سینماسینما، سعید مستغاثی؛
صحنهای در فیلم “انی هال” ساخته وودی آلن وجود دارد که قهرمان داستان به نام آلوی سینگر (خود وودی آلن نقشش را بازی میکند) مشغول تعریف کردن یک جوک است . او در این جوک میگوید:
“…یک نفر میرود پیش روانپزشک و میگوید که برادرش دیوانه شده، چون او فکر میکند که یک مرغ است. دکتر میپرسد که خب، چرا برادرت را اینجا نمی آوری؟ و مرد پاسخ میدهد: همین کار را میخواستم بکنم، اما فکر کردم که به تخم مرغ هایش احتیاج دارم…”!!
به نظر میآید این جوک وودی آلن در فیلم “انی هال” مصداق بامزهای از موقعیت امروز سینمای ایران است که واقعا برخی از اهالی اش باور دارند یا خود را به این باور میزنند که از واقعیات این سینما بی خبر بوده اند! سینمایی که به قول یکی از دوستان همین آقایان یعنی محمد رضا هنرمند:
“… مشکل سینمای ایران شوراهای مختلف نظارتی نیست، بلکه خود سینمایی است که خودمان ساختیم و پرداختیم. بدبختانه سینمای ما با وجود معضلاتی که گرفتارش شده خودش تبدیل به ذات مشکل شده است. بقیه حرف است و بهانه و اتلاف وقت و شاید هم آدرسهای غلطِ تعمدی… (این سینما) از بیسوادی و سوداگری و دغلبازی رنج مضاعف میبرد. از ستارگان باسمهایاش خجل است، از تازه تهیهکنندگانی که پولهای به چنگ آورده از بیعدالتیهای اجتماعی را در مقابل فقر شرافتمندانهاش به رخ میکشند منفعل است. شبهتهیهکنندگانی که هیچ نسبت و علاقهای به سینما نداشته و امروز در معرکهی سینما صرفاً عقده گشایی میکنند. منظورم همان بلای آوارگونه تهیهکنندگانی است که اگر «ئی تی» به گوششان بخورد تصور میکنند که یک میوه استوایی است، اگر بگویی «پستچی همیشه دو بار زنگ میزند» میگویند حتماً زنگ خانهتان اشکال دارد! یا اگر از «توت فرنگیهای وحشی» بگویی، میگویند جای شما خالی در شب یلدا خوردیم، یا تصور میکنند که در همان مهمانی «پرتقال کوکی» هم بود ولی در بشقاب! اگر بگی «جاده» یاد جاده منتهی به ویلایشان در لواسان خواهند افتاد. آنها هرگز و هرگز لذت «پرواز بر فراز آشیانه فاخته» را تجربه نکردهاند، فرقی بین «راننده تاکسی» و راننده اسنپ قائل نیستند. اصلاً توی باغ نیستند و «کتاب» برایشان دوران دبیرستانشان را تداعی میکند و بس…”
آقای اثباتی با کارمند اداره سانسور خواندن بنده، (در حالی که خوب میداند چنین ادعایی هم در فرم و هم در محتوی غلط است) خیال خودش را از ابتدا راحت کرده و به قول آمریکایی ها از پله دوم یا Second Step شروع کرده تا نیاز به بیان یک سری واقعیات نباشد.
گویا از میان عرایض بنده هم فقط آنچه باب میل بوده را برگزیده و بقیه را بی تعارف در همان ذهن خود سانسور کرده است!! ایشان یا متوجه نشده یا نخواسته متوجه شود سینمایی که بنده از پالایش آن سخن گفتم، براساس شبه فیلمنامه هایی بود که مملو از اغلاط املایی و انشایی و تاریخی و … هستند که ربطی به سلیقه و علائق بنده و شما ندارد. یعنی وقتی کلمه “حاضر” را به صورت “هاظر” مینویسند و دهها جای فیلمنامه آن را تکرار میکنند یا کلمات و جملاتی که هر دانش آموز متوسط مدرسهای آن را میداند را با اشتباهات فاحش مینویسند دیگر چه توقعی از فیلم و فیلمنامه و شناخت اجتماع و … میتوان داشت! آیا این ضعف فاجعه بار ربطی به سلیقه دارد؟
آیا ایشان از همان گفت و گو نشنیدند که بنده درباره پالایش کدام افراد از سینمای ایران صحبت کردم؟ یا این را هم در ذهن و گفتار خود سانسور کردند؟
این جناب به ماموری و معذوری ما اشاره دارد، آن هم در شوراها و کمیسیون هایی که خود و دوستانشان بیش از ۳۵ سال بر آن تکیه زده و میزنند و هربار از داخل زمین به روی نیمکت رفته و پس از مدتی دوباره از نیمکت به داخل زمین میآیند. و همین جماعت پر مدعای همیشه مدیر و تصمیم گیر، همین سینمای مظلومشان را در انتهای سال ۱۳۸۲ به کمترین مخاطب تا آن دوران رساندند و در سال ۱۳۹۷ یعنی قبل از دوران کرونا، براساس ارقام رسمی مرکز آمار ایران (که میتوانند به جای فرار به جلو، آن را مطالعه فرمایند) تنها ۸-۹ درصد مردم ایران “سینما رو” مانده بودند یعنی بیش از ۹۰ درصد این مردم، عطای این شبه سینمای آقایان را به لقایشان بخشیدند!
