تاریخ انتشار:1397/03/08 - 16:58 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 88269

سینماسینما، حسین آریانی:

مصطفی کیایی در آخرین فیلمش تلاش کرده، همان فرمول همیشگی اش در فیلمسازی را دنبال کند؛ یعنی ساختن فیلمی خوش ساخت از سینمای بدنه که در عین حالی که نظر مخاطب عام را به خود جلب می کند، بتواند در نگاهِ علاقه مندان جدی سینما هم اثری آبرومند و قابل اعتنا باشد.

«چهار راه استانبول» سینمایی داستان گو، درگیرکننده، همراه با تعلیق و چند غافلگیری را، البته در سطحی پایین تر از  آثار اخیرِ کیایی دنبال می کند .

زوج بهرام رادان و محسن کیایی که در «بارکد» فضای دلپذیر و سرخوشانه ای را رقم زده بود، در «چهار راه استانبول» هم تا حدودی زوجی قابل قبولند ؛ اما اینجا کیفیت حضورشان در حد «بارکد» موفق نیست.

بهرام رادان(در نقش بهمن) همان بازی اش در «بارکد» را، در سطح پایین تری تکرار می کند؛ و محسن کیایی(در نقش احد) هم نسبتا در ایفای نقشش موفق است و بازی کمیک آشنایش را این بار البته در قالب شوخی هایی که در سطحی پایین تری نوشته و اجرا شده است، دنبال می کند.

نقطه ضعف اصلی فیلم اما آنجاست که فیلمساز می خواهد به هر شکلی که شده، واقعه آتش‌سوزی ساختمان پلاسکو را در داستان و فضای آشنا و همیشگی فیلم هایش بگنجاند. بعد از اینکه بهمن و احد برای نجات لادن( ماهور الوند) به ساختمان پلاسکو می روند، و پس از مرارت هایی که برای رهایی او از سر می گذرانند، نهایتا سه نفری در زیرزمین حبس می شوند؛ و خانواده های شان در کنار آتش نشان ها، نگران و پریشان به دنبال راهی برای نجات آنها هستند. اینجاست که ناگهان، ساختمان فرو می ریزد و همه جا ر ا بهت و ماتم فرا می گیرد .

اما پس از چندی، تماشاگر در عین شگفتی در می یابد که این سه  نفر همه را فریب داده اند و پنهانی از مهلکه گریخته اند. بدین ترتیب تکاپویی که برای نجاتِ این سه نفر و اضطرابی که سر گذرانیده شده، همگی بیهوده به نظر می رسند. بعد هم بهمن در کمال خونسردی و بدون ذره ای حس شرمندگی، در مقابل اعتراض همسرش با لحنی طلبکارانه، کارش را این گونه توجیه می کند که پلاسکو در حقیقت از مدت ها قبل با ورود اجناس چینی ورشکست و ویران شده بود و این شما هستید که خبر نداشتید! اینجاست که «چهار راه استانبول» نقض غرض می کند، و در نقطه ای مقابل خانواده ی قربانیان پلاسکو و آتش نشانها می ایستد .

جمله ای که رادان می گوید به هیچ وجه توجیه کننده رنج و عذاب کسانی نیست که برای نجات این سه نفر به آب و آتش زده اند. مردم داغدارند و خانواده های این سه نفر هم به سوگشان نشسته اند؛ اما این برای این سه نفر، کوچک ترین اهمیتی ندارد و آنها خونسردانه و بی اعتنا به دنبال کارهای خودشان هستند. درست مانند خودِ کیایی که  در  این سکانس، در کنار نمایشِ ابعادی از فاجعه، گویی فکرش تنها معطوف به غافلگیر کردن و رو دست زدن به تماشاگر بوده، در حالی که نیم نگاهی هم به شوخی و مطایبه دارد؛ غافل از اینکه موقع به تصویر کشیدنِ چنین فاجعه ی دلخراشی، آمیختن آن به طنز و غافلگیری هایی به سبک فیلم های پلیسی-جنایی، حاصلی جز دافعه برانگیز شدنِ فیلم و شخصیت های آن ندارد.

این می تواند ماحصلِ پیوند یافتن نامتجانس روایتِ یک تعقیب و گریز با چاشنی طنز و واقعه تراژیکی چون فاجعه پلاسکو باشد.

صحنه ی کلیدی و نمونه ای، این عدم تجانس، صحنه ای است که بَدمن فیلم(سعید چنگیزیان) و دار و دسته اش در تعقیبِ بهمن و احد به ساختمان در حال سوختن پلاسکو می رسند در حالی که موبایل های آنها در دستان چنگیزیان است. تماس افراد مختلف با موبایل هایی که پیش چنگیزیان است و ایده جابه‌جاشدن گوشی‌ها، می خواهد ایجاد کننده موقعیتی کمیک باشد، ولی این ایده کمیک و بالقوه جذاب، در دل مهابت و سنگینی فاجعه در چشم بر هم زدنی محو و بی اثر می شود.

اغلب بازیگران نقش های فرعی مانند سعید چنگیزیان و سحر دولتشاهی هم به خوبی از عهده ی ایفای نقششان برآمده اند. در این میان رعنا آزادی ور پایین تر از حد انتظار ظاهر شده و از عهده ی نقشِ پریشان، مستاصل و سپس سوگوار خواهرِ لادن برنیامده؛ و واکنش های او به فاجعه باور ناپذیر و آمیخته به اغراق و تصنع است.

جلوه‌های ویژه‌ ی آتش سوزی در ساختمان پلاسکو در ابعاد سینمای ایران، خوب و قابل قبول از کار درآمده است؛ و کیایی در بازنمایی واقع گرایانه ی فضای خاصِ شکل گرفته پیرامون این حادثه ، موفق بوده است.

در مجموع «چهار راه استانبول» فیلم متوسطی است که توانایی این را دارد که تماشاگر عام را راضی نگه دارد؛ ولی این بار بعید می دانم که تماشاگر جدی تر سینما، چیزی فراتر از یک فیلم معمولی سینمای بدنه در سالن سینما نصیبش بشود.

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها