سینماسینما، محدثه واعظیپور
از میان مستندهای مرتضی پایهشناس «فیلم ناتمامی برای دخترم سمیه» را پیش از «گلوله باران» دیدهام که اوایل دهه ۹۰ ساخته شده و هنوز فیلمی تماشایی درباره سازمان مجاهدین خلق است. «فیلم ناتمامی…» موضوعی حساس دارد، اما نگاه فیلمساز به روایت است که فیلم را از تبدیل شدن به یک بیانیه تصویری، سیاسی علیه سازمان دور کرده است. شخصیت اصلی آن مستند، سمیهای است که در کل فیلم حضوری اندک دارد و راوی، مصطفی، پدری که ما را با تراژدی زندگیاش همراه میکند. ایده محوری فیلم، قابل توجه است. فیلمساز به جای مصاحبههایی که از نیمه مستند شروع میشود، روایت کردن را با حس و حال پدری پیوند میزند که خانوادهاش متلاشی شده. فیلم، از همان پلانهای آغازین میخکوب کننده است: «فیلمهای خانوادگی مهم و عجیبند…» در همان ثانیههای نخست شخصیتهای مستند معرفی میشوند و بعد کارگردان، روایت را به کمک تصاویر خانوادگی پیش میبرد. شخصیتها آهسته آهسته مقابل دوربین جان میگیرند و تغییر و تحولشان باور پذیر میشود. تراژدی، از میان واژهها و تصاویر، عیان شده و رنج فقدان خودش را در چهره پدر و حتی چشمهای بیروح سمیه، نشان میدهد. کاری که پایه شناس در «فیلم ناتمامی…» انجام داده شبیه اتفاقی است که در «کارت قرمز» مستند به یادماندنی مهناز افضلی افتاده. تماشاگر باور نمیکند که فیلمهای خانوادگی میتوانند قصه بسازند و فاش کننده رازهایی باشند که پیشتر، از چشم پنهان مانده است.
ساختمان تصویری و روایت «فیلم ناتمامی…» با گفتار متنی که خوب نوشته و خوانده میشود ارتباطی تنگاتنگ دارد. بر خلاف اغلب مستندهایی از این جنس، راوی حتی به زمان و مکان اشاره کرده، نام شخصیتها را میگوید. زیرنویس یا اطلاعات مکتوب وجود ندارد. این روایت به ظاهر ساده، اما درست نوشته شده فیلم است که ارتباط مخاطب (از هر سن و قشری) را با آن تسهیل میکند. تماشاگر خود را شنونده قصهای پر آب چشم میداند که شخصیتهایش واقعی هستند، به استناد تصاویر و مصاحبهها از وضعیتی کابوسگونه رها شده و به دنبال نجات سمیهاند. سمیهای که تا انتهای فیلم ترجیح میدهد روی اشتباهش اصرار کند. روایت در «فیلم ناتمامی…» دایرهای شکل است، فیلمساز میتوانست فیلم را در تاریکی و زمانی که صدای سرباز آمریکایی، مصطفی را ناامید میکند تمام شود، اما دوباره به خانه برمیگردیم، جایی که تصاویر خانوادگی، روایتگر تاریخ یک خانواده (و اینجا یک سرزمین) میشوند و پدری برای همیشه منتظر میماند شاید، روزی دخترش بازگردد.