خب در آن زمان که هنوز امثال بنده به قول جنابشان، کارمند اداره سانسور نشده بودم!! چه تحفهای در این سالها، چه در دولت ها و چه در صنوف دولتی نیم بندتان، به خورد این مردم دادید که اینچنین از این سینما و فیلم ها و سالن هایش گریزان شدند؟!
فرموده اند “عجیب غریبترین و اهانتآمیزترین رَویههایی که گویا اِعمال میشود…، درخواستِ تعهدِ کتبی از بعضی فیلمسازان بود” ولی آن بخش را انگار نشنیده یا نخواستند بشنوند که این درخواست و پیشنهاد خود فیلمسازان و دوستان ایشان بود که “ضعف های فیلمنامه را بی خیال شوید و به ما اعتماد کنید، میگفتند ما تعهد میدهیم که فیلم خوبی بسازیم.” این را لااقل از دوستانتان بپرسید.
حضرات! بازی کلمات و استفاده از واژه های خوشگل و احساسات برانگیز مثل “حق آزادی و اندیشه” و ختم “سانسور سانسور” برداشتن، هیچ کارنامه سیاهی را سفید نمی کند. بزرگترین سانسور را سالهای سال، شما و دوستانتان از طریق دولت و صنف دولتی در این سینما برقرار ساختید تا از دغدغه های مردم و تاریخ و مفاخرشان فاصله بگیرد تا دیگر خود را نتوانند در آیینه آن ببینند. در آن روزگار در فکر حق آزادی اندیشه و بیان نبودید؟!
سانسور آنجاست که سالها سلیقه گروهی خاص بر این سینما حکمفرما گردد، شعر و شعار اساس آن را تشکیل داده تا جوان امروز را از کلیت آن ناامید کرده و به هر خزعبلاتی از سینمای آمریکا و اروپا دلخوش کند.
سانسور آنجاست که میدان برای شبه سینماگرانی باز شود که علیرغم همه پشتک وارو زدن، همان جشنواره های سفارش دهنده نیز از شدت ضعف و فقر سینمایی، حتی تره برایشان خرد نکنند!
حالا ادعا دارید بعد از ۳۰-۴۰ سال حکومت بر این سینما، تازه دریافتید که چه خبر است؟! یعنی در تمام آن دورانی که در مدیریت های صنف دولتی و سینما بودید، خبر نداشتید؟ یعنی باور کنیم؟ نکند قضیه تخم مرغ های آلوی سینگر در فیلم “انی هال” است!
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- نه! امسال هم، «روز ملی سینما» روزی نیست که باید باشد!
- در انتخاب فیلم برای اسکار، خانه سینما سرِ پیاز است یا ته پیاز؟!
- پاسخ امیر اثباتی به نامه مسعود امینی تیرانی؛ وظیفه خانه سینما «ایستادن» در یک سمت نیست/ «حرکتِ جدی» برای تغییر به نفع همه سینماگران است!
- پاسخ امینی تیرانی به امیر اثباتی/ مطالبه این باشد؛ چرا خانه سینما سمتِ سینمای مستقل و زیرزمینی نمیایستد؟
- نامه سرگشادهی امیر اثباتی به خانه سینما؛ مطالبهی حذف مجوزهای ساخت و نمایش فیلم، وظیفهی خانه سینماست
- «پیر پسر»، یک فرصت استثنایی برای دفاع از حقوق سینماگران ایران
- در برنامه «خط فرضی» مطرح شد؛ خستگی از ما به نسل بعد از ما منتقل شده/ در زیر زمین، شهر دیگری وجود دارد
- سعید مستغاثی دوباره به امیر اثباتی جواب داد؛ حکایت دفتر کارگاه چرخ طیاره و دستیارش
- پاسخ دوبارهی امیر اثباتی به جواب سعید مستغاثی؛ گفتوگو ادامه دارد
- پاسخ سعید مستغاثی به یادداشت علی زرنگار؛ حکایت پوری فِش فِشو و نگهبانی از دایی جان ناپلئون
- علی زرنگار کارگردان «علت مرگ: نامعلوم»: آقای مستغاثی در حدود تخصصتان سخن بگویید
- واکنش امیر اثباتی به حرفهای سعید مستغاثی/ سینمای ایران گرفتار و قربانیِ همین شوراهاست
- واکنش کارگردان فیلم عزیز به اظهارات سعید مستغاثی در برنامه خط فرضی
- اختصاصی سینماسینما/ نامه امیر اثباتی به کمال تبریزی؛ کنجکاوم بدانم قرار است در شورای پروانه نمایش چه گلی به سر سینما بزنید
- امروز، روز ملی سینما نیست!
