تاریخ انتشار:1400/11/12 - 16:22 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 168851

سینماسینما، فریبا اشوئی

کاظم دانشی را از پیشتر با سابقه کارگردانی تئاتر و ساخت فیلم کوتاه می شناسیم. اما او این بار با کارگردانی اولین فیلم بلندش، علفزار پا به عرصه فیلمسازی حرفه ای گذاشته است. علفزار یک تراژدی اجتماعی چند وجهی است که در دل خود راوی چند داستانک مختلف از حوادث و اتفاقات روی داده در حریم خانواده، همراه با آسیب شناسی اجتماعی و روند داد خواهی و دادرسی این پرونده ها در سیستم قضایی کشور است. روایتی چند وجهی که نقطه اتصالشان دادگاه و بازپرس پرونده است. دعوای خانوادگی، نزاع و جنایت همواره از سوژه های جذاب و مورد اقبال مخاطب است. شاهد این ادعا نیز صفحات پرمخاطب حوادث در سایت ها و روزنامه ها هستند. بنابراین گام اول فیلمساز در انتخاب سوژه پرمخاطب برای تضمین اقبال فیلم، گامی بجا و درست بوده و فیلم از این منظر توانسته است مخاطب را باخود همراه سازد. پیرنگ اصلی فیلم علفزار، پی گیری حقوق زنان در دل داستانک های روایت شده در متن است که از چند منظر از جمله عُرف، سنت و مذهب مورد بررسی قرار می گیرد. دو روایت اصلی فیلم، در یک بستر دادخواهی به محکمه کشانیده می شوند و هر دو آنها نیز به نحوی پایانی تلخ را به همراه دارند. اولی مادری است که به جرم اعتیاد تاوان می دهد و روایت دوم زنانی که عُرف و آبرو دست و پایشان را بسته است. اولی را با شرع و قوانینش توجیه و صورت مساله را پاک می کند و دومی را با بندهای دست و پاگیر عُرف و آبرو به وجدان بازپرس گره می زنند. هر دو پیرنگ اصلی ضمن پیشبرد موازی، مبین پیامی بزرگ به نام مظلومیت زنان در جامعه افسار گسیخته و مردسالار هستند. اولی قربانی جهل و خطای والدین است و دومی قربانی تعصب کور عُرفیاتی است که تماما ساخته ذهن جامعه‌اند. در این میان پیرنگ های فرعی دیگری نیز در حاشیه متن مطرح می شوند. از جمله فشارهای اقتصادی و مالی طبقه ضعیف و در تعقیب آن اقدامات غیرقانونی به خاطر ضعف اقتصادی و اجتماعی و نادیده انگاشته شدن و خودسری آشکار در ورود به زندگی خصوصی افراد به واسطه جرات و قدرتی که از بخشی از حاکمیت می گیرند. اعتیاد و بررسی عواقب و تبعات آن در ایجاد ناهنجاری های خانوادگی و اجتماعی نیز از دیگر پیرنگ‌های فرعی متن هستند که فیلمساز با تبحری خاص همه را در کنار هم، در دل روایتش گنجانیده است.

مهم ترین نقطه ضعف علفزار، دیالوگ محوری و ماضی مدار بودن آن است. همه چیز فیلم، حول محور جریانات و حوادثی می چرخد که تماما در ماضی اتفاق افتاده و حال در محضر دادگاه پیرامون آن دیالوگ و کنکاش میان طرفین دعوی و عدالت برقرار است. اطلاعاتی از گذشته همراه با مرور و فلاش‌بک در اختیار مخاطب نیست تا خودش با سوژه همگام شود و اتفاقات را ارزیابی یا قضاوت کند. همه چیز یک طرفه به قاضی ارجاع شده و راضی بازگردانده می شود. به همین دلیل است که  فیلمنامه با واسطه یا بدون واسطه متهم به ارعاب و بزرگ نمایی است. اگرچه پیام های ارائه شده در متن برای مخاطب فیلم غریب نیستند اما شیوه پرداخت یک سویه درام، بدون فراهم سازی موقعیت های دراماتیک و صرفا بر پایه گفتار و رفتار شخصیت ها(همه هم از قضا تیپ هستند) و بدون پرداخت شخصیتی، سبب شائبه برانگیز شدن پیام ها شده و حقیقت پیام که همانا مظلومیت زنان است، نیز قربانی این بی تدبیری می شود. همان طور که پیشتر اشاره شد شخصیت ها، بخصوص در خانواده مذهبی تماما تیپیکال و نمادین هستند. این خانواده نماینده یک گروه مذهبی اند که با موقعیت کاذب مالی و نفوذ اجتماعی و قدرتی معرفی می شوند و به هیچ نحوی هم حاضر به نابودی آن نیستند. همین شکل پرداخت، اصل ماجرا را شعاری و گل درشت کرده است. شاید اگر خانواده کم ادعاتری با رجوع به اصل حوادث(سکانس های ملموس‌تر در قالب فلاش‌بک) مد نظر نویسنده بود، کار موفق تر از این از آب درمی آمد.
به هر حال با عبور از بحث محتوا، علفزار علیرغم تعدد موضوع، فیلم یکدستی از کار درآمده است و فیلمساز توانسته با ایجاد هماهنگی موثر میان لایه های درام از طریق تدوین خلاقه (حمید نجفی راد) و کد گذاری صحیح اطلاعات در میان سه پرده، فیلمی پرکشش برای مخاطبش بسازد. فیلمی که به دلیل تعدد شخصیت و ماجرا، همواره عناصر دراماتیزه لازم برای حفظ ریتم و ضرباهنگ را در خود دارد و بر پایه یک الگوی تکرار شونده سینوسی، مخاطب را در اوج و فراز های پی در پی تا پایان فیلم، با خود همراه نگاه می دارد.

در ادامه باید گفت فیلم علفزار اگر چه در بخش محتوا و پرداخت متن، با کاستی های جدی روبرو است اما این موضوع، مانع موفقیت و اقبال فیلمساز در امر کارگردانی اثرش نشده است. سخن پایانی این که پژمان جمشیدی در نقش بازپرس پرونده علفزار، یکی از تاثیر گذارترین و ماندگارترین نقش هایش را خلق کرده است.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها