تاریخ انتشار:1404/04/29 - 08:34 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 209670

سینماسینما، ابوالفضل نجیب 

ابتدا اشاره کنم هنوز «پیرپسر» را تماشا نکرده‌ام. آنچه درباره فیلمب اید نوشته شود می ماند در حد وعده تا بعد. اما هیاهوی پیرامون فیلم علی الظاهر از خود فیلم بیشتر است و گمانم هم بر این است اغلب غوغاسالاران مسبوق به سابقه فیلم را ندیده گز کرده اند. و یعنی گز کردن کلیشه ای آن ها دخلی نه به دیدن فیلم و لاجرم درک آن ها از سینما و هنر فیلم ندارد. و فراتر این که این جماعت مجال و فرصت تماشای فیلم و بعضن جسارت رفتن به سینما را ندارند. و می شود نتیجه گرفت حساسیت های موجود به تعبیری و در خوش بینانه ترین فرض فرامتنی و در بدترین حالت مدل کپی رایتی است. کم و بیش به همین دلایل آنچه هم در پی می آید در پیوند با هیاهوی برآمده از جانب معدودی است که اساسن با هر گونه واقع بینی و واقع گرایی و انعکاس ان با هر زبان و مدیا سرستیز دارند.

تجربه نشان داده نقاط عطف و تاثیرگذار در سینمای ایران اغلب در تنوع و رویکرد به مضامین و موضوعات چالش برانگیز اتفاق می افتد. به زبان ساده ورود به قلمرو نبایدها که اغلب ریشه در واقعیت های تلخ اجتماعی دارد و یعنی از جایی که همواره زیر تیغ سانسور رسانه ها از جمله رسانه ملی قرار داشته و دارد. در مقایسه با ویترین ساختگی و گل و بلبلی که همین رسانه اصرار در حقنه و القای آن دارد. این که مخاطب این ویترین جعلی چه کسانی هستند نه معلوم است و نه حتی برای رسانه میلی اهمیت دارد. و متاسفانه جریان غالب تولیدات سینمایی این چند ساله به نوعی روایت گر همان جامعه جعلی بوده و هنوز هم هست. منتهی با رویکرد سیکی خیالانه و الکی خوشانه که قرار است با اندک لودگی و شکلک و مسخره بازی مخاطبان را به ورطه سرخوشی بیندازد. طوری که انگار در سیاره دیگری زندگی می کنند و از عوالم زمین و زمانی که در آن واقع، بی خبر هستند. از قضا در چنین اتمسفر فکری و رویاپردازانه سروکله پیرپسر پیدا می شود. فیلمی در مقابل و تقابل با فضای سرخوشانه و الکی خوشانه حاکم بر جریان غالب تولیدات این سال ها و درست در تقابل با جامعه ای افسرده و عبوس و عصبانی. اینچنین می شود که «پیرپسر» مثل پتکی بر سر بانیان وضع موجود کوبیده می شود. و بیشتر صدای کسانی را در می اورد که سهم و نقش بیشتری در قبال وضع موجود دارند. و عجیب این که اینها در بالاترین قله دفاع از ارزش های دینی و اخلاقی و حراست از ارزش های ادعایی انقلاب ایستاده اند. اما این جماعت ارزشی هم انگار تازه از سیاره دیگری به زمین آمده باشند، طوری وانمود می کنند که نه تنها از آنچه چند سال اخیر بر سر سینما آمده بی خبر بوده، که نه انگار خودشان بانی هنجارشکنی این چند ساله و اوضاع جاریه سینما هستند. اما آنچه آن ها را به زمین سخت واقعیت می کوبد این که بر خلاف تصورات و توهمات این جماعت از جامعه و آنچه بر سر آن آوار شده و قرار بوده همین جریان غالب مبتذل ساز محمل و پوششی باشد برای ویترین جعلی جامعه.

«پیرپسر» طی دو هفته نمایش و در بدترین شرایط ممکن یعنی جنگ و تشدید گرانی و فشار روانی همه جانبه در صدر فروش قرار می گیرد، و این که چنین استقبالی حامل چند پیام و ایضن همین پیام ها باعث واکنش های تند و زننده و هتاکانه طیف به اصطلاح ارزشی شده است. ترس این جماعت در واقع از بیشتر دیدن فیلمی است که درست وسط برجک و ویترین جعلی و برساخت جامعه تقلبی مورد ادعای این جماعت می زند. به نقطه ای که در تصور و توهم این جماعت رگ خواب تعبیر شده.

از این منطر تجربه چند دهه نشان داده هر گاه صدایی واقعی از دل جامعه واقعی به پرده سینما راه یافته بیشتر از همه صدای کسانی را در آورده که نه تنها هیچ نسبت و قرابتی با سینما و فیلم دیدن نداشته که اساسن درک و فهم حتی متوسطی از سینما نداشتند. از این زاویه گمان نمی کنم در تاریخچه سینمای بعد از ۵۷ هیچ فیلمی به اندازه «مارمولک» واکنش ایجاد کرده باشد، تا جایی که فیلم علیرغم طی همه مراحل قانونی و حتی حمایت و دفاع برخی روحانیون از پیام فیلم، اما زور امثال رسایی و کیهان و.. . بر قانون چربید و ادامه نمایش فیلم متوقف شد. اما چند دهه بعد و در چند نوبت شبکه های مختلف سیما اقدام به پخش آن کردند. این که ادعا کنیم اهمیت و پیام فیلم در زمان اکران درک و فهمیده نشده، عین خیالبافی است. مشکل در نگاه ابزاری آقایان به همه چیز است که البته سینما هم بخش مهم و تفکیک ناپذیر آن است. در این صورت باید منتظر ماند برای آینده ای نه چندان دور که «پیر پسر» سر از نمایش در رسانه ملی در بیاورد. و مخلص کلام این که «پیرپسر» هم مثل برخی دیگر از فیلم های این چند دهه در نهایت بر این فضا غالب خواهد شد. آنچه هم باعث و علت این توفیق خواهد بود کافی السابق همین هجمه ها و حملات علیه فیلم است. سازوکارهای ارتباطی موجود نشان داده امروز روز و روزگار هیچ چیز پشت دیوار سانسور و تهدید و بگیر و ببند و محرومیت و ملاحظه کاری و محافظه کاری و… متوقف نمی شود که هیچ، بلکه فی النفسه باعث اشاعه و ترغیب و کنجکاوی جامعه می شود. این قاعده حتی این ذهنیت را القا کرده که برخی ممنوعیت ها و توقیف ها دقیقن برای ایجاد کنجکاوی و بیشتر دیده شدن اعمال می شوند. این هم شاید از ندانم کاری این جماعت سانسورچی باشد که بی توجه به نتیجه معکوس هجمه علیه فیلم، می توانستند با زیرسبیلی رد کردن فیلم باعث و بانی کنجکاوی جامعه و ترغیب و تشویق به تماشای آن نشوند.

لینک کوتاه

 

آخرین ها