تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۰۹/۲۲ - ۰۸:۳۸ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 7205

تاصغر نعیمی

تاریخ برای حسن فتحی همیشه بهانه‌ای بوده برای روایت‌ عاشقانه‌های ناب.

 تاریخ به او امکان می‌دهد تا فراتر از زمان و مکان امروز رفته و در باره عشق افسانه بسازد، پس برای او مهم نیست که بستر داستان روایت زندگی فیلسوفی هم‌چون ملاصدرا است (روشن‌تر از خاموشی) یا شرح قرار گرفتن ایران در هیاهوی جنگ جهانی (مدار صفر درجه) یا حکایتی غریب درباب لاتی آسمان جُل که شاهزاده خانمی او را به اجرای تعزیه در دوره ممنوعیت رضاخانی وادار می‌کند، در همه احوال فتحی کار اصلی‌اش و تمرکزش شرح همان دلبستگی است و باقی قضایا محملی بیش نیستند.

۲/ شهرزاد را باید دید چون یک داستان عاشقانه ناب و دیدنی است.

۳/ چند وقت پیش داشتم فکر می‌کردم اگر قرار باشد پنج سریال ایرانیِ مورد علاقه‌ام را انتخاب کنم، بعد از هزار دستان مرحوم علی حاتمی و دایی جان ناپلئونِ تقوایی/ پزشکزاد، سه تای بعدی این فهرست را حسن فتحی با میوه ممنوعه، مدار صفر درجه و شب دهم، به خود اختصاص داده. شهرزاد را باید دید چون حسن فتحی آن را ساخته.

۴/ حالا بعد از آن سریال‌های دیدنیدر شهرزاد به گمانم تمام تجربه‌های قبلی حسن فتحی به بار نشسته‌اند و با اثری مواجهیم به غایت جذاب، فکر شده و از همه مهم‌تر برخلاف رسم روز سریال سازی این روزها کاملاً عاری از شلختگی، تر و تمیز و شکیل و چشم‌نواز در شکل و ساختار بصری با داستانی پرملاط و که در این چند قسمت ابتدایی حتی یک لحظه از نفس نمی‌افتد و با قدرت و اقتدار جلو می‌رود.

۵/ فتحی امکان سریال‌سازی برای شبکه خانگی را جدی گرفته و از آن یک فرصت مناسب ساخته تا بهترین کارش را ارائه کند، در این مسیر مطلقاً کم‌فروشی نشده، چه در قصه و چه در تولید و پروداکشن سازندگان شهرزاد گشاده‌دستانه به میدان آمده‌اند و آن‌چه را که باید هزینه کیفیت کرده‌اند و این از سر و شکل کار کاملاً پیداست. در دوره‌ای که کم فروشی در سینما و تلویزیون دارد به سنت و عادت تبدیل می شود و فقر و صرفه‌جویی کارها را از سر و شکل انداخته تماشای کار خوش سر و شکل شهرزاد لذت‌بخش است.

۶/ شهرزاد در اجرا جزییات خوبی دارد و مشخص است با وسواس ساخته شده، تصاویر افشین احمدی چشم‌نوازند، طراحی صحنه و لباس خوب و متناسب و کار چهره‌پردازی سعید ملکان مثل همیشه غیر متطاهرانه اما درخشان در ساختن تیپ و چهره‌هاست. مشخص است فتحی و گروهش به درستی و برخلاف سایر آثار تاریخی مرسوم، در نورپردازی، آرایش صحنه و طراحی لباس‌ها از رنگ‌های گرم و حتی تند نترسیده‌اند.

۷/ چینش بازیگران سریال فوق‌العاده است، همه در جای درست خود ترکیبی متنوع و در عین حال هماهنگ و متناسب ساخته اند، این میان شهاب حسینی و ترانه علیدوستی هر چند مثل همیشه فوق‌العاده‌اند و بازی بقیه بازیگران، به خصوص مهدی سلطانی، محمود پاک‌نیت، پریناز ایزدیار و مونا احمدی استاندارد بالا و خوبی دارد، اما درخشش چشمگیر کار از آن استاد نصیریان است که یک پدرخوانده ایرانی را با تمام ظرافت‌ها و ریزه‌کاری‌هایش، بدون کم‌ترین غلو، درشت‌نمایی و رفتارهای متظاهرانه که معمولاً اولین دستاویز بازیگران در اجرای چنین نوع نقش‌هایی است، و با مهارت تمام بازی کرده. حضور استاد نصیریان در شهرزاد دیدنی است و دست‌مریزاد دارد.

