سینماسینما، استاد نصرالله پورجوادی/ پژوهشگر و زبانشناس:
دیروز یکی از خبرنگاران به من زنگ زد و گفت: یه چیزی راجع به اسکار آقای فرهادی برای ما نمینویسید؟ گفتم: «فکرش را نکرده بودم. حالا ببینم. »تا شب دو سه بار به این ماجرا فکر کردم ولی چیزی به ذهنم نرسید. امروز صبح که اینهمه شادی و افتخار را در فیس بوک و جاهای دیگر دیدم از خودم پرسیدم: «خوب، چرا؟ چرا ایراینان باید اینقدر خوشحال بشوند و افتخار بکنند که فیلمسازشان برنده اسکار شده و دنیا از سینمای آنها ستایش کرده؟». تنها جوابی که به ذهنم رسید این بود که: به خاطر این که ایرانیها کم آوردهاند. ما در قبل از انقلاب هم وقتی به خارج میآمدیم به گذشته ایران افتخار میکردیم. خود من در دوران دانشجوئی در امریکا همیشه میخواستم به دوستان امریکائیم و دیگران تذکر دهم که ما عرب نیستیم، ایرانی هستیم. چادر نشین نبودیم و نیستیم. در بچگی با گاو و گوسفند بزرگ نشدهایم و سوار شتر نشدهایم. اسم خیام که میآمد انگار خدا دنیا را به ما داده، باد میانداختیم تو غبغبمان و میگفتیم: «آره، خیام ایرانی بود. » من یادم است که یک بار با یک پسر کویتی دعوایم شد سر این که گفته بود ابن سینا عرب بوده. البته این حرفها آن کمبود اصلی ما را که از یک کشور عقب افتاده آمده بودیم جبران نمیکرد. داشتن افتخارات تاریخی زیاد به رفع احساس حقارت ما به عنوان یک پسر بچۀ جهان سومی کمک نمیکرد. یا بهتر است بگویم: میکرد ولی نه زیاد. این احساس حقارت از یک جهت هم برای ما خوب بود. ما طبقه متوسطی بودیم که سعی میکرد در دنیا سر بلند باشد. این طبقه از زمان مشروطه و حتی قبل از آن در ایران، البته در شهرهای بزرگش، شکل گرفته و باعث شده بود که خانوادهها بچه هایشان را درس خوان کنند. به نظر من به دلیل همین احساس و کوشش برای جبران کمبودها بود که خانوادهها توانستند بچههای درس خوان تربیت کنند. علت این که ایرانیها این همه استاد دانشگاه و پزشک و متخصصان مختلف در امریکا و اروپا دارند همین است. طبقه متوسط همه میخواستند بچه هایشان دکتر و مهندس شوند. همه بچه هایشان را وادار میکردند تا علم و ادب و فرهنگ اروپائی را بیاموزند و بدین وسیله پیشرفت کنند.
اما بعد از انقلاب حسابی زدند تو ذوق همین طبقه متوسط بلند پرواز. خود انقلاب در ابتدا غرور آفرین بود. سال اول، من خوب یادم هست، دنیا خیره شده بود و میخواست ببیند ایرانیها ناگهان سر بلند کردهاند و حالا میخواهند چه تخم دو زردهای بکنند. ولی ما خیلی زود آنها را از خودمان نا امید کردیم. اعدام اشخاص برجسته رژیم سابق، مانند اعدام خانم فرخ رو پارسا یا تیمسار جهانبانی و دهها نفر بیگناه دیگر، و بعد هم شر و شوری که چپیها و مجاهدین از خود نشان دادند و ترورهای گروهای فرقان و امثال آن، و از همه بد تر بالا رفتن از دیوار سفارتخانه و گروگان گیری و پس ندادن گروگانها و وزرائی که یه خارج میرفتند و لباس ” انقلابی” به تن میکردند و یکیشان هم زبان خارجی بلد نبود. خلاصه حادثه بعد از حادثه و دست آخر هم آن رییس جمهوری که وجودش تو دهنی بود به ملت، همه و همه باعث سر افندگی