تاریخ انتشار:1399/09/17 - 10:47 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 146313

سینماسینما، مهگان فرهنگ

تا به امروز افرادی درباره دیه‌گو آرماندو مارادونا فرانکو، فوتبالیست بزرگ فیلم‌هایی را ساخته اند. این مشخص است که در ساخت فیلم و یا خلق هر اثر هنری، خالق اثر می تواند از زاویه ذهن خود به خلق اثر بپردازد اما مهم‌ترین مساله بیان هویت، شخصیت و مفهومی است که قهرمان و یا موضوع اثر دارد. این امر اگر به خوبی به تصویر درآید اثر را جاودانه و ماندگار می کند. در بین آثاری که درباره دیه‌گو آرماندو مارادونا ساخته شده دو اثر یکی از امیر کاستاریکا و دیگری از  آصف کاپادیا، قابل تامل و بررسی ‌اند‌؛ چرا که  بدون هیچ گونه اغراق، جبهه گیری، خط دهی و یا قضاوت و با فرم و ساختاری مناسب و با کیفیت بر اساس الگوهای ساخت یک اثر مستند در سینما، فیلم خود را ساخته‌اند.  

اما از فیلم‌های ساخته شده درباره مارادونا -تا به امروز- می‌توان به چند مورد اشاره کرد: 

  • عشق به مارادونا (۲۰۰۵) به کارگردانی خلویر وازکز (Javier Vázquez) کارگردان آرژانتینی. او در فیلمش مارادونا را  یکی از بزرگترین و موثرترین بازیکنان تاریخ فوتبال تصویر می‌کند و به زندگی او به عنوان  پسری که در فقر بزرگ شد و به ستاره‌ای بی‌بدیل در دنیای ورزش بدل شد، می پردازد. موضوع رفتن به کوبا و ترک اعتیاد و بازگشت دوباره به زندگی هم یکی از بخش‌هایی است که در این فیلم دیده می شود.  
  • دست خدا (۲۰۰۷) ساخته مارکو ریسی (Marco Risi) کارگردان ایتالیایی است. فیلم در نهایت خیلی موفق نبود؛ اگر چه به ماجرای دست خدا، همان توپی که مارادونا در جام جهانی ۱۹۸۶ با دست وارد دروازه انگلستان کرد و این تیم را از رسیدن به نیمه نهایی بازداشت و اشاره به تنش‌های پس از جنگ انگلیسی‌ها و آرژانتینی‌ها بر سر جزایر فالکلند، به ثبت رسید و مارادونا آن را دست انتقام خداوند از انگلیسی‌ها می دانست. اگرچه سِر بابی رابسون، سرمربی وقت انگلیس، آن را دست شیطان نام نهاد! تلاش کارگردان این بود که تصویری از زندگی واقعی ال دیه‌گو ارائه کند.
  • مارادونا، به روایت کاستاریکا (۲۰۰۸) به کارگردانی امیر کاستاریکا که در ادامه به این فیلم خواهیم پرداخت. این  فیلم در سال ۲۰۰۸ روی پرده سینما به نمایش درآمد. این فیلم مستند توانست برای امیر کاستاریکا موفقیتی را در مستندسازی  و برای مارادونا رضایت خاطر از ساخته شدن یک اثر خوب را به همراه بیاورد چندان که فیلمساز دراین باره می‌گوید: من در طول زندگی‌ام چند بار از نو متولد شدم که یکی از آن‌ها زمان ساخت این فیلم بوده است. 
  • مارادونا ۸۶ (۲۰۱۴) ساخته سم بلیر (Sam Blair) درباره مارادونا و حضورش در جام جهانی ۱۹۸۶ است. او در این فیلم بر این عقیده است که دیه‌گو فراتر از هر سختی، آرژانتین را قهرمان جهان کرد. او هم  در این فیلم به سراغ موضوع دست خدا می‌رود و دیدگاه خود را بیان می کند. 
  • دیه‌گو مارادونا (۲۰۱۹) ساخته ی آصف کاپادیا  (Asif Kapadia) یکی دیگر از ماندگارترین فیلم‌های فوتبالی و ورزشی است. این فیلم حق مطلب را در مورد فوتبال ادا می‌کند و استفاده درست و به جا از صحنه‌های آرشیوی فوتبال و بازی مارادونا بر اساس تاریخ و شرایط بازی ها از ویژگی‌های قابل توجه آن است. فیلم از جمله فیلم هایی است که پژوهش مناسبی دارد و در نهایت کار را فوق العاده جلوه می دهد. این فیلم هم در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۹ به نمایش گذاشته شد. 

