سینماسینما، زهرا مشتاق
در جایی که کمپانیها و تلویزیونهای بزرگ دنیا سعی میکنند سرمایههای انسانی خود را حفظ کنند، صداوسیمای ایران بیوقفه در حال از دست دادن است. ایرج طهماسب یکی از همین سرمایههای انسانی و فرهنگی است. و عدم حضور او در تلویزیون از جایی بیشتر ناراحت کنندهتر میشود، که به یاد بیاوریم او از معدود کسانی است که حوزه فعالیتش به طور تخصصی درباره کودکان است. و کودکان در نگاهی وسیعتر معنایش پرداختن به زیرساختهای فرهنگی و تربیتی و پرورش زیربنایی نسل آینده است. ایرج طهماسب و همکارانش درست در چنین شرایطی به هر دلیل در صداوسیما امکان ادامه فعالیت پیدا نمیکنند.
مجموعه مهمونی بعد از وقفهای طولانی، تازهترین کار ایرج طهماسب است. در فضا و کاراکترهایی جدید و اولین جمله عجیب و تامل برانگیزش «ببخشید که پیر شدم!» و بعد معرفی آدمها و عروسکها. قیمه خانم، کته، بچه، خوشگل، مگس، شاباش، دی جی و مهمانان برنامه. هنوز فقط دو قسمت از مهمونی پخش شده است. اما بازتابها نشان میدهد، ایجاد مهر در دل مخاطب رخ داده است. نکته بسیار قابل تامل دو شخصیت پشه و مگس است که به خودی خود برای خیلیها، موجوداتی بیارزش و مزاحم تلقی میشوند که در برخورد با آدمها، انسانها به خود حق میدهند آنها را بکشند. در حالیکه در این مجموعه ضمن آگاهی و اشراف به آزارهایی که این دو حشره میتوانند داشته باشند به آنها ارزش و تشخص و امکان گفتوگو داده شده. ایجاد دوستی. و مخاطب میتواند از ارتباطی که با این دو موجود برقرار شده و مهری که بر دل مخاطبان نشسته، اطلاعات علمی زیادی، درست از زبان این دو شخصیت دریافت دارد. معنای مخفی و آموزنده آن این است که میشود و میتوانیم از دل آنچه که بیتوجه، بدی مطلق میدانیم، نیکی و دوستی بیرون بیاوریم. کماکان این که، بچه نیز که به نوعی یک کودک گلفروش تنها و فراموش شده است و یک عالمه فحشهای بد بلد است؛ با مادرانگی قیمه خانم که میتواند نماد تجربه و همدلی انسانی باشد، به دست ایرج طهماسب سپرده میشود. یعنی همافزایی، یعنی کنار هم قرار گرفتن مادرانگی و پدرانگی. یعنی جلوگیری از دور انداختن آنچه که به ظاهر بد میرسد و کسانی حاضر نباشند برای زدودن بدیها وقت بگذارند.
آنچه در کلیت مجموعه مهمونی میتوان دریافت کرد؛ پرداختن به غیرمستقیمترین شکل ممکن به سه اصل زیر بنایی یعنی تربیت، آموزش و پرورش خصایل نیکویی است که اساسا انسان با آنها به مفهوم انسانیت نزدیک و تعریف میشود.
ارتباط با عروسکها، جادویی است که گویا با ایرج طهماسب زاده و در بند بند وجود او دمیده شده است. آنقدر که میشود باور داشت در عالم واقع دلش برای عروسکها تنگ میشود و عروسکها برای او به مثابه صرف ابزارهایی برای ساخت برنامه نیستند. بلکه فراتر از آن میتوانند موجوداتی جاندار برای انتقال مفاهیمی پیچیده، عمیق و انسانی برای بشر امروز باشند که در گفتگویش با پریناز ایزدیار به آن اشاره کرده و از «بیحسی» آدمها گله میکند و گویا از این اندازه بیحسی، احساس خطر کرده است.
