سینماسینما، زهرا مشتاق
(بیست و هفتم دی ماه مصادف است با دومین سالگرد درگذشت شیده لالمی، روزنامهنگار. زهرا مشتاق در یادبود لالمی دلنوشتهای که در زیر میآید را نوشته است.)
می گویم شیده، بد جایی دراز کشیده ای. مگر زمین آشپزخانه جای خوابیدن است؟ پاهایم روی زمین کشیده می شود. در آن شکلک آدم گونه و تو هنوز کنار گاز با هودی و شلوار خاکستری رنگ دراز کشیده ای.
خانه هیچ بویی ندارد. عطرت انگار از میان لباس های اندک به جا مانده پریده. از میان تی شرت ها، دامن کلوش و شال های رنگی. اما میان تک تک چیزهای خانه هستی. دست هایت زودتر از من پرده های مخمل آبی رنگ را کنار می کشد تا از طبقه هفتم، با هم برج میلاد را از دور نگاه کنیم. تو دلت چای می خواهد. و من جای تو، در یکی از محبوب ترین لیوان های گلدارت چای می نوشم و تو دختر کوچکی می شوی و قهر می کنی که چرا نیستی و پایت را محکم به زمین می کوبی. دستت را می گیرم و می نشانمت پشت میزی که هنوز کتاب ها و نوشته های تمام نشده ات روی آن است. گونه ات را می بوسم و می گویم چقدر خطت قشنگ است. بعد می گویم بیا با هم بنویسیم. من هم یک گزارش نیمه تمام دارم. لپ تاپت را می گذاری رو به رویت و دراز می کشی روی زمین تا چیزی از گورها بنویسی. میان کاغذهایت یادداشت هایی درباره فرانسه است. می گویم چرا ماندی اینجا؟ کاش رفته بودی. تکیه می دهی به دیوار و جایی را نگاه می کنی که نمی دانم کجاست یا چیست؟ اما در چشم هایت چیزی است که مرا می ترساند. می خواهم دست هایت را بگیرم و محکم بغلت کنم و نگذارم که بروی. به هیچ کجا. می خواهم داد بکشم. بدوم در و پنجره ها را ببندم. تلفن کنم به گیتی که خودش را هرطور هست، حتا شده پرواز کند، برساند به من، که دوتایی تو را نگه داریم که نروی.
ماتم. مبهوت. می گویم زور رفتن بر ماندن می چربد. باشد. اگر می خواهی؛ برو. ولی بیا! جان من بیا! آدم ها را ببین از این بالا. تند تند از سوپری و میوه فروشی خرید می کنند. عطر نان گرم را حس می کنی؟ آن زن را ببین. لباسش را از اتوشویی گرفته. ببین لباسش چقدر نو شده است. شاید فردا عروسی داشته باشند. بیمارستان را ببین. می بینی چقدر شلوغ است. معنی اش این است که آدم ها تا آخرین لحظه برای زنده ماندن می جنگند. نرو شیده. نرو.
در کابینت ها را باز می کنم. چقدر ظرف داری شیده. چه ظرف هایی. چقدر قشنگند. نگاهت می کنم. می گویم این خانه، این همه سلیقه و زیبایی، اگر «تو » باشی، سرشار از زندگی است. بیا چیزی درست کنیم. بگذار این گاز لعنتی فقط برای پخت و پز باشد. اصلا هر چه تو بگویی. هر چیز غیر از رفتن. غیر از این چشم های بی امید و پر شده از خشم. اندوهت را به من بده. من دلم برای هر غصه ای جا دارد. طاقت بیاور دختر. گور پدر هر نه ای که شنیده ای. دنیا فراخ است. جا دارد، از کجا تا کجا. دردت کوه هم که باشد، مثل برف آب می شود. سبک می شوی. درد که تنها برای تو نیست. فقط باید که طاقت بیاوری. حتا نمی دانی طاقت را با کدام ت بنویسی. فقط می خواهی بروی. خودت را می کوبی. به در و دیوار. به زمین و زمان. و من روحم از ترس می لرزد و نمی دانم زیبایی ها چطور برایت تمام شده و چطور می توانی همه چیز و همه آدم هایی را که دوستت می دارند، بگذاری و بروی.