پربازدیدترین ها
- فوت خواننده پیشکسوت موسیقی نواحی گیلان/ ناصر مسعودی درگذشت
- نگاهی به فیلم «بیسر و صدا»؛ ایده خلاقانه، مسیر اشتباه
- حقایقی درباره بازمانده ساخته سیف الله داد/ماجرای توقیف فیلم بازمانده به دلیل حجاب!
- بیانیه انجمن بازیگران سینما در واکنش به وقایع اخیر و هتک حرمت هنرمندان/ پژمان بازغی استعفا داد
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
آخرین ها
- ماجرایِ ظریفِ وزارت خارجهی سوئیس
- فیلم-کنسرت «هری پاتر»و «ارباب حلقهها» به آخرین اجرای پاییزی رسیدند
- پوستر «باد زرد – ونگوگ» رونمایی شد
- مولف بودن در آینه مکتب نقد عمیقگرا
- نگاهی به فیلم سینمایی «سامی»؛ دوربین به مثابه سمفونی برای سفری طولانی
- معرفی برندگان هیئت ملی نقد آمریکا ۲۰۲۵/ «یک تصادف ساده»؛ بهترین فیلم بینالمللی/ «نبردی پس از دیگری» ۵ جایزه گرفت
- ۱۵ اثری که برای فهرست اولیه اسکار فیلم بینالمللی شانس بالاتری دارند
- تأملی بر حضور نوری بیلگه جیلان در جشنواره جهانی فیلم فجر؛ داور غایب
- بیانیه کانون کارگردانان سینما درباره بازداشت سینماگران در مهمانی خصوصی
- واکنش رضا کیانیان به گزارش تاریخ سه هزار ساله زیر چرخ لودرها
- اعلام مستندهای دو بخش از نوزدهمین جشنواره «سینماحقیقت»
- واکنش کانون کارگردانان سینمای ایران به حکم جعفر پناهی
- شروودِ تالار وحدت؛ جایی که ماهان حیدری قهرمانان آینده را پیدا میکند
- تورج اصلانی داور جشنواره ترکیهای شد
- سروش صحت و علی مصفا «بیآتشی» را روایت کردند
- سام درخشانی هم استعفا داد
- نمایش موزیکال «رابین هود» / گزارش تصویری
- حلقه منتقدان فیلم نیویورک منتخبان ۲۰۲۵ خود را اعلام کرد/ «نبردی پس از دیگری»، بهترین فیلم شد؛ پناهی، بهترین کارگردان
- جشنواره جهانی فیلم فجر۴۳؛ در ایستگاه پایانی «درس آموختهها» بهترین فیلم شد/ جایزه ویژه داوران به کارگردان ژاپنی رسید
- «خرگوش سیاه، خرگوش سفید» به چین میرود
- گاتهام ۳ جایزه به «یک تصادف ساده» داد/ «نبردی پس از دیگری» بهترین فیلم جوایز مستقل نیویورک شد
- بیانیه انجمن بازیگران سینما در واکنش به وقایع اخیر و هتک حرمت هنرمندان/ پژمان بازغی استعفا داد
- مصائب افزایش سن ، از جولیا رابرتز تا نیکول کیدمن
- تام استاپارد؛ نویسندهای که جهان را از نو صحنهپردازی کرد
- نگاهی به فیلم «پارتنوپه»؛ زیبایی از دست رفته
- توقیف سکوی پخش «بازمانده» پس از انتشار ویدیوی بدون مجوز
- «سمفونی باران» کلید خورد
- «ناتوردشت» به باکو میرود
- از جدال اندیشه تا لبخند روی ردکارپت
- گفت وگو با کارگردان مستند «مُک» به بهانه حضور آن در جشنواره سینما حقیقت