پایهشناس در «گلوله باران» مسیری مخالف جریانی پیموده که در «فیلم ناتمامی…» به پختگی و با بهترین شکل طی شده بود. اینجا از قصه و روایت خبری نیست. به همین دلیل تحمل دیدن فیلم، دشوار است. شخصیتها تا یک سوم پایانی، شناسنامه ندارند. آنها را با نام کوچک میشناسیم و پیش از آنکه درگیرشان شویم، با آنها در مخمصه میافتیم. نخستین مواجهه با فیلم، برایم ناامیدکننده است، «گلوله باران» با همه ستایشها و نقدهایی که خواندهام، برایم قابل درک نیست اما در تماشای دوم، فیلم، جذابتر میشود. به ویژه در نیمه دوم که ساکتتر است و شخصیتها از صحبت کردن دست برداشتهاند. پایهشناس در «گلوله باران» تلاش کرده قدرتش در روایتگری را کنار بگذارد و فقط ناظر یک رویداد باشد، رویدادی که پس از چند دقیقه، هیجان و تعلیقی برای مخاطب ندارد و کمی ملالانگیز میشود. فیلمساز در نزدیک شدن به قواعد مستند محض، موفق است و از این منظر، ممارست او برای وفاداری به واقعیت (هر چند ملال انگیز) جذاب است. پایه شناس، از کلیشههای آشکار و پنهان مستندهای جنگی، دور میشود و به انسانِ در بحران میپردازد. این شاید وجه مشترک «گلوله باران» و «فیلم ناتمامی…» باشد. اما در آن فیلم، او با روایتی گرم به شخصیتها نزدیک میشود و احساس مخاطبش را درگیر موضوع میکند اما در «گلوله باران» از قصهگویی پرهیز کرده و فقط ناظر است. «گلوله باران» پایانی غافلگیرکننده دارد، شخصیتها سوار ماشین میشوند و صدای آنها در سیاهی شنیده میشود. بدون تاکید واضح بر سرنوشت آنها. مردانی که از دل حادثه رها شدهاند، شاید به زودی به قلب بحران بازگردند.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- حقیقتِ حذف/ وقتی حذف، جای گفتوگو را در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی میگیرد
- چالشهای حفظ حریم خصوصی، از ناصر تقوایی تا پژمان جمشیدی
- «برف آخر»؛ جادههای سرد
- «آستیگمات»؛ تنها در خانه
- درباره «علت مرگ نامعلوم»/ دایره
- فیلمهایی که از نبود بازیگر لطمه میخورند/ ویترین شکسته
- شهر در دست سینمادارها
- نگاهی به «اکنون»/ هنرِ شنیدن
- درباره «بازنده» / لبه تاریکی
- عشق از راه میرسد/ نگاهی به فیلم «چرا گریه نمیکنی؟»
- پدر، عشق و پسر/ درباره علیرضا داوودنژاد و «در انتهای شب»
- ترانه تنهایی/ نگاهی به فیلم «عامه پسند»
- زیر پوست شهر/ نگاهی به سریال «افعی تهران»
- سفر، وطن و مادر/ نگاهی به مستند «در جستجوی فریده»
- «چوب» به آمریکا میرود
نظر شما
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
آخرین ها
- از استعفای اعتراضی جعفر پناهی تا تقابل با هیاتمدیره؛ پشت پرده اختلافات صنفی سینماگران
- تحلیل روانکاوانه فیلم «دوستداشتنی»؛ این رابطه دوست داشتنی نیست
- نمایش «برادران کارامازوف»؛ وفادار به روح اثر نه کالبد
- درباره کامران فانی و ترجمهای ناب/ مرغ دریاییِ فانی
- فیلم کوتاه «شامیر» نامزد بهترین فیلمبرداری جشنواره امریکایی شد
- درمان از نگاهی دیگر؛ وقتی سرطان، بازیگر صحنه زندگی میشود
- گاو خشمگین ۴۵ ساله شد
- «زیر درخت لور»؛ تصویری از انزوا و شکاف عاطفی
- «جستوجو در تنگنا»؛ انگار این همه چیزی باشد که از شهر و دیوارهایش به میراث بردهایم
- حمید طالقانی درگذشت
- فیلمـکنسرت «برندگان اسکار موسیقی» روی صحنه میرود
- معرفی برگزیدگان نوزدهمین جشنواره بینالمللی «سینماحقیقت»
- آکادمی داوری اعلام کرد؛ فهرست نامزدهای اولیه جوایز اسکار ۲۰۲۶/ نامزدی فیلمسازان ایرانی در دو بخش
- با رای منتقدان مجله IndieWire؛ آخرین ساخته جعفر پناهی در میان بهترینهای ۲۰۲۵
- شورای بازبینی فیلمهای سینمایی موافقت کرد؛ صدور پروانه نمایش برای پنج فیلم سینمایی
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
- «پیکار با پیکر»؛ پیکری در پیکار
- «غریزه»؛ عشق پرشور نوجوانی، عبور از ممنوعهها
- رابطه ظرف و مظروف
- «محکوم»؛ آغازی برای پایان
- میراثِ کودکی
- بازیگر «پاریس تگزاس» در فیلم تازه نادر ساعیور
- اکران نسخه مرمت شده یکی از فیلمهای مهم داریوش مهرجویی
- این فیلم انعکاس واقعیتهای زندگی آدمهاست/ لیلا حاتمی: حواس کسی به «قاتل و وحشی» نیست
- «ارس، رود خروشان» روایت فاتحان شهرهای رفته بر باد است
- اکران و نقد نمایندهی کانادا در اسکار در سینما اندیشه
- نگاهی به مستند «زیر درخت لور»؛ بیانیهای هنری درباره شکلی از رنج جمعی
- «پیکار با پیکر»؛ وقتی که سخن هرودوت بهانه فیلم میشود
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- یک جایزه و دو تقدیر برای فیلمسازان ایرانی در جشنواره الیمپیای یونان