یادداشت اول: مارادونای کاستاریکا 

این مستند زمانی ساخته شد که شور و شوق درباره آمریکای لاتین اوج گرفته بود و حالا امیر کاستاریکا ساخت مستندی را درباره مارادونا آغاز می کند و موفق می شود در بخش خارج از مسابقه ی کن آن را به نمایش بگذارد. ساخت این مستند از سال ۲۰۰۵ آغاز شد و ۲۰۰۸ به پایان رسید. مستندی با نام «مارادونا به روایت کاستاریکا»(Maradona By Kusturica)

فیلم امیر کاستاریکا به زاویه های مختلفی از  زندگی مارادونا، از جمله فوتبال، جام ‌جهانی ۱۹۸۶ تا اعتیاد او به مواد مخدر می پردازد‌؛ همچنین موضع‌گیری‌های ضدآمریکایی و سیاسی او را نشان می دهد. 

در باره این فیلم باید گفت تا عاشق این شخصیت نباشی نمی توانی کاری را پیش ببری و گفتگو های این دو در فیلم نشان دهنده ی آن است. فیلمی برای یک اسطوره. با تمام ناکامی ها و تلخی هایی که مارادونا داشته و البته همین ها او را اسطوره کرد.

فیلم با جمله‌ای از شارل بودلر فرانسوی آغاز می‌شود و بی ارتباط با مارادونا نیست: «خدا تنها موجودی است که برای حکمرانی نیازی به زنده بودن ندارد.» و «خدا» تا آخر فیلم بارها تکرار می شود. فیلم با موسیقی «خوب، بد، زشت» شروع می شود. چیزی که در کل زندگی مارادونا جاری است و البته در این میان به فوتبال و گل ها و بازی پر اعجاز او نیز می پردازد. همه مارادونا را با جام مکزیک ۱۹۸۶ در اوج و با ۱۹۹۰ در ناکامی می بینند و می دانند.

اما قدرت خداگونه ی مارادونا یا همان اسطوره بودن را امیر کاستاریکا در طول فیلم جاری می کند او به خوبی نشان می دهد که مارادونا فقط یک فوتبالیست نیست او از مرزهای کشور ها گذشته و محبوبیتی فرامرزی دارد. از کپرهای بوئینس آیرس تا ‏سواحل اندونزی و فیلیپین، حضور سیاستمداران در کنار او و دوستی کردن با او. 

مارادونا برای اکران این فیلم در جشنواره ی کن حضور داشت و با دو دخترش به تماشای فیلم آمد. او در جلسه گفتگوی این فیلم معتقد بود که این فیلم درباره خودش است و فیلم را دوست دارد. مارادونا درباره تمام ضعف ها و خطاهایش به راحتی صحبت می کند و معتقد است که زنده مانده تا جبران کند. 

آنچه امیر کاستاریکا از مارادونا به تصویر کشیده است با مارادونا تفاوتی ندارد. مستندی است، مستند و مطلوب شخصی که قهرمان اصلی است. ما در طول مستند با  ریتم و موسیقی کار پیش می رویم. موسیقی آن چیزی است که در آرژانتین و آمریکای جنوبی زنده و جاری است. آنچه کار امیرکاستاریکا را جذاب تر کرده، گفتگوها و حضور خودش در فیلم با مارادوناست. این امر علاقه او به مارادونا را بیشتر نشان می دهد و مارادونا که بسیار راحت با اوصحبت می کند و در انتها نیز فیلم با موسیقی زیبایی درباره مارادونا و حضور خود مارادونا در مقابل نوازنده ها و ختم شدن به صحنه های هد زدن با سر که سیاه و سفید است، تمام می شود.

مارادونایی که  در انتها، در حال نگاه کردن  به نوازنده هاست مارادونای پیروز و بازنده است. مارادونایی که همه می دانند سیاست ها و مافیا ها با او چه کرد هرچند که رسانه ها درباره اش بد بنویسند، مردمی که نمی توانند عمیق نگاه کنند او را انسانی بد و متقلب و کوکایینی خطاب کنند‌؛ چرا که در نهایت مارادونا ست. و امیر کاستاریکا این را به خوبی نشان داد. 

یادداشت دوم‌؛ دیه‌گو مارادونا

آصف کاپادیا کارگردان بریتانیایی هندی الاصل است که برای ساخت مستند  «امی» با موضوع زندگی «امی واینهاوس»، خواننده و ترانه‌سرای بریتانیایی برنده جایزه اسکار شده است. او  فیلم «سنا» را  درباره زندگی آیرتون سنا، راننده برزیلی رالی که در ۳۴ سالگی در یک مسابقه اتومبیلرانی کشته شد، ساخت. 

 فیلم ۱۴۰ دقیقه‌ای «دیه‌گو مارادونا» که آخرین قسمت از این سه‌گانه است، سال‌های حضور مارادونا، این اسطوره فوتبال را در باشگاه ناپل ایتالیا در فاصله سال‌های ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۱ روایت می‌کند که ازطرفی بهترین سال‌های فعالیت این فوتبالیست بود و حتی ناپل را به شهری مطرح تبدیل کرد و از سوی دیگر، به جدایی تلخ میان ناپل و مارادونا و دشمنی های ایتالیایی ها در حق او  انجامید. این فیلم دارای پژوهشی خوب و خط روایی تاریخی درست، است که به خوبی به زندگی شخصی، حرفه ای، سیاسی و اجتماع همسو با این چهره ورزشی پرداخته است. 

