تاریخ انتشار:1398/12/20 - 15:12 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 132542

سینماسینما، مینو خانی

حجم پرنور پرژکتور بر صحنه می تابد و زنی نحیف با قامتی خمیده و پیراهنی مشکی و لبانی قرمز را قاب می گیرد که می خواند: «نه، افسوس هیچ چیز را نمی خورم، نه خوبی هایی که در حقم کردند و نه بدیها را، همه چیز برای من یکسان است، …» و در حالی که دوربین از میان جمعیت فاخر نشسته پشت میزهای سالن به او نزدیک می شود، نقش بر زمین می شود و زیر لب می گوید: «سن ترز، مسیح کوچک من، باز به من نیرو بده، هنوز می خواهم زندگی کنم…».

La Môme به کارگردانی اولیویه داهان (۲۰۰۷)، فیلمی بر اساس زندگی خواننده فرانسوی، ادیت پیاف (۱۹۱۵-۱۹۶۳) است که در دهه ۴۰ و ۵۰ میلادی در جهان خصوصا در فرانسه و بعد نیویورک بسیار خوش درخشید و صحنه ها و موسیقی هایی را به یادگار گذاشت که هنوز بعد از چند دهه از مرگش در یاد و بر لب مخاطبان جهانی اوست.

گرچه فیلم با بیماری ادیت پیاف شروع می شود و با مرگ او به پایان می رسد (البته صحنه مرگ اصلا تصویر نمی شود)، در فاصله دو نقطه شروع و پایان بخشهای مهمی از زندگی این خواننده جهانی به تصویر کشیده شده که بیشتر در ذهن خود پیاف مانده بود: از کودکی و همراهی مادر خواننده اش در خیابانهای پاریس، اقامت در خانه مادربزرگی که خانه روسپیان بود و نابینایی اش طی ۳ تا ۸ سالگی، همراهی با پدر در سیرکها و آوازخوانی در خیابانها و بعد کاباره های پاریس و آشنایی با مدیر سالنی که صدای استثنایی او را کشف کرد و راه پیشرفت را به روی او گشود و تا اوج شهرت برد. ادیت چند بار ازدواج کرد و به دلایلی جدا شد، اما هیچ کدام به اندازه مرگ معشوقه اش، مارسل که بر اثر سقوط هوایپما از دنیا رفت او را از پا نینداخت. ادیت در جوانی مادر شد و در همان جوانی فرزندش را از دست داد. فیلم پر است از افتادنها و دوباره برخواستن ها، پر از شکستها و پیروزی ها، پر از بیماری ها و اعتیاد ادیت به الکل و مورفین، پر است از ضجه زدنهای ادیت برای دردها و سختی هایی که متحمل می شود و او را خمیده و خمیده تر می کند.

می گویند وقتی ادیت پیاف از دنیا رفت، کلیسای کاتولیک از انجام مراسم تشیع او سرباز زد و او را به روسپی گری متهم کرد. ولی داستان زندگی ادیت می گوید که او بدون گردن بند «سن ترز»، قدیسه ای که نابینایی او را شفا داد، به صحنه نمی رفت، عکس «سن ترز» همیشه کنار تختش بود و همیشه نامش بر زبانش. ادیت، مسیح کوچک خود را داشت، همان که ازش نیرو می گرفت و بعد از هر فروافتادنی به پا می خاست.

شاید حرف اصلی فیلم، زندگی یک خواننده جهانی باشد، اما در این روزهای پر از خبرهای بد، پر از حجم سنگین بیماری که به روح مان هجوم می آورد، حرفی از امید باشد. امید به برخاستن دوباره و ادامه دادن، امید به تاثیر باورهایمان، مثل همان مسیح کوچک ادیت. اگر توانستیم فیلم را ببینیم و علاوه بر داستان جذاب زندگی ادیت پیاف، از فیلمنامه قوی و خصوصا بازی بسیار تحسین برانگیز ماریون کوتیارد که نقش ادیت را بازی کرد و توانست جوایز مهمی همچون بهترین بازیگر نقش اول زن اسکار، سزار، بفتا (آکادمی هنرهای فیلم و تلویزیون بریتانیا)، جشنواره برلین و لیون چکسلواکی و گلدن گلوب را کسب کند، لذت ببریم و به مسیح های کوچکمان پناه ببریم تا از روزهای سخت قرنطینه به آرامی و سلامت گذر کنیم.

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها