تاریخ انتشار:1395/12/09 - 15:44 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 47265

اصغر فرهادی، فروشندهسینماسینما، میثم محمدی
واکنش نداشتن به جایزه مهم اصغر فرهادی یک اختلال ملی محسوب می‌شود و بی تردید باید از هر موضع و نظر و جایگاهی برای این جریان خوشحال بود و فارغ از هر نگاهی به چنین جایگاهی بالید. «فروشنده» فرهادی این بار فراتر از یک فیلم و وسیع‌تر از جغرافیای ایران عمل کرد و در قامت یک پروتکل بین المللی با مخالفان تندروی در دنیا دیده شد و فرهادی نیز ناخواسته در هیبت یک دیپلمات فرهنگی نقش آفرینی کرد و پاسخی درخور گرفت. با تمام اینکه «فروشنده» در میان آثار فرهادی از عیار پایین‌تری برخوردار است و در مقابل «جدایی نادر از سیمین» که نخستین جایزه را برای فرهادی به ارمغان آورد، هم در فیلمنامه و هم در اجرا چفت و بست سستی دارد، اما حالا بازی را برده است. چیزی که مهم است نتیجه‌ای است که حالا حاصل شده و خیلی هم بیراه نبوده است، از طرفی بسیار ساده‌انگارانه است که به ابعاد فرامتنی این دستاورد توجه نکرد و به آن معتقد نبود و تاثیر و تاثر سیاست‌های این روزهای جامعه آمریکا و رییس جمهور تندروی آن را در اسکار۲۰۱۷ توهم دانست.
به باور بسیاری از نظریه‌پردازان روابط بین‌الملل، دیپلماسی فرهنگی نمونه بارز و اعلای اعمال قدرت نرم (soft power) است که به کشورها این امکان و توان را می‌دهد که در طرف مقابل نفوذ ‌کنند و او را از طریق عناصری چون فرهنگ، ارزش و ایده‌ها ترغیب به همکاری کنند. از دیدگاه جوزف نای، که یکی از مطرح‌ترین صاحب‌نظران این حوزه است، یک چنین رویکردی در تعارض کامل با قدرت سخت (hard power) قرار دارد که در آن تسخیر کردن از طریق «نیروی نظامی و قوه قهریه» حرف اول را می‌زند.
با این تعریف نگاهی بیندازیم به مراسم اسکار ۲۰۱۷ و نقش آفرینانی که تاثیر بسیاری در مهمترین رویداد سینمایی جهان داشتند. بی تردید دونالد ترامپ با همان قوه قهریه، شکست بزرگی را در مراسمی متحمل شد که همه در صف ایستاده بودند و انتقادات را به سوی او روانه می‌کردند. او در یکی از سخنرانی‌های پیش از انتخابات آمریکا اظهار کرده بود: «ما باید کسانی را به کشورمان راه بدهیم که در ارزش های ما شریک‌اند و شهروندان ما را احترام می کنند.» در ادامه و با انتخاب او بعنوان رییس جمهور آمریکا، ممنوعیت صدور ویزا برای هفت کشور مسلمان یکی از اقداماتی بود که ضد شعار ترامپ عمل کرد. این در اعتراضات مردم و سیاستمداران و هنرمندان و در راس آنها سیستم عرض و طویل هالیوود مشهود بود که سکانس پایانی آن در هشتاد و چهارمین مراسم اسکار در سال ۲۰۱۷ رقم خورد. او در جایی نیز گفته بود: «کشور ما مشکلات کافی دارد. ما به مشکلات بیشتر ضرورت نداریم.». دریغ از اینکه خود امروز به یکی از تولیدکنندگان مشکل برای مردم آمریکا و دنیا بدل شده است. اما اسکار، «فروشنده»، فرهادی و نمایندگان این کارگردان برجسته ایرانی با ترامپ چه کردند؟
فرهادی در اعتراض به قانون ممنوعیت صدور ویزا برای هفت کشور، حضور در مراسم اسکار را تحریم می‌کند و با این کار خشاب اسلحه‌های منتقدان را برای شلیک به دیپلماسی نژادپرستانه ترامپ پر می‌کند. منتقدانی که اصغر فرهادی را از میان مارتین ساندپیت از دانمارک، هانس هولم از سوئد، بنتلی دین و مارتین باتلر از استرالیا و مارن آده از آلمان که با آثارشان نامزد بهترین فیلم خارجی زبان اسکار شده بودند و رقبای نماینده ایران بودند، بهتر می‌شناختند و او را با «درباره الی» و «جدایی نادر از سیمین» در اوج دیده بودند و حالا صدای او را رساتر و جایگاهش را موجه‌تر از دیگر کارگردانان کمتر شناخته شده میدانستند و به نوعی برای رساندن صدای اعتراض خود دست به دامن اعتبار اصغر فرهادی شدند که این هم برگرفته از جایگاه شاخص فرهادی بعنوان یک فیلمنامه‌نویس و کارگردان مطرح است.
چهره‌های مطرح ضدترامپ هالیوود از فرهادی دفاع می‌کنند. فیلمسازی که به گواه منتقدان و رسانه‌های غیر وابسته به سیستم هالیوود، پیش از این با کمترین دخل و تصرف سیاست‌بازی و با تکیه بر نبوغ هنری خود، توانسته بود مجسمه اسکار را به خانه بیاورد و حالا فرهادی که از جایگاه بین المللی خود آگاه است، به نماد اعتراض به سیاست‌های ترامپ در دنیا تبدیل می‌شود. در واقع اینبار سیاست است که خود را دست به دامن فرهادی می‌بیند تا با اعتبار او دهان‌کجی آشکاری به تندروی‌های دنیا کند.
با این فرمول و با توجه به پتانسیل و تجربه بالای اعضاء آکادمی اسکار، بعید به نظر می‌رسید که فرصت‌سوزی کرده و تیرخلاص را با «فروشنده» به سمت ترامپ شلیک نکند. فرهادی و مشاوران او نیز هوشمندانه از موقعیت ایجاد شده بهره می‌برند و نمایندگانی را معرفی می‌کنند که بعنوان دو ایرانی در خاک آمریکا افتخار آفریده‌اند و آنجا ایستاده‌اند تا بعنوان نمایندگان کشوری که شهروندانش از ورود به آمریکا منع شده‌اند، به ارزش‌های مبهم ترامپ و تمام تندروهای جهان نیشخند بزنند و پیام بزرگی را از سوی ایران به دنیا مخابره کنند تا در واقع یک «برد-برد» شیرین برای فرهادی و مخالفان ترامپ در اقصی نقاط دنیا به وجود آید.
درمجموع با تمام اینکه لذت اسکار «جدایی نادر از سیمین» چیز دیگری بود، اما نمی‌توان از شیرینی دومین اسکار فرهادی هم گذشت.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظرات شما

  1. محمود
    ۹, اسفند, ۱۳۹۵ ۱۰:۰۸ ب٫ظ

    “واکنش نداشتن به جایزه مهم اصغر فرهادی یک اختلال ملی محسوب می‌شود و بی تردید باید از هر موضع و نظر و جایگاهی برای این جریان خوشحال بود و فارغ از هر نگاهی به چنین جایگاهی بالید.”
    متن حدود ۱۰۰۰کلمه ای نگارنده ، بیشتر شبیه توجیه المسائل مصاحبه بعد از باخت سنگین مربی تیم فوتبال بازنده است که با اما و اگر ها” چنان بود که چنین بود” یا چه می شد اگر چنان نمی شد! و در آخر قابلیت های ویژه تیم مقابل را به حساب خود واریز می کند و لاجرم لطف می کند به تیم برنده تبریکی می گوید تا به عدم رفتار بازی جوانمردانه متهم نشود .
    ایکاش بجای کاربرد ۱۰۰۰کلمه برای توجیه “خوشحالی” خود،با فروتنی واکنشی نشان داده نمی شد.

نظر شما


آخرین ها