ما در دنیا شد. همه و همه باعث شد که ما کم بیاوریم. وقتی هم که ما میخواستیم به تاریخ خود و برخی از شخصیتهای بزرگ تاریخی خودمان مثل کوروش بنازیم آنقدر سنگ ملامت و توهین و تمسخر به سرمان زدند که توبه کار شدیم. گمان نمیکنم هیچ ملتی را این طور از گذشته افتخار آمیزش شرمنده کرده باشند که ما را کردند. خلاصه برای تحقیر کردن ما از هیچ کاری کوتاهی نکردند و نکردیم. وقتی هم که میخواستیم به خارج سفر کنیم در سفارتخانهها را به روی ما بستند و ما را در پشت در کنسولگریها یا حیاط خلوت کنسولگریها سر پا نگه داشتند و تحقیر کردند و حتی ما را مجبور کردند که برای گرفتن ویزا به کشور ثالثی سفر کنیم و چند ملیون خرج کنیم تا یک ویزا بگیریم، چیزی که قبل از انقلاب ایرانیها به آن احتیاج نداشتند. و بعد هم در بدو ورود هزار جور از ما پرسش کردند و تا فیها خالدون زندگی ما رفتند و تجسس کردند و از ما در فرودگاه انگشت نگاری و کارهای قبیح دیگر کردند و کردند و کردند، و ما هم سرمان را پائین انداختیم و هیچی نگفتیم. چه بگوئیم؟ چی داشتیم که بگوییم. و حال یک جوانمردی پیدا شده که میگوید: ما نیستیم. شما میخواهید از ما مثل دزدها و جنایتکاران انگشت نگاری کنید و بعد راهمان دهید به کشورتان، ما نیستیم. شما میخواهید به ما ویزا ندهید، ندهید. ما اصلا ویزای کشور شما را نمیخواهیم. ما دیگر جوانمانمان را به مکهای که در فرودگاهش در روز روشن با آنها معامله و رفتار عربی میکنند نمیفرستیم. ما را به اندازه کافی شرمنده کرده اید. به اندازه کافی از طرف شما تحقیر شدهایم. ملت ایران سالهاست به خاطر کارهای احمقانه عدهای تاوان داده است. دیگر بس است. ما نمیخواهیم به خاطر این که در اصفهان و کرمان و مشهد و تهران متولد شدهایم با ما عین تروریستها رفتار کنند. یکی پیدا شد که بگوید ما اثر هنری خودمان را برایتان میفرستیم ولی به دلیل رفتار ناجوانمردانه تان حاضر نیستیم خودمان به این سرزمین قدم بگذاریم. یکی پیدا شد که سرش را بلند کند و نشان دهد که از کشوری میآید که مایه سربلندی در آن کم نیست. میگویند در زمان گروگانگیری وقتی کارتر به نماینده ایران پیغام داده بود که شما چکار میخواهید من بکنم تا گروگانها را آزاد کنید؟ نماینده ایران گفته بود که مقامات ایرانی میگویند شما در سال ۳۲در کشور ما کودتا کردید. کارتر جواب داده بود: “ای بابا، آن که تاریخ است. الان بگوئید من چکار کنم. ” حالا ما هم میگویم: بابا، آقای ترامپ، گروگانگیری و بعضی چیزهای دیگر که بعضیها کردند و شما خوشتان نیامد تاریخ است. در ایران نسلهائی متولد شده که اصلا از آن چیزها خودشان هم خبر ندارند. نسلهائی پیدا شده که خودشان بیش از شما و کشورهای دیگر چوب تروریسم و لات بازی و داعشی گری و بلشویک بازی و این حرفها را خوردهاند. ترا خدا، شما دیگر ولمان کنید. دست از سر ما بردارید. ما نخواستیم. ویزای شما را هم نخواستیم. فرش قرمزی هم که میخواستید پهن کنید برای خودتان پهن کنید. جایزه هم دادید دادید، ندادید هم ما لجبازی نمیکنیم. از کشتی گیرانتان باز هم با چای و نبات پذیرائی میکنیم. ما اینیم.