۸/ شهرزاد قصه دارد.

حسن فتحی اهمیت داستان را می داند و از آن مهم‌تر این‌که داستان‌گوی خوبی است، به خصوص در عرصه سریال بسیار بهتر عمل می‌کند، گویی گسترده‌گی و فراخی زمان سریال برای داستان‌هایی که او دوست دارد امکان بهتر و قالب مناسب‌تری است.

حالا در شهرزاد داستان پرکشش و طراحی شخصیت‌ها دقیق و جذاب است. تا این جا، هر قسمت پُر و پیمان نوشته شده و به اندازه کافی اوج و فرود و کشش دارد تا برای ادامه سریال و دیدن قسمت بعدی شوق و انگیزه  داشته باشیم. حسن فتحی با شهرزاد یک بار دیگر اهمیت داستان خوب و خوب داستان گفتن را به ما یادآوری می‌کند. شهرزاد را باید دید به خاطر داستان خوب و شخصیت‌های جذابش.

۹/ شهرزاد ثابت می‌کند در دنیای امروز ملودرام خوب نوشته شده و خوب ساخته شده، هنوز کار می‌کند، جواب می‌دهد و تاثیر می‌گذارد، البته اگر با اعتقاد به سراغ آن برویم، فتحی شهرزاد را با اعتماد به نفس تمام ساخته و برخلاف رسم روز نه از ملودرامساختن ترسیده و نه موقع ساختن آن دست و دلش لرزیده. با علاقه و اعتقاد کارش را کرده و تا ته خط رفته. نمی‌شود ملودرام بسازی و هم‌زمان ضد قراردادهای ژانر عمل کنی و نگران منکران و منتقدین باشی و بخواهی اطوارهای روشنفکرانه را قاطی روایت کنی. فتحی با هوشمندی دریافته که در کار با ژانر باید روراست بود و قواعد بازی را رعایت کرد، حاصل این اعتقاد و اعتماد به خود و ژانر البته تاثیر‌گذار از کار درآمدن اثر است. شهرزاد ملودرامی دیدنی و تاثیرگذار است و در این روزگار کمدی‌های ارزان و سبک و یا داعیه‌های شبه‌روشنفکری سینمای اجتماعی، چه چیزی بهتر از تماشای یک ملودرام جاندار و خوب؟

۱۰/ به اول یادداشت برگردم.

 شهرزاد یک داستان عاشقانه‌ی تراژیک است، یک فیلم عشقی با تمام ویژگی‌های خوب آن. راستش را بگویم و خلاص. فیلم عشقی خوب و لحظات خوب یک فیلم عاشقانه هنوز هم من را زیر و رو می‌کند.

مثل پایان قسمت پنجم که شهرزاد بر سر قرار با فرهاد آمد و آب پاکی را روی دست او ریخت که دیگر رابطه‌شان تمام شده و هیچ وصلی میان‌شان ممکن نیست و فرهاد باید بی‌خیال او شود، بعد از کافه آمد بیرون و گوشه خیابان بغضش ترکید و همان‌طور که گریه می‌کرد صدای محسن چاوشی روی تصویر آمد که با آن صدای جادویی‌اش خواند:

“همه جا رو گشتم کجایی عزیزم

بیا تا رگامو تو خونت بریزم

بیا روتو رو کن منو زیر و رو کن

بیا زخم‌هامو یه جوری رفو کن…”

یا آن‌جایی که نصیریان در جواب شهرزاد که پرسید چرا میان این همه دختر من را برای ازدواج با دامادت انتخاب کردی، با چشم‌های یک عاشقِ پنهان‌کار و پرده پوش نگاهش کرد و گفت:

” من این حروف نوشتم چنان‌‌که غیر ندانست

تو هم  ز روی کرامت چنان بخوان که تو  دانی…”

منبع: روزنامه سینما

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها