شد
- «جامعهشناسی تفاخر» منتشر شد
- «جامعهشناسی تفاخر» منتشر شد
- «جنگ برای سیاره میمون ها» در فرهنگسرای اندیشه
پربازدیدترین ها
- با موافقت شورای پروانه فیلمسازی؛ ۶ فیلمنامه پروانه ساخت سینمایی گرفتند
- درباره یک خبر بی نهایت وحشتناک و غم انگیز
- سومین جشنواره چندرسانهای میراثفرهنگی به پایان رسید/ برگزیدگان دو بخش سینما و تئاتر معرفی شدند
- فشار سیاسی و خروج یک فیلم از داوری آکادمی؛ موافقت اردن با درخواست آذربایجان برای خروج «سرزمین شیرین من» از اسکار
- شکستِ دنباله «جوکر»؟ «جوکر: جنون مشترک» به نقطه صفر رسید
آخرین ها
- تاد هینز رئیس هیئت داوران جشنواره فیلم برلین شد
- پس از جنجال حرفهای مدیر جشنواره کمرایمیج؛ استیو مک کوئین رفت/ کیت بلانشت ماند
- ابوالفضل جلیلی مطرح کرد؛ حضور در کلاس بازیگری عامل موفقیت نیست
- نمایش بلندترین سکانس پلان سینمای مستند ایران در آمریکا
- کدام سینما واقعی تر است ؟
- پیدا شدن جسد یک بازیگر در خانهاش
- دیدار اصغر فرهادی با علاقهمندان فیلمهایش در استانبول
- فیلمی که اطلاعاتش مخفی نگه داشته شده؛ لوپیتا نیونگو به فیلم کریستوفر نولان پیوست
- «کتابخانه نیمهشب» روی صحنه میرود
- سه نمایش برای مستند «۹۹-۱۹» در یک هفته
- با موافقت شورای پروانه فیلمسازی؛ ۶ فیلمنامه پروانه ساخت سینمایی گرفتند
- درباره فیلم جدید رابرت زمکیس/ «اینجا»؛ یک قرن را طی می کند، اما بدون حرکت دوربین
- سوینا منتشر میکند؛ نسخه ویژه نابینایان «مورد عجیب بنجامین باتن» با صدای مهدی پاکدل
- «پینگو» بعد از ۱۸ سال بازمیگردد
- جوایز اصلی فستیوال فیلم هانوی به «بی سر و صدا» رسید
- درباره یک خبر بی نهایت وحشتناک و غم انگیز
- نمایش وقتی الاغا عاشق میشوند / گزارش تصویری
- تریلر قسمت هشتم منتشر شد؛ «مامویت غیرممکن» با تام کروز پایان مییابد؟
- ستاره اسکندری: ساخت «خورشید آن ماه» مسئولیت اجتماعی من بود
- «سودابه»؛ فیلمی برخلاف ذائقهسازی مرسوم سینمای ایران
- سیزدهمین جشن مستقل سینمای مستند به شیوه «آکادمی» داوری میشود
- یادداشتی کوتاه در مورد تئاترِ ناصدا..
- درباره ساخته جدید علی عباسی/ امتحان نهایی «شاگرد»
- زندگینامه بیتا فرهی منتشر میشود
- هانس زیمر: خلق موسیقی برای فیلم «بلیتز» و چالشهای نوای جنگ جهانی دوم
- شکستِ دنباله «جوکر»؟ «جوکر: جنون مشترک» به نقطه صفر رسید
- فشار سیاسی و خروج یک فیلم از داوری آکادمی؛ موافقت اردن با درخواست آذربایجان برای خروج «سرزمین شیرین من» از اسکار
- رالف فاینز و ژولیت بینوش بار دیگر همبازی می شوند
- مرجان اشرفیزاده: برگزاری جشنواره میراثفرهنگی در شهرهای کوچک آنها را به قطب گردشگری تبدیل میکند
- به زبان ترکی؛ «بند ناف» در استانبول روی صحنه میرود