این فیلم نیز نشان دهنده عشق به این بازیکن و بیان حرفه ای یک اثر مستند است. ریتم کار بسیار خوب و حتی نفس گیر است. جملاتی کلیدی از افراد مختلف و حتی خود مارادونا مخاطب را مرتب به پیش رفتن و فکر کردن وا می دارد و اینکه مارادونا، بی جهت اسطوره نیست، حتی در شکست ها  و ناکامی ها. فیلم، مارادونایی را نشان می دهد که برای آرژانتین تلاش می کند. او آرژانتین را تبدیل به آرژانتینی می کند که جهان آن را می شناسد. آرژانتینی که در آمریکای جنوبی است و باید در طول تاریخ ضعیف بماند. اما اسطوره های این کشور ها مثل پله در برزیل و یا مارادونا در آرژانتین کشورشان را جهانی می کنند. در جایی از فیلم  مادر مارادونا می گوید که او بهترین مادر دنیاست که او فرزندش است. و یا جمله ای که خودش  می گوید:  «می خواهم تاریخ ساز باشم.» مارادونا با فوتبال به ظلمی که انگلیسی ها به کشورش کردند جواب داد. 

در جایی از فیلم زمانی که بازی فوتبال بین آرژانتین و ایتالیا را در جام جهانی ۹۰ نشان می دهد، فیلمساز اشاره به بزرگترین نقطه عطف در زندگی مارادونا دارد. جایی که مارادونا را از نظر غرب به پایان کشاند. و در فیلم تاکید می‌شود که با رفتن آرژانتین به فینال شرایط برایش بدتر و بدتر شد. زمانی که آنها به او گفتند: دیگه کافیه! و حمایت ها تبدیل به خشونت  شد. فیلمساز با استفاده از آرشیو مصاحبه‌ای  را نشان می‌دهد که اشاره به شیوه  ماکیاولی در صحبت های مارادونا  قبل از این بازی دارد (چرا که مردم ناپل مارادونا را به جای تیم ملی شان تشویق کردند) و داستان ماسانیلو و عاقبت هولناکش را مطرح می کند و بلافاصله با تصاویری از روزنامه ها و خبرگزاری ها تاجایی می‌رود که مارادونا را منفورترین شخصیت نشان می‌دهد.

فیلم به خوبی به مافیای زشت فوتبال و نابودی یک انسان  می پردازد. چیزی که همیشه وجود دارد؛ اما مارادونایی که همیشه فراتر از یک فرد عادی پیش می رود، حتی ناکامی اش هم قصه ساز است. همانطور که در انتهای فیلم بیان می شود: دیه‌گو زندگی دوگانه ای داشت هم با شکوه، هم فاجعه بار. 

فیلم آصف کاپادیا مارادونا را قضاوت نمی کند، اغراق نمی کند، خط به مخاطب نمی دهد. پژوهشی اساسی در تاریخ فوتبال مارادونا دارد، سندیت های تصویری را  درست ارائه می دهد و از چهره های بزرگ در فیلم استفاده کرده به عنوان مثال حضور پله و صحبتهایش. کاپادیا عاشقانه و حرفه ای مارادونا را در لابلای دیگر قصه های خوب و تلخش جای می دهد. تمرین ها، بازی های باشگاهی، ملی و جام جهانی، جام جهانی مکزیک که در تمامی فیلم هایی که از مارادونا ساخته شده وجود دارد و اشاره به دست خدا. در این فیلم مارادونا یک قهرمان و اسطوره است. قهرمانی که جسارت اشک ریختن برای اشتباهاتش را دارد. قهرمانی که برای همه جهان خاطره سازی کرده است. زمان زیاد فیلم نشان از حجم زیاد اتفاق در زندگی این مرد فوتبال است. 

فیلم پر از تضاد است، عشق، خدا، تخلف، جنگ، تلاش، سیاست، زندان، زندگی و…

دیه‌گو مارادونای آصف کاپادیا یک مستند عالی در حوزه ورزش است که در ساختار و ارائه بسیارموفق است. به خوبی به بیان چهره یک ورزشکار پرداخته  شده است. نه اغراقی دارد و نه مقصودی. مارادونا را همان که است فقط با قدرت ارائه خوب توسط سازنده اثر نشان می دهد. قضاوت را به مخاطب می سپارد و به زیرکی از خیلی مسایل پرده‌برداری می کند. مارادونای کاپادیا را هم می‌توان فیلمی کامل از دیه‌گو آرماندو مارادونا فرانکو ی آرژانتینی دانست.  

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها