تاریخ انتشار:1403/09/06 - 17:36 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 202705

سینماسینما، ترجمه: امیر سلیمانی؛

فیلم جدیدی که بر اساس نمایشنامه تحسین‌شده «درس پیانو» از آگوست ویلسون ساخته شده، از چند جهت اثری شایسته توجه است. این اثر نه تنها به دلیل داستان عمیق و شخصیت‌های چندوجهی‌اش، بلکه به واسطه تعامل خانوادگی و هنری بین اعضای خانواده واشینگتن، به یکی از پروژه‌های متمایز دنیای سینما تبدیل شده است. دنزل واشینگتن، در نقش تهیه‌کننده و پدر و پسرانش مالکوم و جان دیوید واشینگتن، به ترتیب در جایگاه کارگردان و بازیگر، این پروژه را به یک تلاش خانوادگی هنری بدل کرده‌اند.

پروژه‌ای سینمایی در ستایش خانواده و تاریخ

«درس پیانو» سومین فیلم از مجموعه‌ای است که دنزل واشینگتن در سال ۲۰۱۵ اعلام کرد قصد تولید آن‌ها را دارد. او هدف خود را اقتباس ده نمایشنامه از آگوست ویلسون بیان کرده بود؛ پروژه‌ای که با «حصارها» در سال ۲۰۱۶ آغاز شد و پس از آن «ریشه سیاه مارینی» در سال ۲۰۲۰ عرضه شد. در «درس پیانو»، مالکوم واشینگتن به عنوان کارگردان و همکار نویسنده و جان دیوید واشینگتن در نقش شخصیت اصلی، بوی ویلی، به عمق قصه‌ای از تاریخ، خانواده و میراث می‌پردازند.

داستان حول محور پیانویی می‌چرخد که به عنوان نمادی از تاریخ دردناک خانواده‌ای آفریقایی-آمریکایی معرفی می‌شود. این پیانو که زمانی متعلق به خانواده‌ای سفیدپوست و برده‌دار بوده، اکنون در اختیار خواهر و برادری به نام‌های برنیس و بوی ویلی است. اختلاف این دو درباره فروش یا نگهداری این پیانو، تنش‌های عمیقی را در خانواده ایجاد می‌کند.

میراث معنوی و استعاره‌های تاریخی

یکی از نقاط قوت فیلم، به تصویر کشیدن میراث معنوی پیانو است. این وسیله به نمادی از گذشته، سرگذشت اجداد و تقابل میان انتخاب‌های عملی و عاطفی تبدیل شده است. بازیگران، به ویژه دانیل ددوایلر (در نقش برنیس) و ساموئل ال. جکسون (در نقش دوکر)، عمق این استعاره‌ها را به خوبی به نمایش می‌گذارند. جکسون که پیش‌تر نیز سابقه‌ای طولانی با این نمایشنامه داشته، با اجرای پراحساس خود باری دیگر نشان داد که هنر او فراتر از نقش‌های اکشن و تجاری است.

چالش‌های اقتباس از نمایش به سینما

اقتباس از نمایشنامه‌های ویلسون، که به شدت به سنت شفاهی و روایت‌های کلامی متکی هستند، همواره چالشی بزرگ برای سینماگران بوده است. مالکوم واشینگتن تلاش کرده است با استفاده از ابزارهای سینمایی همچون فلش‌بک‌ها و نمایش تصاویر تاریخی، داستان را برای مخاطبان تصویری‌تر کند. این انتخاب‌ها در مواردی موفق و در مواردی بحث‌برانگیز بوده‌اند. به عنوان مثال، برخی از منتقدان ترجیح می‌دادند تاریخچه پیانو از طریق روایت کلامی شخصیت‌ها منتقل شود، همان‌گونه که در نمایش اصلی رخ می‌دهد، تا آنکه به صورت تصویری در ابتدای فیلم نمایش داده شود.

بازیگری و قدرت روایت احساسی

بازی جان دیوید واشینگتن در نقش بوی ویلی مورد نقدهای متفاوتی قرار گرفته است. برخی منتقدان معتقدند که او از ابتدا با شدت و انرژی بیش از حدی به ایفای نقش پرداخته و این امر باعث کاهش فضای تغییر و رشد در شخصیتش شده است. از سوی دیگر، دانیل ددوایلر با بازی دقیق و عاطفی خود در نقش برنیس، توانسته است تعادلی مناسب در روایت احساسی فیلم ایجاد کند.

اهمیت پروژه دنزل واشینگتن

این فیلم بخشی از تلاش‌های دنزل واشینگتن برای حفظ و گسترش میراث آگوست ویلسون است. او با این پروژه نه تنها به تئاتر ادای احترام کرده، بلکه آثار ویلسون را به مخاطبانی گسترده‌تر معرفی کرده است؛ مخاطبانی که شاید هرگز فرصت حضور در سالن‌های تئاتر را نداشته باشند.

نتیجه‌گیری

«درس پیانو» اثری است که نه تنها به تاریخ و میراث فرهنگی یک خانواده، بلکه به چالش‌های هویت، انتخاب و گذار میان نسل‌ها می‌پردازد. اگرچه فیلم به دلیل برخی انتخاب‌های سینمایی مورد نقد قرار گرفته است، اما همچنان به عنوان اثری موفق و ماندگار در پروژه اقتباس‌های سینمایی آگوست ویلسون شناخته می‌شود.

این فیلم در حال حاضر از طریق نتفلیکس در دسترس است و تماشای آن به همه دوستداران هنر و فرهنگ توصیه می‌شود.

منبع: ان‌پی‌آر

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

 

آخرین ها