سینماسینما، زهرا مشتاق
اگر سینما هنر تاثیرگذاری است تنها به واسطه مضامین اخلاقی، انسانی و فرهنگی متبلور در آن است که این هنر را ارزشمند میسازد. این مهم را میتوان از منظری دیگر نیز نگاه کرد.
اخلاق از رویکردهای مختلف مورد تبیین قرار میگیرد. اما میشود اخلاق را در دو دسته کلی اخلاق فردی و اخلاق جمعی تعریف کرد.
در عرصه هنر آثاری خلق میشود که به دلیل وجوه انسانی آن، ضمن تاثیر عمیق بر مخاطب، در ناخودآگاه و چه بسا خودآگاه جمعی، به پدید آورنده اثر الصاق میشود و آنگاه فرد خالق به واسطه ویژگیهای مخلوق خود نیز دارای جایگاه و اعتبار میشود. یعنی ارتباطی دو سویه. هم خالق عصاره جان و روح خود را نثار اثر میکند و هم اثر فاخر نیز به مثابه یک مخلوق، با ویژگیهای عمیق انسانی، گویا در کسوت موجودی جاندار قرار گرفته و این چرخه انتقال به آخرین ضلع یعنی مخاطبان اثر منتقل میشود.
اما فرآیند خلق را از ساحت دیگری هم میتوان مورد تامل قرار داد. ساحت تکنیک. و این ساحت بسیار بسیار مهمی است که حاصلش میتواند توجه ویژه به روند ایجاد فاصله بین اثر و صاحب اثر باشد. و همین ساحت است که می تواند نجاتدهنده باشد.
به نظر میرسد چاقوکشی اخیر را از همین منظر بتوان مورد موشکافی قرار داد. محصولی که میتوانست در جامه هنر عرضه شود، تبدیل به موقعیتی کاملا ضداخلاقی میشود تا آنجا که مرزهای خشونت و اخلاق را در مینوردد و جامعه هنری و مخاطبان دنبال کننده سینما را دچار بهت و تروما میکند. اینجاست که فاصلهگذاری قدم جلو میگذارد تا بتوانیم به لحاظ ذهنی خود را حداقل اندکی التیام بخشیم. و آن فاصلهگذاری میان اثر و خالق اثر است. ممکن است موضوع یک فیلم یکی از عمیقترین مسائل انسانی باشد. اما معنای آن این نیست که پدیدآورنده آن اثر نیز فردی با سجایای اخلاقی عالی است. هرگز چنین قطعیتی وجود ندارد. شخص میتواند، فیلمساز خیلی خوبی باشد، اما خسیس باشد. نقاش فوق العادهای باشد، اما بتواند مثلا دزدی کند. خوانندهای با صدایی شگفتانگیز باشد، اما قلدر و زیرآب زن باشد. هنرپیشه درجه یکی باشد، اما به همسر و خانوادهاش وفادار نباشد و خیانت کند. یک دستیار کارگردان حرفهای باشد. ولی حسود باشد. نویسنده کمنظیری باشد، اما اعتیاد داشته باشد. و درست همین جاست که میتوانیم روح خود را از کما خارج کنیم. مساله آن نیست که اثر را انکار کنیم. بلکه مساله خود ما هستیم که بیاموزیم آدمها را به آثارشان الصاق نکنیم و از آنها قهرمان نسازیم. آدمها میتوانند شغلهای مختلفی داشته باشند. لولهکش ساختمان، معلم، کارگر، هنرپیشه، راننده تاکسی، فیلمبردار، پزشک، صدابردار یا صاحب هر حرفه دیگری باشند. اما وجود هیچ شغلی نیست که به خودی خود، به دارنده آن شغل صفتی خاص ببخشد. مثلا شما تا به حال دیدهاید که بگویند فلانی آدم خیلی خوبی است چون خیاط یا قصاب است؟! اما حتما خیلی دیده و یا شنیدهاید که با اعتماد و ایمان کامل گفتهاند بابا فلانی هنرمند است و سر خود را به نشانه احترام تکان دادهاند. نخیر! لطفا در نگاه خود تجدیدنظر کلی کنید. هیچ کس فقط به این دلیل که کارگردان یا هنرپیشه یا نقاش و آهنگساز (و یا هر حرفه هنری دیگر) خوبی است، لزوما انسان خوب و پاکیزهای نیست. شغلها از آدمها جدا است. این ذهن ما است که از آنها چنین جایگاهی میسازد. اما آنها لزوما در چنین چارچوبی قرار نمیگیرند. میشود باشند. البته که نمونههایی حتما وجود دارد. اما همیشگی و ابدی و فراگیر نیست.
در مورد اخیر؛ من این دو فرد را نمیشناسم. شاید اگر اسمشان را بدانم یادم بیاید که در کدام فیلم چه کردهاند و چه موقعیتی داشتهاند. شاید حتی در فیلمهای خوبی مشارکت کرده باشند. اما این چیزی از کلیت ماجرا عوض نمیکند. ممکن است در حرفه خود بهترین باشند. حتی ممکن است خدای تکنیک باشند و در ساخت یک فیلم خیلی مهارت داشته باشند. اما لزوما آدمهای خوبی نیستند. چرا؟ چون میتوانند دزدی کنند و یکی برای دیگری چاقوکش اجیر کند. پس لطفا سینههای چاک خود را بدوزید و برای گرفتن امضا در صفهای طویل دست و پا نشکنید. هنر هم میتواند در عین متعالی بودن جان و عصارهاش، برآمده از زنان و مردانی باشد که فقط دارای مهارت و تکنیک هستند. آیا شما هرگز مثلا یک ماشین جوراب بافی را که جورابهای بسیار زیبایی تولید میکند، الگوی خود قرار میدهید؟!
