سینماسینما، یاسمن خلیلیفرد
جدا از قوت و ضعفهایش، «غریزه» خودِ سینماست. فیلمی که فضای نوستالژیک آن مخاطب را به دنیای «سینما پارادیزو» و حتی برخی از آثار ماندگار مسعود کیمیایی میبرد. عاشقانهای که داستانش در دههی چهل شمسی روایت میشود اما نوعی ناکجایی و بیمکانی نیز در آن به چشم میخورد؛ نوعی متعلق نبودن به مکانی خاص که باعث میشود فیلم در جغرافیای گستردهتری پذیرفته شود.
«غریزه» فیلمیست که در آن توانمندی و خلاقیت کارگردان به اوج خود میرسد. عاشقانهای که بهدنبال بهرهگیری از فرم و وجوه بصری عجیبوغریب و نامتعارف نیست و با اینحال در چارچوب همان اسلوبهای ژانری و سبکِ روایی کلاسیکش به لحاظ بصری نیز کمنقص و باورپذیر است.
فیلم، قابلیت بسزایی برای تعقیب کردن دارد، ریتم و تمپو تا پایان حفظ میشوند، خبری از پلانهای زائد و اضافهگویی نیست و ضمن ساختار کلاسیک فیلمنامه، محتوا نیز به شکلی موثر و کاربردی بر فرم غالب است.
قصهی عشق سوزان و آتشین دو نوجوان، در سالیان دور، نقش خانوادهها در شکلگیری بستر این love story و جزئیات درگیرکنندهای که به ملموس و باورپذیر شدن هرچه بیشتر وقایع داستان کمک میکنند بیشک هر مخاطبی را به تماشای فیلم وسوسه میکند. فیلم میتوانست یک داستانعشقی ساده و معمولی باشد اما اینگونه نیست. کارگردانی و دیالوگنویسی کار امتیاز اصلی آن هستند و در متن اثر روندی طی میشود. از نقطهای به نقطهی دیگر میرسد و این سیر را اتفاقاتی درست و پیشبرنده شکل میدهند.
اگر داستان یکخطی کار را بخوانیم بیشباهت به بسیاری از فیلمهای پیش از انقلاب نیست که در آنها مضامینی چون جوانمردی، خیرخواهی، عشقهای پاک و … برجسته بودند و اتفاقاً کار، داستان چندان پیچیدهای هم ندارد و شاید پیرنگ اصلیاش وامگرفته از بسیاری از همان فیلمفارسیها باشد اما پرداخت متفاوت به خمیرمایهی خام اولیه، روایتپردازی منسجم و صبورانه و هویتمندی منحصر به فرد، آن را تا مرتبهی فیلمی خوشساخت، عالی و با گرهها و چفتوبستهای متناسب بالا برده است.
بدیهیست که فیلمنامه میتوانست به شکل دیگری هم پیش برود. درواقع اگر منطق روایی اثر تغییر میکرد یا حتی کاراکترها تصمیمات دیگری میگرفتند فضای تنشآلود اثر نیز کمرنگ میشد. بهعنوان مثال اگر با توجه به تعرض صورتگرفته، دختر تصمیم به سقط جنین میگرفت آنوقت دیگری نیازی به فداکاری رسولخان (امین حیایی) نمیبود، آنوقت داستان عاشقانه مسیر دیگری را طی میکرد، اما تصمیم کاراکتر این نیست و داستان نیز بر مبنای تصمیم کاراکتر پیش میرود و نه ما.
همچنین معتقدم پایانبندی اثر میتوانست کوبندهتر باشد؛ حتی کوبندهتر از نسخهی فعلی. شاید در آن صورت کار به شکلی کامل به نمونهی بینقصی از آثار دوران اوج کیمیایی چون «قیصر» و «غزل» بدل میشد، اما باز هم این اتفاق رخ نمیدهد و به باور نگارنده، قصه پایانی تلطیفشده و به دور از خون و خونریزیهای احتمالی است. درواقع این پایانبندی به نحوی حدسیات مخاطب را نیز دور میزند و او را غافلگیر میکند. کارگردان شاید خودش هم دلش نمیآید این قابهای خوشرنگ و مملو از زندگی را با تلخیهای خشونتآمیز عجین کند.
موسیقی متن فیلم پر و کامل است. قدم به قدم با پلان به پلان درام جلو میآید و ترجمانیست بر فضای نوستالژیک و شگفتانگیز آن. فیلم بارها، نقب میزند به موسیقیهای بهیادماندنی آثار کلاسیک سینمای ایران و جهان و به علت عشقفیلم بودن کاراکتر اصلی، نقش و جایگاه و اهمیت تمامی این فیلمهای مهم تاریخ سینما و قطعات موسیقی خاطرهانگیزشان که در بطن اثر تبلور یافته نیز پررنگ و مهم میشود.
موسیقی متن خلاقانه و بیادماندنی فیلم، یکی از بهترینهای فرزین قرهگزلوست که بیشک در ذهن مخاطب ثبت میشود و مخاطب «غریزه» را با گنجینهی درخشانی از قطعات موسیقیایی متن آن به یاد خواهد آورد.
در کنار امین حیایی- با آن بازی حسی/تکنیکی درخشان، پانتهآ پناهیها با تسلطی بیپروا بر نقش، پردیس پورعابدینی که بهتر از همیشه ظاهر شده و ژاله صامتی که در همان تکسکانس تأثیرگذار و بهاندازه ظاهر میشود، دو بازیگر جوان فیلم نیز، انتخابهایی هوشمندانهاند که نقشهایشان را درک کرده و آن را از خود عبور میدهند و بازیهایی همسطح با بازیگران حرفهای کار از خود به جا میگذارند و اتفاقاً چه خوب که اسعدی برای این دو نقش کلیدی به سراغ بازیگران حرفهای نرفته و دو چهرهی جدید را برگزیده است.
شاید اگر چنین فیلمی چند دههی قبل ساخته شده بود اینچنین مورد استقبال و تشویق مخاطب و منتقدان قرار نمیگرفت، اما حالا و پس از اشباع ذائقهی بسیاری از مخاطبان از درامهای اجتماعی تلخ و سیاه و کمدیهای بیمایه و لوده، تماشای فیلمی خوش رنگ و لعاب، از جنس سینمای ناب، دربارهی اولین عشق و اولین شکست عشقی و با ادای دین به تاریخ سینما، با کارگردانی باکیفیت، میزانسنهای درخشان و دکوپاژی بینقص و مجموعهی بازیگرانی درست و متناسب حال مخاطب را جا میآورد و او را با حسی متفاوت از سالن سینما خارج میکند.
«غریزه» فیلمیست که میتوان آن را بارها تماشا کرد و هر بار از تماشایش لذت برد و در جهانی که ساخته است زیست.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- گیشه سینما در دست کمدیها/ دو فیلم جدید اکران شدند
- «غریزه»؛ عشق پرشور نوجوانی، عبور از ممنوعهها
- «غریزه»؛ وقتی همچون تبعیدی از شهر خود میگریزی
- با تصویب شورای صنفی نمایش؛ «غریزه» بالاخره اکران میشود/ ۷ فیلم دیگر در راه سینماها
- نگاهی به فیلمسینمایی «زن و بچه»؛ بحرانزدگی
- بیانیه سینماگران برای فیلم سینمایی «غریزه»
- امین حیایی در «استخر» جلوی دوربین رفت
- «غریزه» اکران میشود
- «پیرپسر»؛ یک حماسهی مبتکرانه
- «زیبا صدایم کن»؛ بذرِ امید
- در آستانه اکران؛ تیزر و پوستر «کوکتل مولوتف» رونمایی شد
- «زیبا صدایم کن»؛ ملودرامی احساسی
- «غریزه»؛ عاشقانهای ناآرام
- من را خسرو پدر زیبا صدایم کنید…
- «زیبا صدایم کن»؛ یک رابطه پدر و دختری لطیف و انسانی
پربازدیدترین ها
آخرین ها
- «سامی»؛ روایتی انسانی از جنگ بیپایان
- سینمای مستقل ایران را به رسمیت بشناسید
- گیشه سینما در دست کمدیها/ دو فیلم جدید اکران شدند
- اعلام بودجه فرهنگ و هنر در سال ۱۴۰۵
- مصوبهای برای حذف وزارت فرهنگ؛ مصوبه «سیاستهای صوت و تصویر فراگیر»؛ تعارض با جمهوریت
- «بابا پیکاسو»؛ در چنبره عواطف، حرمان و جداافتادگی
- «شمعی در باد»؛ جسورانهترین فیلم نیمه اول دهه هشتاد
- مهتاب ثروتی و مرجان اتفاقیان به «خاکستر خیال» پیوستند
- «جزیره آزاد»؛ خداوندگار خودخوانده جزیره آزاد
- جیمز کامرون: از سلطه هوش مصنوعی میگریزم/ «آوارتار۳» و شروع افتخارآمیز اکران
- بازیگر آمریکایی خودکشی کرد
- «قمرتاج»؛ از ثبتِ واقعیت تا سازماندهی روایت
- «یک تصادف ساده»، فیلم مورد علاقه باراک اوباما
- مدیران تلویزیون به جای اینکه نقدها را بپذیرند به انتقاد از منتقدان می پردازند
- آخرین قاب یک کارگردان در «سینماحقیقت۱۹»/ احسان صدیقی درگذشت
- «شهر خاموش»؛ طلسم فاوست بر فراز شهر
- واکنش روزنامه هفت صبح به مصاحبه اخیر مهران مدیری : از برج عاج خود پایین نیامد
- استوری سحر دولتشاهی از پشت صحنه «هزار و یک شب»
- از «بادکنک سفید» تا «طعم گیلاس» در نیویورک
- پرویز شهبازی و سینمای مولف
- معرفی برگزیدگان بیست و چهارمین جشن حافظ؛ «پیر پسر» چهار جایزه گرفت/ سه جایزه برای «تاسیان»
- نقش هوش مصنوعی در باز طراحی کسب و کارها در ۲۰۲۶
- نمایش مناسبات داخل زندانها در سریالهای نمایش خانگی چگونه است؟
- «کفایت مذاکرات»؛ شوخیهای نخنما
- چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر؛ آزمونی جدی و نگاهی رو به آینده
- نمایش «بانو»ی داریوش مهرجویی در بنیاد حریری
- مستند «جستجو در تنگنا»؛ چیزی که شور زندگی خلق میکند
- «افسانه فیل»؛ سوار فیلی بزرگ و سفید، که انگار همهی راه را بلد بود
- سینمای ما چه سرسبز بود!/به بهانه نمایش نسخه بازسازی شده سارا مهرجویی در موزه سینما
- «کج پیله» وقتی زنها از پوست خودشان، خارج میشوند





