سینماسینما، حمیدرضا گرشاسبی؛
به نظر می رسد که دیگر حسابی گندِ شبکه های مجازی در آمده باشد؛ دنیایی افسارگسیخته که وحشی وار در حال شلیک به همه ماست. دنیای مجازی به مانند بمبی ساعتی است که هر لحظه ممکن است منفجر شود و ترکشهایش دامان جماعتی بزرگ را بگیرید. در این میان، به نظر میآید نوجوانان در معرض آسیبهای بیشتری هستند. این همان چیزی است که مینی سریال نوجوانی به دنبال طرح و گسترش آن است. این باتلاقِ ایجاد داشته توسط شبکههای اجتماعی میتواند نوجوانی سیزده ساله را به درون خود بکشد و نه فقط خودِ او را نابود سازد که خانواده اش را متلاشی کند. و این یعنی تلخی بسیار.
شبکههای اجتماعی که در نیت اولیه خود بر ساختن پناهگاهی برای انسان امروزین و بیرون آوردن او از تنهایی و توسعه دادن روابط انسانی تاکید داشتند، این روزها با فاصله گرفتن از قصدِ نخستین خود به دشمنی برای رابطههای انسانی تبدیل شده است؛ به نحوی که این شبکهها ظرفیتی دارند که میتوانند یک پسر نوجوان را تبدیل به هیولا کنند؛ هیولاهایی که در مکتب شبکههای اجتماعی به دانش آموختگانی پر قدرت تبدیل شدهاند؛ چنان که قادرند از پسِ چالشهایی بزرگ با بزرگسالان برآیند. نگاه کنیم به مواجهه نوجوان این سریال با روانشناس که همه قسمت سوم بر آن استوار است. یک جنگ و نزاع تمام عیار که قدرت نوجوانی طاغی را به نمایش میگذارد. اینجاست که متوجه میشویم این نوجوانان تا چه اندازه از دنیای مجازی سود بردهاند. البته سودی که زیان آور است. درست که دانش و آگاهیهای شان افزایش پیدا کرده، اما به همان اندازه زخمهایشان نیز بیشتر شده است.
از طریق روایت زندگی جیمی میلر است که از نزدیکی تراژدی به زندگیمان به وحشت میافتیم. این نوجوانان در فضای مجازی برای خود دنیایی تیره و تاریک ساختهاند که در آن توهین، سرکوب، کینه ورزی، سبعیتِ مکتوب، انتقام و وحشیگری و خشونت، نه تنها امری عادی است که آن کس که این مفاهیم را پرزنت میکند، از احترامی بیشتر نیز برخوردار است. البته جو مک لین، نویسنده و کارگردان نوجوانی، نگاهی غمخوار دارد به این نوجوانان. نقدشان نمیکند. مقصرشان نمیکند. انگشتی قضاوتگر به سوی شان نمیگیرد و سرزنششان نمیکند. بلکه با ترسیمِ موقعیت شکننده آنان، همه چیز را متوجه شبکههایی میداند که به وجود آمدهاند تا ناظرِ سلاخیِ اخلاقی آدمها باشند. اصولا مینی سریال نوجوانی بر نظارت و ناظر بودن هم تاکید دارد. نظارتی که پیشگیرانه نیست بلکه کمک میکند تا مسئولانِ با راحتیِ بیشتری به جنایات نزدیک شوند. برای همین است که پلیسِ سریال نیاز ندارد تا تلاش و هوش به خرج دهد تا مجرم را شناسایی کند. در واقع مجرم همواره در تله دوربینهای نظارتی وجود دارد. واقعیت این است که سریال نوجوانی اگرچه یک قتل را مبنا قرار میدهد و میدانیم قتلها همواره با معماها همسایهاند، اما سریال به سمت پلیسی شدن و معمایی شدن پیش نمیرود.
خیلی زود و در بخشهای پایانی قسمت اول، قاتل معلوم میشود. دوربینها دیدهاند که جیمی به همکلاسیاش چاقو زده است. وقتی دوربینها همه چیز را آشکار کردهاند، دیگر بهانهای وجود ندارد که پلیس نخواهد جیمی را قاتل به حساب نیاورد؛ اگرچه بازجوییها باید به شکل رسمی و با محدودیتها و نظامی خاص شکل بگیرند. وقتی معمای قتل به سرعت حل میشود، سریال نوجوانی راهی راهی را نمیرود که آثار جنایی کلاسیک طی میکنند. بنابراین کشف قاتل مدنظر نیست بلکه جستجوی اصلی این است که چرا چنین اتفاقی صورت گرفته است. و چه چیزی باعث شده یک نوجوان معمولی، قاتلی خطرناک باشد.
در واقع آن چه این سریال را از نمونههای مشابه جدا میکند و آن را متمایز میسازد، پرداختن به چرایی جنایت است و نه چگونگی آن. به همین خاطر است که سریال پیچیدگیها بیرونی(به لحاظ پیرنگ) ندارد بلکه از درون، پیچیده است. بخصوص وقتی خرده فرهنگ اینسل را مطرح میکند و به این واسطه، وارد لایههایی عمیق میشود. جیمی با یک اکانت جعلی در گروههای مردانه که خشونت را امری ممتاز جلوه میدهند، حضور دارد و این موضوع نشانگر یک پاتولوژی جمعی/نسلی است. این که نوجوانان امروز هرگز نمیتوانند از آتش شبکههای اجتماعی به سلامت بیرون بیایند. نوجوان این سریال فرشتهای آلوده صورت است که در برابر جهانی پر از قضاوت مجبور به سکوت، درهم شکستگی و فروخوردگی است. او نوجوانی است بی پناه که میخواسته شبکههای اجتماعی پناهش باشند اما در دست او چاقو گذاشتهاند. البته سریال طوری پیش میرود که جیمی نه کاملا گناهکار است و نه کاملا بی گناه. او در نوسانی کامل از عاملیت خشونت و بردگی خشونت گرفتار است. این انعکاسی است از وضعیت نوجوانان امروز که در فضای مجازی رشد میکنند اما در دنیای واقعی مورد بی اعتنایی واقع میشوند.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
آخرین ها
- استوری سحر دولتشاهی از پشت صحنه «هزار و یک شب»
- از «بادکنک سفید» تا «طعم گیلاس» در نیویورک
- پرویز شهبازی و سینمای مولف
- معرفی برگزیدگان بیست و چهارمین جشن حافظ؛ «پیر پسر» چهار جایزه گرفت/ سه جایزه برای «تاسیان»
- نقش هوش مصنوعی در باز طراحی کسب و کارها در ۲۰۲۶
- نمایش مناسبات داخل زندانها در سریالهای نمایش خانگی چگونه است؟
- «کفایت مذاکرات»؛ شوخیهای نخنما
- چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر؛ آزمونی جدی و نگاهی رو به آینده
- نمایش «بانو»ی داریوش مهرجویی در بنیاد حریری
- مستند «جستجو در تنگنا»؛ چیزی که شور زندگی خلق میکند
- «افسانه فیل»؛ سوار فیلی بزرگ و سفید، که انگار همهی راه را بلد بود
- سینمای ما چه سرسبز بود!/به بهانه نمایش نسخه بازسازی شده سارا مهرجویی در موزه سینما
- «کج پیله» وقتی زنها از پوست خودشان، خارج میشوند
- «راه دیگهای نیست»؛ خشونت مرهم زخم
- تحلیلی بر افت ژانر وحشت با تمرکز بر چهارگانه «احضار»/ این فیلم، ترسناک نیست
- «فریاد زیر آب» و موجی که فروکش نکرد
- پیشبینیهای جدید نشریه واریتی برای اسکار ۲۰۲۶
- «سرِ انقلاب»؛ خنده در اتاق بازجویی، نمایش فروپاشی قدرت
- جزئیاتی درباره فیلم جدید ایناریتو/ «دیگر» با بازی تام کروز یک سال دیگر اکران میشود
- نمایش تمام موزیکال «رابین هود»
- «الکترون» نامزد بهترین فیلم جشنواره انگلیسی شد
- تحلیل روانکاوانه فیلم «دوستداشتنی»؛ این رابطه دوست داشتنی نیست
- نمایش «برادران کارامازوف»؛ وفادار به روح اثر نه کالبد
- درباره کامران فانی و ترجمهای ناب/ مرغ دریاییِ فانی
- فیلم کوتاه «شامیر» نامزد بهترین فیلمبرداری جشنواره امریکایی شد
- درمان از نگاهی دیگر؛ وقتی سرطان، بازیگر صحنه زندگی میشود
- گاو خشمگین ۴۵ ساله شد
- «زیر درخت لور»؛ تصویری از انزوا و شکاف عاطفی
- «جستوجو در تنگنا»؛ انگار این همه چیزی باشد که از شهر و دیوارهایش به میراث بردهایم
- حمید طالقانی درگذشت