و نکته آخر این هشدار مهم که مرزهای بیاخلاقی توفانی است که میتواند همه ما را در خود ببلعد. اتفاقات فیلم قهرمان، حواشی جشنواره چهلم از حذف سیمرغ بلورین آرای مردمی، لو رفتن فهرست جوایز و تا همین مورد اخیر همگی نشانهای است از سقوطی که ابتدایش از پایمال شدن اخلاقیات شروع میشود. پرسش شاید این باشد. سقوط از کجا آغاز شده است؟ از پولشویی در سینما؟ از ورود نهادهایی یا آقازادههایی که به راس هرم سینما رسیدهاند؟ کدام گزینه؟ یک، دو یا همه موارد.

لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- امروز، روز ملی سینما نیست!
- سینمای ایران از نفس افتاده است
- از تاریکی گفتن موجب روشنایی نمیشود/ سینمای ایران نیازمند فیلمهایی است با تم امید و جسارت
- چرا سیاهنمایی کارِ سینمای ایران نیست
- سینمای ایران به هوای تازه نیاز دارد
- استقبال تماشاگران و منتقدین از یلدا در جشنواره ساندنس
- نکتههای گمشده سینمای ایران/ اهمیت دکور در سینمای دهه ۳۰ + ویدئو
- آزمون بزرگ «خانه پدری»
- گزارش سازمان سینمایی از وضعیت سالنهای سینمای کشور
- حجازیفر: پول سینما را در تئاتر خرج میکنم
- ساختار «خانه سینما» پیر شده است/ صنف نباید نیازمند پول دولت باشد
- چرا ما دیگر به کمدیهای وطنی نمیخندیم؟
- «کوچه ژاپنیها» و «عنکبوت» مجوز ساخت گرفتند
- لالهزار با ساخت ساختمان جدید خانه سینما دوباره جان میگیرد؟
- ناراحتی رضا درمیشیان از «مرگ اخلاق» در سینمای ایران
نظر شما
پربازدیدترین ها
آخرین ها
- انتقاد سازندگی از گفتوگوی کمال تبریزی با ایسنا/ داوران بر اساس مصلحت رای دادند نه کیفیت
- وداع با صدای ماندگار دوبله؛ بدرقه منوچهر والیزاده به خانه ابدی/ دوبلوری بدون جایگزین
- لوئیس بونیوئل فیلمساز در تبعید و صدو بیست و پنج سالگی
- فوت یک هنرمند پیشکسوت؛ عبدالرضا فریدزاده درگذشت
- شاهپور هنوز هست
- فیلمی در نوبت عید فطر به اکران اضافه نمیشود/ اسعدیان: پیشنهاد شورای صنفی نمایش برای بلیت، بیشتر از ۱۰۰ هزار تومان بود
- از دنیای عجیب، اما نه چندان عجیب سینما/ کارگردانانی که نمیتوانند اجاره خانهشان را بدهند
- با دستور وزیر ارتباطات، پروژههای ارتباطی همراه اول در روستاهای استان قزوین افتتاح شد
- جشنواره علیه جشنواره
- جایزه تجلی اراده ملی جشنواره فیلم فجر / گزارش تصویری
- گامی دیگر در جهت حذف سینما از سبد خانوادهها/ افزایش قیمت بلیت؛ ضربه مهلک به سینمای ایران
- مدیرعامل بهمن سبز: چه کسی بلیت ۲۲۰ هزار تومانی پیر پسر را میخرد؟!
- انتقاد صریح کمال تبریزی و علیرضا رییسیان از بهرام رادان
- اعطای تندیس «سازمان سبز برتر» به همراه اول
- پنجمین دوره «طرح پژوهانه همراه» با حمایت از دانشجویان نخبه کلید خورد
- نگاهی به سریال «جانسخت»؛ منتظر غافلگیری بمانیم یا نه؟
- کنسرت نمایش «ژن زامبی» از فردا میآید/بلیت ۵ روز اول به پایان رسید
- «نبض» روی میز تدوین
- نسخه ویژه نابینایان «مادیان» با صدای رعنا آزادیور منتشر میشود
- منوچهر والیزاده درگذشت
- ۱۲ نقشی که برنده اسکار شدند اما قرار بود به بازیگران دیگری داده شوند
- آیا باید از اینفلوئنسرها ترسید؟
- با رونمایی احتمالی فیلم در جشنواره کن؛ تام کروز با «ماموریت غیرممکن» خداحافظی میکند
- باید جلوی تصمیمات پشت پرده درباره سینمای ایران گرفته شود/ چه کسی باید مشکل شرعی «قاتل و وحشی» را حل کند؟
- نشان سیف الله داد چه نسبتی با بهرام افشاری و ملیکا شریفی نیا دارد؟
- فانتزیهای سورئال و کمدیهای پیچیده از جنس سروش صحت/نگاهی به فیلم «صبحانه با زرافهها»؛
- فیلم «قاتل»؛ تولدی دوباره
- «زیبا صدایم کن»؛ ملودرامی احساسی
- آیین اختتامیه جشنواره موسیقی فجر / گزارش تصویری
- «پیرپسر»؛ زخمهایی که هرگز ترمیم نمیشوند