سینماسینما، آرش عنایتی
برای من و همنسلانم، میلان کوندرا یکی از بهترین نویسندگان اروپای شرقی بود که طعمِ تلخِ زندگی در تحت لوای رژیم توتالیتر، مزهی گسِ بی کسی و مهاجرت را چشیده، همه را در قالب کلمات ریخته بود. تقدیر و جبر جغرافیاییاش در برابر آنچه تحریر میکرد، رنگ میباختند.
فیلمِ «شوخی» اثر یارومیل ییریش فیلمساز موج نوی سینمای چکسلواکی بر اساس رمانی به همین نام از میلان کوندرا ساخته شده است. فیلم، روایت دانشجویی است که به دلیل متنی کنایی دربارهی حزب در نامه به معشوقهاش، از حزب و دانشگاه اخراج میشود و سالها بعد، قصد انتقام دارد. پیشتر شنیدهایم و بیشتر دیدهایم که تجسد آن چه بر کاغذ آمده بر پرده سینما، اغلب با آنچه خوانندگان در ذهن خویش مجسم کردهاند، فاصلهای بس بعید و ترکیبی بس غریب دارد. لیکن همکاری کوندرا – به عنوان یکی از فیلمنامه نویسان- سبب شده این پیش داوری بیش از پیش به محاق رانده شود و ییریش، به سیاق گذشتگان راه نپوید. ییریش، آگاهانه شکل ویژهای برای بیان وقایع کتاب انتخاب کرده است. در بخشِ نخست فلاشبکهای فیلم، هیچگاه چهرهی لودویک را نمیبینیم. گویی که همهی وقایع را از دریچهی چشم او میبینیم. این تمهید، به همذاتپنداری تماشاگر با لودویک کمک میکند و مهمتر آنکه با این شیوهی روایت داستان، وقایعی که لودویک از سر گذرانده میتواند برای تکتک مخاطبان فیلم اتفاق افتاده باشد. و مگر تجربهی زیست در نظامهای توتالیتر، جز این است؟! تفاوت در این است که کدام یک در زدنِ اتهام پیشدستی کردهاند. هر کسی به واهیترین دلیل و به موهومترین علت در معرض حرف و حذف است. تمهید زیبای دیگر ییریش، توالی نماهای حال و گذشته و تداعیهایی است که از طریق این تناوبها به دست آورده است. از پی هم آمدن نماهای گذشته از پسِ نماهای اکنون و بالعکس، هم بر مسیر پیموده شدهی لودویک صحه میگذارند و هم نگاه کنونیاش را تصریح میکنند. به عبارتی آنچه در کتاب مصرح، این جا، محقق و مشروح گشته است. برای نمونه در سکانس جشن نوزادان، نماهای این سکانس به نماهای جلسهی حزب در دانشگاه برش میخورند. گویی نوزادان همان دوستان متعصب همحزبی و دانشگاهی هستند و یا خواهند بود. یا هر یک از این نوزادان آیندهای آنچنان خواهند داشت. از طرفی چرایی فهم لودویک از حوادث را در مییابیم و به درستی متوجه میشویم که نگاه لودویک، ماحصل چه تجربیاتی بوده است. تجربهای که با آن تمهید خاص- حذف چهرهی لودویک در جوانی و …- میتواند تجربهی زیستی هر یک از ما مخاطبان فیلم باشد. ییریش، بی آنکه پیام اصلی کتاب را تخفیف و یا تقلیل دهد در بیان آن وفادار مانده و در تجلیل و تحلیلاش کوشیده است. به همین سبب پایان فیلم به کل متفاوت با پایان کتاب است هر چند در همان مسیر و همان مقصد. نمای پایانی فیلم که بی شباهت به نمای معروف فیلم آگراندیسمان (آنتونیونی/۱۹۶۶) نیست، به تمامی متفاوت از پایان کتاب، اما تماما در راستای کلام کوندرا و حتی تکلمهای بر آن است. ییریش، در نماهای فیلم از آیندهی اجتماعی مبتلا به خفقان سیاسی رونمایی میکند. فرصت طلبهایی که به آگاهی و نه اعتقاد و یا اعتقادی کم رنگ شده یا رنگ باخته، همچنان آگاهانه برخوردار از فرصتها هستند (به نماهای گفت و گوی لودویک و پاول نگاه کنید و قیاس کنید مواهب زندگیاش را با کوستکا )، نسل نورسیدهای ناآگاه اما کامجو و کامروا (ورا) و یا چون «یندرا» عاشقان و غافلانی بیانجام و سرانجام. پیش روی «پاول»، «ورا» خواهد بود و از پسِ «لودویک»، «یندرا»ها خواهند آمد. اگر معشوقِ لودویک، عشق را در پای حزب ذبح میکند سالها بعد لودویک نیز به قصد انتقام از عشق، ذبیح دیگری میسازد و اگر بار نخست و به جبر تاریخ، تراژدی (اخراج از حزب و دانشگاه؛ و کار در اردوگاه) رقم میخورد در نوبت بعد، به رغم تلخی انتقام، این بار کمدی شکل میگیرد (ماجرای خودکشی با داروی ملین) و این تقدیر ناگزیر تاریخ است!