می گویم بیا و لباس های چروک را نشانت می دهم. در آخرین لحظه یا شاید از روز قبلش با بی حوصلگی لباس ها را بی نظم، مچاله کرده ای داخل کمد. می گویم بیا روی لباس ها اتو بکشیم. اتو داغ می شود. اما لباس ها را نمی سوزاند. چروک ها را یک به یک باز می کند و لباس ها دوباره صاف و قشنگ می شوند. می گویم اصلا بیا دلمان را دوتایی بگذاریم این وسط و بنشینیم با هم نا صافی هایش را، گره هایش را دانه به دانه باز کنیم. غم ها را هر کجا که چسبیده باشد، قیچی می کنیم می ریزیم دور. سبک می شویم شیده. به غمت بال و پر نده. جانت را پای هیچ نده. پنجره را باز می کنم. تکه های نان ریز شده را کنار ظرف آب می گذارم. کبوتر سفیدی است که هر روز صبح می آید و از پشت شیشه تماشایم می کند. از دور برج میلاد پیداست و تو دیگر نیستی.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- چشیدن طعم نابرابری/ نگاهی به فیلم «عامهپسند»
- وقتی زن تبدیل به «ناموس» میشود/ نگاهی به فیلم «خورشید آن ماه»
- اذعان به اشتباهات به تنهایی کافی است؟/ نگاهی به فیلم «جنگل پرتقال»
- لبخندزنان در میان اتاقهای خونآلود/ درباره بهروز افخمی و حضورش در خانه مهرجویی
- تن به حقارت دادن/ درباره هجوم مردم برای دیدار با رونالدو
- گذر از کفتارها/ نگاهی به فیلم «داستان دستانداز»
- زندگی را میشود آسان گرفت/ نگاهی به سریال «مگه تموم عمر چند تا بهاره»
- استحاله جامعه از هم گسیخته/ نگاهی به رویداد «کرگدن خوانی»
- همه مردهاند!/ نگاهی به نمایش «انسان، اسب: پنجاه، پنجاه»
- اینجا ترس، شام و ناهار و صبحانه آدمهاست!/ معرفی کتاب «گالری اجساد»
- دوگانگی شعار و رفتار/ درباره برکناری مدیرکل ارشاد گیلان و حواشی آن
- قدرت زندگی/ نگاهی به فیلم «دوباره عشق»
- روحش بود که از درون به شکل دردناکی شلاق خورده بود/ در یادبود فریماه فرجامی
- یک چالش زنانه تمام عیار/ نگاهی به مستند «جایی برای فرشتهها نیست»
- میل به خاموشی و سکون/ برای کیومرث پوراحمد
پربازدیدترین ها
آخرین ها
- با نظرسنجی از ۱۷۷ منتقد فیلم؛ نشریه ایندی وایر برترینهای سال ۲۰۲۴ سینما را معرفی کرد
- احمد رسولزاده و «بنهور» در بیست و هفتمین قسمت «صداهای ابریشمی»
- درباره «بی همه چیز»؛ درامی پیچیده با شخصیتهایی چندلایه
- نگاهی به فیلم «هفتاد سی»/ در بستر واقعیت
- موقعیت فیلمهای ایران و سینماگران فراملی در فرانسه
- قهوه دمنکشیده/چرا سریال مهران مدیری نتوانست انتظارات را برآورده سازد؟
- سرقتهای سریالی ۳زن به سبک «تسویه حساب»
- با اعلام آکادمی داوری؛ نامزدهای اولیه اسکار معرفی شدند/ یک انیمیشن ایرانی در میان آثار
- انیمیشنی درباره لیونل مسی؛ پخش «مسی و غولها» از تلویزیون دیزنی
- کدام شبکههای تلویزیونی ادغام یا منحل میشوند؟
- جشنوارۀ ملی تئاتر اقتباس افتتاح شد/ امید به حضور در خانوادۀ جهانی تئاتر با شناسنامه خاص خود
- فوت بازیگر سرشناس اسپانیایی؛ ماریسا پاردس درگذشت
- معرفی هیأت انتخاب بخش سینمای ایران در جشنواره چهل و سوم فیلم فجر
- معرفی داوران بخش مسابقه تبلیغات سینمای ایران در فجر۴۳
- «کیک محبوب من»، رابطهای رویایی اما تراژیک
- لغو نمایش فیلم “آخرین تانگو در پاریس”
- اسطوره موسیقی هند و یکی از برجستهترین نوازندگان طبلا در جهان درگذشت
- بررسی «ازازیل» و «انجمن اشباح» در شورای صدور مجوز ساترا
- «عزیز» از چهارشنبه اکران میشود/ رونمایی از پوستر فیلم
- مرور آثار سینمایی، تئاتری و مستند «اینگمار برگمان» در سینماتک خانه هنرمندان ایران
- از ۵ دی ماه؛ «علت مرگ: نامعلوم» روی پرده سینما میرود
- بازگشت ژان کلود ون دام با کمدی اکشن/ «باغبان»، ژانویه، انحصاری در فرانسه اکران میشود
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ نیکول کیدمن: در سال ۲۰۰۸ بازیگری را رها کردم/ فکر میکردم کارم تقریباً تمام شده است
- انتقاد روزنامه جام جم از تمسخر نام مریم و مسیحیت در فیلم صبحانه با زرافه ها
- بر اساس اعلام سامانه نمایش آنلاین نتفلیکس؛ کمک ۵۲ میلیون دلاری «صد سال تنهایی» به کلمبیا
- معرفی برگزیدگان جشنواره سینماحقیقت هجدهم/ وزیر ارشاد: ما مسئولان خودنظامپنداری را کنار بگذاریم
- نگاهی به جذابیت های ماندگار «ریوبراوو» وسترن با طعم شکلات
- به هر داستانی نباید اطمینان کرد
- وزیر ارشاد : بعضی مسئولان خودنظام پنداری را کنار بگذارند
- با انتشار یک بیانیه؛ خانه موسیقی نسبت به لغو کنسرت و بازداشت هنرمندان اعتراض کرد