در همین آموزش در خفا و زیرپوستی است که وجود کلیت شاباش و دیجی به عنوان نمونهای از نمونههای فراوان در موارد مختلف، پذیرفته میشود، اما در کنار آن، بخشی از برنامه برای مثال به موسیقی ملل پرداخته میشود. پذیرش و اصلاح. پذیرش تقاضا و آنچه موجود است و در کنار آن ارائه آنچه میتواند جایگاه با ارزشتر و بااهمیتتری داشته باشد. یک جایگزینی بطئی، به دور از خشونت. با آرامش، سعه صدر. کلماتی که انگار فراموش شده و در دنیای پرشتاب بار معنایی خود را از دست داده است.
آرامش و صبوری در ارتباط را میتوان میان طهماسب و شخصیت بچه به طور کامل مشاهده و تجربه کرد. بچه زود عصبانی میشود. راحت فحش میدهد و بیادبی میکند. گویا جامعه در همان کودکی، به جای پرورش یک کودک، موجودی عصبی و ناهنجار تربیت کرده است. نوع رفتار این دو به طور غیر مستقیم اشاره به خاستگاه بچه است. بخصوص آنجا که ایرج طهماسب میگوید در کوچه و خیابان چه یاد میگیرید؟! و بعد به جایگزینی کلمات میپردازد. متوجه نیستی؟ مگر عقلت کم است؟ و بچه جواب میدهد متوجه نیستی، فحش است؟! در همین آمد و شد دیالوگها، ایرج طهماسب در حال افزودن به دایره لغوی کودک است. گویا به او میآموزد که میتواند از موقعیتی عصبانی بشود. اما به هنگام خشم باید از ادبیات دیگری غیر از فحش و توهین استفاده کرد. به نوعی او در حال آموزش مهار خشم و تربیت کودک به غیرمستقیمترین و در عین حال شیرینترین و جذابترین شیوه ممکن است. این تاثیرگذاری نه تنها کودکان، که میتواند طیف وسیعی از مخاطبان را در بر بگیرد و درست در همین نقطه است که چالشی بزرگ و تلخ پدیدار میشود. ایرج طهماسب و حمید جبلی و همکارانشان که سالهای طولانی و به طور کاملا تخصصی در حوزه کودک کار کردهاند، چرا فقط سالی یک بار امکان ساخت برنامه دارند؟ و اصلا چرا فقط سالی یک بار؟ در شرایطی که سن انواع بزهکاری و ناهنجاریهای ارتباطی به کودکان نیز رسیده است؛ چرا از حضور چنین افراد متخصصی که کاملا به زمینه کاری خود تسلط و اشراف دارند، به طور جدی تقاضای کار مستمر نمیشود؟ چیزهای زیادی است که رفته رفته از دست دادهایم. سینمای کودک و نوجوان و سینماهایی که به طور مشخص همین گونه فیلمها را نشان میداد. و برنامهسازان این حوزه. که شاخصترین آنها مرضیه برومند، ایرج طهماسب و حمید جبلی است که محدودیتهای افراطی، دایره فعالیت آنها را اندک و اندکتر کرده است و کیست که نداند تا چه اندازه در این مسیر نیازمند وجود چنین کسانی هستیم.
و در پایان نمیشود از حضور تاثیرگذار پریناز ایزدیار سخن نگفت. بازی با کلمات و بیان و بروز احساسات مختلف با ظرفی از قند و فلفل و خرما، یکی از خاصترین صحنههایی بود که فقط با قدرت کارگردانی فرد با تجربهای چون ایرج طهماسب، میتوانست چنین زلال، کودکانه و عجیب برگزار شود.
سرمایههای فرهنگی خود را ارج نهیم.
