تاریخ انتشار:1404/09/14 - 16:55 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 213980

سینماسینما، آریو همتی؛

مولف بودن به معنای داشتن المان‌های سبک جمعی و سبک شخصی در بیش از یک اثر است و یا اینکه کیفیت و پتانسیل آن المان‌ها جوری باشد که در یک اثر نیز بتواند داشته‌هایش را به ظهور و بروز برساند. در سینمای ایران به دلیل آنکه نخستین جریانی که به شکل سیستماتیک به اهمیت مولف بودن رسیده بود و توانست در سال های ۱۳۴۷ و ۱۳۴۸ با معرفی داریوش مهرجویی، ناصر تقوایی، علی حاتمی و مسعود کیمیایی و کمی بعد امیر نادری، بهرام بیضایی، فریدون گله و محمد رضا اصلانی و البته کمی پیش تر ابراهیم گلستان ، منتقدان حرفه ای را با خود همراه کند موج نو بود. قدرت فیلم سازی این دسته آنگونه بود که بسیاری از منتقدان نتوانستند از ذیل نام این بزرگان خارج شوند به همین دلیل یعنی قدرت این کارگردان ها و همچنین رابطه مراد و مریدی برخی منتقدان با آنها سبب دو گزاره اشتباه شد؛ «نخست محدود کردن سینمای اندیشه محور به موج نو و دوم که زایش گزاره نخست است، محدود کردن مولف بودن به تنها این کارگردان‌های موج نو» و البته گاهی که صدای خیلی مهمی ظهور و بروز پیدا می کرد با همان عینک موج نویی به آن نگاه می شد.

برای اینکه این دو گزاره اشتباه را اصلاح کنیم؛

سینمای اندیشه محور یعنی سینمایی که در آن امری برای اندیشیدن وجود داشته باشد. البته این به آن معنا نیست که هر کس می‌تواند آنگونه اثر بسازد چون جهان اندیشه دارای سیستم‌های نخبگانی مشخص است. سینمایی که در دل رئالیسم و نئورئالیسم، ناتورالیسم، اکسپرسیونیسم، فمینیسم، رمانتیسیسم، سوررئالیسم، مینی مالیسم، مینی مال تغزلی، مکاتب عصر چند صدایی مرکز گریز و مکاتب عصر چند صدایی مرکز گرا  و… که می‌توانند تم‌های اجتماعی، اکشن، ماجراجویی، کمدی، درام، و… نیز داشته باشند، شکل گرفته است و یکی از جریان‌های دیگر آن موج نو است. از دیگر کارگردان مولف‌های سینمای ایران می‌توان به سهراب شهید ثالث آغازگر سینمای مینی‌مالیستی ایران که پیروانی مانند جعفر پناهی، محمد علی طالبی و شهرام مکری داشت، عباس کیارستمی آغازگر سینمای مینیمالیسم تغزلی، ابوالفضل جلیلی سینمای ناتورالیستی، کیانوش عیاری سینمای رئالیستی، تهمینه میلانی سینمای فمینیستی و… در کنار فیلمسازان شاخص ژانرهای محتوایی مانند رسول ملاقلی پور، عزیزالله حمیدنژاد، ابراهیم حاتمی کیا، انسیه شاه حسینی و احمدرضا درویش در سینمای جنگ، محمد علی سجادی و فریدون جیرانی در سینمای جنایی، رخشان بنی اعتماد، پوران درخشنده، نیکی کریمی و مونا زندی حقیقی سینمای اجتماعی ـ مطالبات زنان، مجید مجیدی سینمای  اجتماعی ـ کودکان کار، رسول صدر عاملی سینمای اجتماعی ـ دختران جوان،داوود میرباقری مذهبی ـ تاریخی، علی حاتمی و حسن فتحی تاریخی، ساموئل خاچیکیان و مهدی فخیم زاده ـ پلیسی، سعید ابراهیمی فر، علی حاتمی، عباس کیارستمی و محسن مخملباف شاعرانه و… اشاره کرد.

مولف بودن از بعد از جریان‌های اندیشگانی هنری دهه هفتاد و نیمه دوم این دهه و با دو عصر نخست چند صدایی مرکز گریز که به مرور در دهه بعد آغازی بر ژانرهای پسامدرنیستی با فیلم‌هایی مانند درباره الی اصغر فرهادی، محاکمه در خیابان مسعود کیمیایی، شرایط مریم کشاورز، دار و دسته بد آنا لیلی امیرپور و بعدتر مونالیزا و ماه خونین نیز از او همچنین ماهی و گربه شهرام مکری و یک تصادف ساده جعفر پناهی بود و دوم چند صدایی مرکزگرا که آغاز ژانرهای فرائیستی بود با فیلمهایی مانند طعم گیلاس عباس کیارستمی، کاغذ بی خط ناصر تقوایی، میم مثل مادر رسول ملاقلی پور، وقتی همه خوابیم بهرام بیضایی، جدایی نادر از سیمین اصغر فرهادی، فروشنده اصغر فرهادی و پیر پسر اکتای براهنی، تعاریف تازه و اشکال نوتری به خود گرفت.

برچسب‌ها:

لینک کوتاه

 

آخرین ها