سینماسینما، عباس اقلامی
آقای حکمتیِ رگبار تصمیم گرفته سالن تئاتر مدرسه را خودش تنهایی بازسازی کند. مدیر می گوید بودجه نداریم اما حکمتی بودجه ای نمی خواهد. حکمتی عزم ساختن کرده، او می خواهد بنای فرهنگی بسازد برای کودکانی که مشتاق دانایی اند و در شهری که همه با حکمتی غریبه هستند، این بچه ها آشنایان اویند.
حکمتی تنهای تنها سالن را می سازد. رنگ می زند. نجاری می کند. دکور می سازد. پرده نمایش بر دیوار می آویزد و صندلی ها را می چیند تا تماشاگران در روز موعود بیایند بنشینند به تماشای هنر و به پاسداشت فرهنگ.
روز جشن فرا می رسد، آقای حکمتی در نزدیکترین صندلی به عطیه دختر مورد علاقه اش، دور از صحنه نشسته و رحیم قصاب چند صندلی آن طرف تر. روی صحنه، نمایش در حال اجراست. بازیگر می گوید؛ پول مایه ی فساد و تباهی ست. عشق های ظاهری مایه ی فساد و تباهی ست. ای اهورمزدا دیو شهوت را از ما دور کن!
جملاتی که یادآور نیایش دیرین منسوب به پادشاه ایرانیان است که آرزو داشت ایران از خشکسالی و دروغ مصون بماند. و حالا در این سالن نمایش و بعد قرن ها فساد و دروغ و ظاهرسازی است که خود را به رخ عشق، هنر و عمل صادقانه می کشد.
رحیم قصاب به ناگاه بلند می شود و چکی به قصد کمک به مدرسه و دانش آموزان بی بضاعت اهدا می کند و به دنبال ماندگاری نامش به نیکی از راه پول می گردد. و هنر و فرهنگ است که به حاشیه می رود و مدیر که کنار همسرش انگشت به بینی! به تماشای آنچه روی صحنه می گذرد چشم دوخته به وجد می آید از پول و از او تشکر می کند. حکمتی دل آزرده از چیرگی پول بر فرهنگ قصد رفتن می کند اما همانی که صحنه را به هم زده مانع رفتن او می شود!
وقت توزیع جوایز است. در آخرین قسمت برنامه. می خواهند از کسی تجلیل کنند که امکان جمع شدن حاضران را زیر سقف سالن نمایشی که تا پیش از این مخروبه و فراموش شده بود فراهم آورده است. کسی که امکان فرهنگیِ جمع شدن، آواز خواندن، اجرای نمایش و گفت و گو را فراهم کرد تا مردم حاضر همدیگر را بهتر بشناسند و به هم نزدیک تر شوند.
سؤال اساسی این سکانس را بهرام بیضایی در سال ۱۳۵۱ این گونه پیش روی تماشاگرش می گذارد، که چه کسی این امکان را فراهم کرد؟ چه کسی با صرف امکانات مادی و معنوی خود یک تنه چیزی را ساخت که دیگران همه با هم نتوانسته بودند بسازند!
مدیر با سوء استفاده از جو ساخته شده توسط رحیم قصاب و نوچه هایش ماجرا را به خود می گیرد. فضای ساخته شده زمینه ساز دزدیده شدن زحمات آقای حکمتی توسط مدیر و حامیان پولدارش می شود. و درست سر بزنگاهِ نام بردن از شخصی که بنای فرهنگ به نام او و حاصل زحمت اوست، بچه های مدرسه که نزدیکترین حال و زبان را با معلم مدرسه شان دارند، یک صدا نام آقای حکمتی را فریاد می زنند، او را روی صحنه می خوانند و می خواهند و نقشه های مدیر را نقش بر آب می کنند.
حکمتی در میان تشویق حاضران بالای صحنه می رود. گام های استوار و مطمئن حکمتی در گذر از مسیری سخت به روی صحنه، در میان نگاه مغموم و غضب آلود مدیر و رحیم قصاب حکایت از پیروزی فرهنگ، حداقل در این یک شب می کند. آقای حکمتی روی صحنه می ایستد.
در سکانس بعدی زلزله آمده و همه چیز را خراب کرده است!
فیلم رگبار و سکانسی که در این یادداشت به آن پرداخته شد، شاید شمایی از یک پیشگویی دارد برای بهرام بیضایی که هرچه بلندتر گفت کمتر شنیده شد. هرچه کار کرد، ساخت و از فرهنگ نوشت، کمتر قدر دید و فضای کار پیوسته برایش تنگ و تنگ تر شد تا سر آخر هم به شیوه ی آقای حکمتیِ رگبارش، لباس مهاجرت پوشید و از شهری که او یکی از جنس آدم های تکراری اش نبود، رفت. تا لبخند روی لب های مدیرانی بنشیند که از همان ابتدا در آرزوی انتقال او به شهری و مدرسه ای دیگر بودند!

لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- تبری بهرام بیضایی از شبکه من و تو
- شبی که بهزاد فراهانی وصیت کرد؛ نکوداشت خسرو حکیم رابط برگزار شد
- درباره آثار ایرج رامینفر/ تکیه بر پشتوانه نظری، برای رسیدن به نقاط قوت
- دعوت آکادمی اسکار از بهرام بیضایی
- کالبد شکافی کارنامهی سینمایی بهرام بیضایی/ نگاهی به کتاب «موزاییک استعارهها»
- همزمان با زادروز بهرام بیضایی و سالمرگ اکبر رادی؛ «سرفصل» با یادکردی از نصرتالله نویدی منتشر شد
- بهرام بیضایی: من هزار سال بعد از مرگم هم فکر نمیکنم از ما گذشته
- اکران «دونده» در جشنواره فیلم ویسکانسین آمریکا
- سینما در ذات خود معترض است/ بررسی تاریخچه «سینمای اعتراضی» در ایران در گفتوگو با احمد طالبینژاد
- عکسی زیرخاکی از حاشیه اجرای نمایش «سلطان مار» بیضایی
- تهرانی که اشغال بود/ ادای احترام «خاتون» به بهرام بیضایی
- وقتی عدنان «باشو» شد
- باغ را فراموش نکن
- بر سر چهار راه خویشتن
- یادداشت اینستاگرامی مازیار فکری ارشاد درباره نمایش «چهارراه» بهرام بیضایی
نظر شما
پربازدیدترین ها
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
- نگاهی به «عروج» به بهانه زادروز لاریسا شپیتکو/ لحظه روبرو شدن با «خود»
- چهره تلخ عشق یک سویه/ نگاهی به فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟»
- سکانس طلایی/ تصنیف نارایاما
- یک جایزه برای آیدا پناهنده؛ جشنواره فرانسوی به «در انتهای شب» جایزه داد
آخرین ها
- رکوردشکنی «پایتخت ۷» در تلوبیون؛ ۳۳۰ میلیون دقیقه تماشا و ۶۶۰ هزار کاربر همزمان
- فوت بازیگر آمریکایی؛ ریچارد چمبرلین درگذشت
- بزرگداشت رخشان بنیاعتماد برگزار شد
- نگاهی به فیلم عزیز؛ فیلمی قابل احترام
- عیدی ویژه همراه اول بهمناسبت عید فطر
- پرفروشهای سینما در هفته اول نوروز/ هیچ کدام از فیلمهای نوروزی، یک میلیون تماشاگر نداشتند
- آکادمی اسکار عذرخواهی کرد
- «میراث» در جشنواره هاتداکس رقابت میکند
- تازهترین ساخته هادی محقق به چین میرود/ اولین حضور جهانی «دِرنو» در جشنواره پکن
- یک جایزه برای آیدا پناهنده؛ جشنواره فرانسوی به «در انتهای شب» جایزه داد
- یک واکنش دیرهنگام؛ بیانیه آکادمی داوری در پی خشونت علیه برنده اسکار
- پس از ۴ دهه برگزاری در یوتا؛ جشنواره ساندنس به کلرادو میرود
- فرشته سقوط کرده/ نگاهی به فیلمنامه «هیات منصفه شماره ۲» با بررسی عناصر مشترک درامهای دادگاهی
- «داستان سلیمان»؛ یک داستان واقعی از هزاران پناهجوی جهان
- «یک نبرد پس از دیگریِ» دیکاپریو کوتاهتر شد!
- یک عشق بی رحم،مجازات اعدام را در بریتانیا لغو کرد
- اکران آنلاین «زودپز» در شبکه نمایش خانگی
- نتفلیکس با «صد سال تنهایی» به یک رمان کلاسیک «غیرقابلاقتباس» جان میبخشد
- «ذهن زیبا»؛ اتفاقی زیبا در تلویزیون
- اسرائیل، کارگردان برنده اسکار را بازداشت کرد
- یک جایزه برای مجری اسکار؛ کونان اوبراین، جایزه مارک تواین را گرفت
- برای دستاوردهای یک دهه فعالیت حرفهای؛ بالاترین تجلیل سینمایی بریتانیا از تام کروز
- داوری فیلمساز ایرانی در جشنواره مورد تایید اسکار
- نگاهی به «اکنون»/ هنرِ شنیدن
- «بیگانه» کامو مقابل دوربین کارگردان فرانسوی میرود
- «روایت ناتمام سیما» قاچاق شد/ علیرضا صمدی: خواهش میکنم نسخه غیرقانونی را نبینید
- نقدچیست؟ منتقدکیست؟
- نوروز موسیقایی با فیدیبو؛ برنامه فستیوال موسیقی «گوشه» اعلام شد
- دارن آرونوفسکی میسازد؛ اقتباس سینمایی از رمان «کوجو»
- «بیصدا حلزون»؛ تلخی میان تصمیم و تسلیم