اصغر فرهای با نرفتن به امریکا در واقع همین حرفها را زد. ولی صدایش زیاد شنیده نشد. اسکار را که برد همه فهمیدند، و اول از همه خود ایرانیها، ایرانیانی که سالها ست به اعمالی متهم شدهاند که آنها خود مرتکب نشدهاند.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- آکادمی داوری اعلام کرد؛ فهرست نامزدهای اولیه جوایز اسکار ۲۰۲۶/ نامزدی فیلمسازان ایرانی در دو بخش
- در آمریکا تب اسکار بالا میرود
- «تاجی» به اسکار رفت/ «آمیگدال» آماده نمایش شد
- ۱۵ اثری که برای فهرست اولیه اسکار فیلم بینالمللی شانس بالاتری دارند
- اولین اخبار غیر رسمی درباره فیلم اصغر فرهادی
- اظهار نظر تند جیمز کامرون؛ فیلمهای نتفلیکس نباید به جوایز اسکار راه یابند
- سه فیلمساز ایرانی در آکادمی داوری؛ فیلمهای بینالمللی واجد شرایط اسکار معرفی شدند
- «فروشنده» در آینه مکتب نقد عمیقگرا / فیلمی که مخاطبانی فراگیر دارد
- موفقیت «یک تصادف ساده» در گیشه سینماهای فرانسه و آمریکا
- «ارتفاع پست»؛ پرواز اضطراب و امید بر فراز خاکِ ایران
- درباره انتخاب نماینده ایران برای معرفی به آکادمی اسکار/ تا خورشیدی بالای سرت، چه وقت دوام بیاورد
- یادداشت محمد حقیقت/ رکوردشکنی «یک تصادف ساده» در فرانسه/ نگاهی به فروش فیلمهای سه فیلمساز مهم
- یک اثر ایرانی دیگر در اسکار ۲۰۲۶؛ فیلم شهرام مکری نماینده تاجیکستان شد
- فیلمی درباره کشتار نانجینگ؛ چین «محکوم به حق» را به اسکار فرستاد
- آغاز فیلمبرداری «داستانهای موازی» در پاریس
نظرات شما
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
آخرین ها
- تحلیل روانکاوانه فیلم «دوستداشتنی»؛ این رابطه دوست داشتنی نیست
- نمایش «برادران کارامازوف»؛ وفادار به روح اثر نه کالبد
- درباره کامران فانی و ترجمهای ناب/ مرغ دریاییِ فانی
- فیلم کوتاه «شامیر» نامزد بهترین فیلمبرداری جشنواره امریکایی شد
- درمان از نگاهی دیگر؛ وقتی سرطان، بازیگر صحنه زندگی میشود
- گاو خشمگین ۴۵ ساله شد
- «زیر درخت لور»؛ تصویری از انزوا و شکاف عاطفی
- «جستوجو در تنگنا»؛ انگار این همه چیزی باشد که از شهر و دیوارهایش به میراث بردهایم
- حمید طالقانی درگذشت
- فیلمـکنسرت «برندگان اسکار موسیقی» روی صحنه میرود
- معرفی برگزیدگان نوزدهمین جشنواره بینالمللی «سینماحقیقت»
- آکادمی داوری اعلام کرد؛ فهرست نامزدهای اولیه جوایز اسکار ۲۰۲۶/ نامزدی فیلمسازان ایرانی در دو بخش
- با رای منتقدان مجله IndieWire؛ آخرین ساخته جعفر پناهی در میان بهترینهای ۲۰۲۵
- شورای بازبینی فیلمهای سینمایی موافقت کرد؛ صدور پروانه نمایش برای پنج فیلم سینمایی
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
- «پیکار با پیکر»؛ پیکری در پیکار
- «غریزه»؛ عشق پرشور نوجوانی، عبور از ممنوعهها
- رابطه ظرف و مظروف
- «محکوم»؛ آغازی برای پایان
- میراثِ کودکی
- بازیگر «پاریس تگزاس» در فیلم تازه نادر ساعیور
- اکران نسخه مرمت شده یکی از فیلمهای مهم داریوش مهرجویی
- این فیلم انعکاس واقعیتهای زندگی آدمهاست/ لیلا حاتمی: حواس کسی به «قاتل و وحشی» نیست
- «ارس، رود خروشان» روایت فاتحان شهرهای رفته بر باد است
- اکران و نقد نمایندهی کانادا در اسکار در سینما اندیشه
- نگاهی به مستند «زیر درخت لور»؛ بیانیهای هنری درباره شکلی از رنج جمعی
- «پیکار با پیکر»؛ وقتی که سخن هرودوت بهانه فیلم میشود
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- یک جایزه و دو تقدیر برای فیلمسازان ایرانی در جشنواره الیمپیای یونان
- سینما ایران در آتش سوخت






احسنت