منبع: مجله نماوا
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- هیئت داوران جشنواره «فیلم و عکس با انرژی» معرفی شدند
- بازگشت ایرج طهماسب و فرزاد حسنی/ موضع صداوسیما درباره مهران مدیری
- ماجرای قهر و آشتیها در صداوسیما/ زندگی شیرین میشود؟
- فروش دو میلیاردی «سه کام حبس» در چهار روز
- پریناز ایزدیار و محسن تنابنده به شبکه نمایش خانگی میآیند
- شهاب حسینی با «مقیمان ناکجا» به هنر و تجربه میآید
- یک اجرای جنونآمیز/ یادداشت کارگردان «ملاقات خصوصی» درباره بازی پریناز ایزدیار
- حرف و حدیثهای اکران یک فیلم پرحاشیه در روزهای خاص سینما
- «ملاقات خصوصی» به سینماها میآید
- «پشه» ممنوعالتصویر شده است؟/ دلیل غیبت یکی از عروسکهای مجموعه «مهمونی»
- پشه از مهمونی حذف شد؟/ ️انتقادات کار دست ایرج طهماسب و تیمش داد
- فرصت از دست رفته/ نگاهی به فیلم «مغز استخوان»
- «مغز استخوان»؛ فاقد هسته مرکزی دراماتیک
- اکران سه فیلم تازه از ۷ اردیبهشت/ آیا تنور اکران گرم میشود؟
- پینگ پنگِ یکنفرهی ایرج طهماسب!/ نگاهی به برنامه «مهمونی»
نظر شما
پربازدیدترین ها
- حتی نام ایران او را به گریه میانداخت/ داور زنده زنده دق کرد
- عشق و پساعشق/ چند نکته درباره فیلم سینمایی «نبات» به کارگردانی پگاه ارضی
- چهره تلخ عشق یک سویه/ نگاهی به فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟»
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
- به بهانه برنامه «جعبه سیاه»؛ کفن و آگهی فوت لیاقت چه کسانی است؟
آخرین ها
- فوت برنده جوایز اسکار، کن و سزار؛ برتراند بلیه درگذشت
- نشان ویژه «روابطعمومی پیشگام در کاربرد هوش مصنوعی» به همراه اول اعطا شد
- «جن زدگان» ایبسن روی صحنه تئاتر شهرزاد میرود
- با موافقت شورای پروانه فیلمسازی؛ مجوز ساخت سینمایی برای ۶ فیلمنامه صادر شد
- صداپیشه «مهمونی» به «۱۰۰۱» پیوست
- تنها یک فیلم کوتاه، سهم سینمای ایران در برلین؛ فیلمهای جشنواره برلین ۲۰۲۵ اعلام شد
- جوایز سینمایی لومیر اهدا شد؛ ۵ جایزه به «امیلیا پرز» رسید/ «دانه انجیر معابد» بهترین محصول مشترک اروپا شد
- به بهانه تبلیغات «کیولین» و «بنمانو» در سریال «قهوه پدری» مهران مدیری؛ جایی که برندها به قلب داستان میرسند
- هتتریک دیزنی در ۲۰۲۴/ فروش «موآنا ۲» از مرز یک میلیارد دلار گذشت
- نمایندگان جدید وزارت ارشاد در شورای صدور مجوز ساترا معرفی شدند
- «تاری» در راه لهستان
- نکوداشت خسرو سینایی برگزار شد؛ سینماگری که فردگرا و خودنما نبود
- مراسم جوایز «جوی» برگزار شد/ هاپکینز، فریمن و دیگر ستارهها در عربستان
- هوشنگ مرادی کرمانی: هیچ وقت مُهر سیاسی نخوردم و نمیخورم
- آغاز به کار نخستین نمایشگاه «اهواز پترواکس» با حضور همراه اول
- جزئیاتی درباره «۱۰۰۱ قاب»؛ قصه شهرزاد و هزار و یک شب در جشنواره برلین
- ویژگیهای تفکری که سینما را از بنبست و سکون نجات داد
- «خائن کشی» آنلاین میشود
- مستند «در میان امواج» و روایتی زنانه از جنوب ایران
- جوآن پلورایت درگذشت
- معرفی داوران دو بخش چهل و سومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر
- شهرام میراب اقدم درگذشت
- «عزیز»؛ عاشقانهای با طعم آلزایمر/ مجید توکلی: شورای پروانه ساخت منحل شود
- انجمن منتقدان آثار چهل و سومین جشنواره فیلم فجر را داوری میکند
- یک برنده اسکار، رئیس هیات داورانِ جشنواره فیلم کوتاه عباس کیارستمی شد
- انتشار فراخوان نخستین جشنواره نمای باران
- صیدِ کارگردان بزرگ
- ماجرای برخورد کیمیایی با کاپولا و انتقاد کیمیایی از ساخت ادامه پدرخوانده توسط کاپولا
- اختصاصی سینماسینما/ تازهترین فیلم کارگردان افغانی تبار در مسابقهی جشنواره برلین
- اثر کارگردان ایرانی، نماینده آمریکا در برلین/ آثار چند بخش از هفتاد و پنجمین جشنواره برلین اعلام شد