تاریخ انتشار:1403/09/18 - 11:51 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 203089

سینماسینما، ساسان گلفر

صلح و آرامش و عشق احتمالاً اولین چیزهایی هستند که هر آدم معمولی و معقولی بعد از برآورده شدن نیازهای اولیه‌اش مانند آب و غذا و سرپناه به آن‌‌ها نیاز پیدا می‌کند و -اگر خیلی مته به خشخاش هرم مزلو نگذاریم- می‌توانیم آن‌ها را جزو نیازهای اساسی هر انسانی بدانیم. اما فرماندهان جنگ انگار عمدی دارند که به همین نیازهای اساسی روان بشر حمله کنند و معمولاً نیازهای اساسی جسم انسان را – خود این فرماندهان هم گویی در یک خلأ عظیم درونی هرچه می‌خورند و می‌چاپند، نیاز جسم‌شان برآورده نمی‌شود-  بهانه قرار می‌دهند و حتی اگر در جامعه کمبودی وجود نداشته باشد هم کمبود مصنوعی درست می‌کنند تا انسان‌های درگیر معضل تأمین خوراک و پوشاک را به جان هم بیندازند و از این رهگذر، صلح و آرامش و دوستی و عشق را هم از آن‌ها دریغ کنند.

فرناندو آرابال نمایشنامه‌نویس، فیلمنامه‌نویس، رمان‌نویس و شاعر اسپانیایی در حال حاضر ۹۳ ساله هم حدود هفتاد سال پیش که اولین نمایشنامه‌اش با عنوان «پیک‌نیک در میدان جنگ»  را می‌نوشت، لابد چنین مفهومی را در ذهن داشت. می‌گویند آرابال بیست ساله در آن زمان، در سال ۱۹۵۲ تحت تأثیر جنگ کره بود که این نمایشنامه‌ی تک‌پرده‌ای کمدی‌سیاه مکتب معناباختگی را نوشت، گرچه عده‌ای دیگر مانند گونتر گراس نویسنده آلمانی او را متأثر از وقایع جنگ جهانی دوم در اروپا و حتی جنگ جهانی اول می‌دانند و عده‌ای دیگر به سلطه فاشیسم ژنرال فرانکو و جنگ داخلی اسپانیا که پدر نقاش فرناندو در جریان آن ناپدید شد و خود او را نیز اندکی بعد از نوشتن این نمایشنامه به اقامت در فرانسه واداشت، اشاره می‌کنند و نمایشنامه را متأثر از رویدادهای اسپانیا می‌دانند. هرچه هست، فرناندو آرابال داستان دو سرباز به نام‌های زاپو و زپو و پدر و مادری به نام آقای تپان و خانم تپان را که در یک جبهه‌ی جنگ پیک‌نیک برگزار می‌کنند و با دو مأمور صلیب سرخ هم روبرو می‌شوند، طوری نوشت که معلوم نباشد این ماجرا دقیقاً در کجای دنیا و در چه تاریخی دارد اتفاق می‌افتد و به این ترتیب نمایشنامه‌ای بسیار تأثیرگذار و فارغ از محدودیت‌های زمان و مکان پدید آمد که همه فرزندان انسان در همه دوران‌ها را به یک اندازه شامل می‌شود.

نمایش «کاتیوشا» به کارگردانی آرش داودی و فرشاد ارج که تا بیست آذر ۱۴۰۳ در تهران، در پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه خواهد بود، برداشت آزاد گروه نویسندگان آفرینش است از نمایشنامه «پیک‌نیک در میدان جنگ» فرناندو آرابال با ترجمه خانم پریسا جوان‌فر. اثر آرابال البته در سال‌های گذشته به زبان فارسی برگردانده و منتشر شده و از جمله داریوش مؤدبیان نیز آن را ترجمه کرده و نمایش «پیک‌نیک در میدان جنگ»  پیش از این نیز  بارها به زبان فارسی روی پرده رفته است. در اجرای جدید با عنوان «کاتیوشا» عناصر و عواملی اضافه شده تا جذابیت اثر برای تماشاگر ایرانی باز هم بیشتر شود. یکی از این تغییرات افزوده شدن بر تعداد بازیگران است که هم در قالب شخصیت‌های تازه و هم گروه اجرای موسیقی، خوانندگان و گروه کر و پرفرمنس فضای زنده و پویا و جذابی می‌‌آفرینند و البته استفاده از تکنیک‌های مختلف در طراحی صحنه و لباس، نور و رنگ و کوریوگرافی به سرزندگی و جذابیت فضا کمک بیشتری می‌کند. دیالوگ‌ها هم برای افزودن بار طنز در بسیاری موارد بسط داده شده‌اند و در مواردی هم از تکنیک‌های فاصله‌گذاری برشتی مانند خطاب مستقیم به تماشاگر برای درگیر کردن بیشتر تماشاگر در این میدان استفاده شده است. بازیگران نقش‌های گوناگون این اثر نیز با جنس بازی متناسب با این فضا در تمام مدت زمان هفتاد دقیقه‌ای اثر جذابیت آن را برای تماشاگران خنده بر لب حفظ می‌کنند.

در «کاتیوشا» به ندرت نامی از شخصیت‌ها می‌شنویم و شاید شخصیتی به نام استپان که هرگز اثری از او نمی‌بینیم یک مورد استثنایی باشد؛ اما با توجه به یونیفرم یکی از شخصیت‌ها می‌توان حدس زد که اجرا کنندگان «کاتیوشا» دوران جنگ جهانی دوم را در نظر داشته‌اند و نوع لباس‌ها و موسیقی ابتدای اثر و حرکت‌های موزون جایی در اروپای شرقی –احتمالاً رومانی- را القا می‌کند، گرچه در دقایق بعدی شاید به فضاهایی مانند گرانادا در اسپانیا وارد می‌شویم و جاهایی هم صحبت نژادهای گوناگون مطرح می‌شود و موسیقی هم انواع مکتب‌های مختلف از سراسر قرن بیستم در نقاط مختلف جهان را در برمی‌گیرد. با  این تمهید هوشمندانه باز هم بر جهان‌شمول بودن مسئله‌، بر این‌که جنگ و جنگ‌افروزان دشمنان روال عادی زندگی و حقوق اولیه مردم هستند، تأکید می‌شود.

نمایش «کاتیوشا» یکی از آثارصحنه‌ای این روزها در تهران است که تماشای آن‌ها توصیه می‌شود. شاید مردمی که با هنر نمایش انس و الفت بیشتری داشته باشند یا پیدا کنند، کمتر مستعد آن باشند که چشم‌هایشان را ببندند و زیر لب برای آدمی که ممکن است بکشند، دعا کنند!

لینک کوتاه

 

آخرین ها