لیکن بنای کتاب و فیلم، بر مبنای تقابل اندیشههای کوستکا و لودویک افراشته شده است. به دیدهی لودویک، کوستکا از گذشته، گذشته است چون سر سپردهی مسیح است. و به اندیشهی کوستکا، لودویک سر از گذشته به در نبرده است. به بیان او، وقتی نتوانی کسی را ببخشی، زندگی جهنم خواهد بود و این همان جهانی است که گذشته، حال و آیندهی لودویک است. رویارویی این دو واکنش (بخشش و انتقام) و اختگی یکی در برابرِ سوختگی آن دیگری و نداشتن پاسخی روشن از برایاش، همان برزخی بود که من و طرفداران رمان به لذت غرق آن بودیم و تصویر جهنمی که ییریش از زندگی لودویک ارائه می دهد، همان دنیای است که در آن زیستهایم.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
نظر شما
پربازدیدترین ها
آخرین ها
- بازگشت جنابخان به تلویزیون همراه با محسن کیایی
- «در آغوش درخت» بهترین فیلم بلند سینمای جهان جشنواره هندی شد
- نکوداشت خسرو خسروشاهی در جشنواره فیلم رشد
- «شهر خاموش» و «شناور» در شبکه نمایش خانگی
- به پاس یک عمر دستاورد سینمایی؛ خرس طلایی افتخاری برلین به تیلدا سوئینتون اهدا میشود
- کنسرت نمایش ایرج، زهره، منوچهر / گزارش تصویری
- حقایقی درباره محمد نوری به بهانه سالروز تولد او/ مردی که از شکست هراس نداشت
- ذلت ماندن یا لذت رفتن و رستن!
- جدول فروش سینمای ایران در آخرین روز پاییز/ پنج فیلمی که از ابتدای امسال بیش از ۱۰۰ میلیارد فروختند
- نمایش «دِویل» تمدید شد/ آغاز اجرای نمایش «تشنگان» از ۴ دی
- شایعه فروش آثار تجسمی مربوط به فروغ فرخزاد و سهراب سپهری/ سریال و فیلم مستند سهراب و فروغ به زودی کلید میخورد
- نامزدی یک فیلم کوتاه ایرانی-آمریکایی در جوایز آکادنی فیلم سوئد
- نشست خبری بزرگداشت فروغ فرخزاد / گزارش تصویری
- درباره سه مستند سینماحقیقت/ از جسارت نمایش عریان اعتیاد تا عشق به سینما در اتاق آپارات
- به خاطر نقش برجسته در صنعت سینما؛ کریستوفر نولان و همسرش، شوالیه و بانوی فرمانده شدند
- چرا «لیلی» سریال «داییجان ناپلئون» زشت بود؟/ پاسخ ناصر تقوایی را بخوانید
- «تیآرتی» ترکیه آغاز به کار کرد؛ صداوسیما هنوز در فکر سانسور است
- سیمرغ مردمی به جشنواره فیلم فجر بازگشت
- بستههای ویژه شب یلدای همراه اول با هدیه دیجیتال معرفی شد
- آنونس رسمی عاشقانه «عزیز» رونمایی شد
- با نظرسنجی از ۱۷۷ منتقد فیلم؛ نشریه ایندی وایر برترینهای سال ۲۰۲۴ سینما را معرفی کرد
- احمد رسولزاده و «بنهور» در بیست و هفتمین قسمت «صداهای ابریشمی»
- درباره «بی همه چیز»؛ درامی پیچیده با شخصیتهایی چندلایه
- نشست «شاهد عینی» / گزارش تصویری
- نگاهی به فیلم «هفتاد سی»/ در بستر واقعیت
- موقعیت فیلمهای ایران و سینماگران فراملی در فرانسه
- قهوه دمنکشیده/چرا سریال مهران مدیری نتوانست انتظارات را برآورده سازد؟
- سرقتهای سریالی ۳زن به سبک «تسویه حساب»
- با اعلام آکادمی داوری؛ نامزدهای اولیه اسکار معرفی شدند/ یک انیمیشن ایرانی در میان آثار
- انیمیشنی درباره لیونل مسی؛ پخش «مسی و غولها» از تلویزیون دیزنی