سینماسینما، محمدرضا امیر احمدی
مقدمه:
سالهاست که جریان فیلمهای جشنواره فیلم فجر را دنبال میکنم، و به رغم ساکن بودن در خارج کشور، هر سال به این مناسبت خودم را به وطن میرسانم، تا از قافلهی نمایش فیلمها عقب نمانم. فارغ از هر چیزی، همواره دنبالهرو فیلمهای جشنوارهام. در این سالها این کار برایم به یک عادت، یک جور علاقهی دائمی بدل شده. در این یادداشتهایی که این ده روزه نوشتم، دست چینی از فیلمهای خوب و بد جشنوارهی فیلم فجر، که بر حسب اتفاق از بهترینهای فیلمهای امسال هم نیست ارائه کردهام.
معمولاً یادداشتنویسها بهترینهایشان را به دست انتشار میدهند، اما من تصمیم گفتم کارغیرمتعارفی بکنم، بهترینها را همراه بیاهمیتترین فیلمها را در این سلسله یادداشتها گنجادم. مسلماً اوقات خوبی هم با فیلمهای امسال داشتهام، اما با خودم گفتم لحظات مردهی این بخش زندگیام را با مخاطبان فرضیام به اشتراک بگذارم.
این را دیدگاهی بدانید از سر تصادف، به انبوهی از فیلمهایی که دیدهام، و موقعیتهایی که تجربه کردهام. چیزی حد فاصل انتظار، برای دیدن فیلمی خوب، یا در خیال بودن برای گذران اوقاتی که خوشایند آدمی باشد. چیزی شبیه پرسهزدن در سالنی با آدمهایی که نمیشناسی، قبل آنکه درهای سالن نمایش را به رویت باز کنند. یک جور مقدمه برای فیلمهای خوبی که در راه است.
ناتور دشت
فیلمنامه فیلم «ناتوردشت» با الهام از یک داستانی واقعی، توسط سید محمدرضا خردمندان و حمید اکبری خامنه به نگارش درآمده. داستان، بر اساس رویدادی واقعی است که در ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ در یکی از روستاهای استان گلستان اتفاق افتاده، و در مورد محیطبانی است که درگیر دزدیدن دختربچهای میشود، و سرانجام با بسیج اهالی روستا و بهوسیلهی کایتسوارها دختربچه را پیدا میکنند.
کش دادن موضوع و طول زمان بالای فیلم از نکات منفی است. به گونهای که نیاز به تدوین مجدد فیلم کاملاً حس میشد. مثل همیشه بازی هادی حجازی فر بسیار عالی، و موسیقی درخشان و سکانس زیبای پایانی از امتیازات این فیلم است. اشاره به به نمادهای مذهبی مربوط به شخصیت احمد پیران (هادی حجازی فر) توی ذوق زننده است و به نظر میرسد امساک در دادن اطلاعات، که ظاهراً برای ایجاد تعلیق بوجود آمده باعث کشدار شدن و ریتم کند فیلم شده.
موسیقی حامد ثابت، فراتر از موسقی زمینه عمل میکند. موسقی نقش عمدهای در شخصیتسازیها و دادن حس و فضا در فیلم دارد. استفاده از صداهای زمینه، مثل صدای مردمی که دنبال دختربچه گمشده میگردند، یا صداهای هلیکوپتر و صداهای روستا، به فیلم حال و هوایی غیرمتعارف میدهد. در واقع با نوعی کارگردانی از طریق موسیقی فیلم مواجهیم.
بایستی به فیلمبرداری و نورپردازی درخور فیلم نیز توجه کرد. قاببندیهایی که اینگونه شکل میگیرد نقش مهمی در سامان دادن به بافت زیباییشناسانه مورد نظر فیلمساز دارند. محمدرضا خرمندان پیش از این با فیلم «۲۱ روز بعد» توانایی خود را در کار با درامهای پیچیده نشان داده بود، اینجا به سراغ داستانی محیط زیستی میرود و ماجرای گم شدن دختر بچهای را به آن میافزاید.
در ضمن فیلم ربطی به رمان مشهور سلینجر ندارد. شاید یکی از عوامل کنجکاویبرانگیز فیلم همین عنوان آن باشد، که عوامل تولید فیلم از آن استفادهی تبلیغی خود را کردهاند.
موسی کلیم الله
«موسی کلیم الله»؛ به وقت طلوع ساخته ابراهیم حاتمی کیا، نسخهی سینمایی سریالی به همین نام است، که دوران کودکی حضرت موسی را روایت میکند. فیلم سریالی، که سه سال صرف پیش تولیدش شده و مقداری از این زمان، صرف دوباره نگاشتن فیلمنامهای شده، که پیش از این قرار بود توسط فرجالله سلحشور ساخته شود.
چیزی که در این تولید عظیم جلب توجه میکند طراحی صحنهی فیلم است و بازی فرهادآئیش در دو نقش فرعون و خوابگزار، که بسیار پذیرفتنی است. جدا از همهی اینها حاتمیکیا، که با جنس سینما و خاصه آنچه میخواهد بسازد آشنا است و در هر پروژهای که دست گرفته، تسلط تکنینکی خود را به اثبات رسانده.
فیلم، مقطع کودکی موسی را تصویر میکند. فیلمساز چنان درگر جزئیات تکنیکی فیلم شده، که مضمون را از یاد برده. برای همین اگر فیلم را بیروح دیدید زیاد تعجب نکنید. در این نخستین پروژه تاریخی دینی حماسی حاتمیکیا، او با چالشهایی دست وپنجه نرم کرده، که هر فیلمساز کاربلدی را ممکن بود از صحنهی ساخت اثر چنین بزرگ ( از لحاظ عظیم بودن صحنهها، و اینکه همه چیز چشمگیر جلوه کند) به زمین بزند. حاتمیکیا از چین مهلکهای جان سالم به در برده، اما نتوانسته کنترل پروژه را چنان در دست داشته باشد که به زعم خودش، نوع و جنس نگاه خودش را وارد اثر کند.
در چنین آثاری بیشتر سفارشی بودن موضوع، و نگاه سرمایهگذار و چشمگیر بودن کار است که به عنوان خواستهی اصلی سرمایهگذاران فیلم جلب توجه خواهد کرد. با همهی انتقاداتی که به فیلم شده، فیلمساز حداقل با خودش صادق است. خودش را درگیر پروژهای کرده، که چهارچوب محدودی برایش طراحی کرده، و حاتمیکیا هم در همین حدود حرکت میکند.
ساخت «موسی» حاتمی کیا، سینمادوستان را یاد جملهی معروف هوارد هاوکز میاندازد که در مورد فیلم سرزمین فراعنهاش (۱۹۵۵) گفته بود، اشتباهم در فیلم این بود که به سمت ساخت فیلمی رفتم که نمیدانستم فرعونش چطور حرف میزند. حال حاتمیکیا، که برای ساخت هر پروژهای ، خودش را چنان درگیر میکند تا بطن و قلب اثر را متعلق به خود کند، با شخصیتی مواجه است، که به دلیل حساسیتهای سرمایهگذار دولتی، نمیتواند چنان بدان نزدیک شود، که چنین اثر عظیمی از لحاظ ساخت را به تمامی متعلق به خود کند. حدس میزنیم، دلیل علاقهی حاتمیکیا به چنین پروژهای، فرصتی برای یادگیری تکنیکهای جدید ساخت سینمایی، و تجربهاندوزی برای فیلمهای شخصیترش در سالهای آینده است. فعلا که پروژهی «موسی»، که دو بخش دیگرش، جوانی و پیری این شخصیت، هنوز مانده و حاتمیکیا مجبور است وقت زیادی برای این تجربهاندوی گرانقیمت صرف کند.
بازی را بکش
اولین ساخته سینمایی محمدابراهیم عزیزی که پیش از این در زمینه فیلم کوتاه فعالیت میکرده. فیلمی درباره شرطبندی و تبانی در فوتبال حرفهای. بازی محسن کیایی، و فیلمبرداری به نسبه خوب فیلم قابل توجهاند، اما فیلم چیزی نیست که گریبانتان را در روز سرد زمستانی بگیرد. اشکال به فیلمنامهای است که سردستی به موضوعی چنین ملتهب پرداخته. یکنواختی فرم فیلم، ریتم داستان را به کل از کار انداخته، تا جایی که دنبال کردن حوادث از جایی به بعد برای تماشگر اهمیتش را از دست میدهد. مشکل دیگر، پیام مستقیم به تماشاگر دادن است، که ایجاد فاصله میکند. فیلم که به وادی پیام و اندرز میافتد، تماشاگر خود را به واقع از دست میدهد. به عبارتی با این کار از پرداختن به موضوع ملتهب و اصلی خود باز میماند.
از سویی معلوم نیست این همه تاکید بر سازهای کوبهای برای چیست. پیام آزادی، آهنگساز خوشقریحهای است ، اما دست و بالش برای فضاسازی در این فیلم خاص، زیاد باز نیست. مشکل فیلم در ایدهای است که فیلمنامهنویس نتوانسته راهی برای داستانی کردن، و بیرون کشیدن داستانهای فرعی از آن بیرون بکشد. این باعث عدم باورپذیری وقایع شده، تا جایی که بر نوع چیدمان حوادث داستانی نیز اثر گذاشته و از بار دراماتیکشان میکاهد.
صددام
«صددام» داستان مردی را روایت میکند که به دلیل شباهت ظاهری زیاد با صدام حسین، از او خواسته میشود تا نقش بدل این شخصیت جنجالی را ایفا کند. او ناچار است وارد موقعیتهای پیچیده و گاه طنزآمیزی شود که این تجربهها زندگی او را تحت تأثیر قرار میدهد.
رضا عطاران، در نقش بدل صدام مثلاً خواسته بامزه باشد، که البته نیست. فیلم به وادی شوخیهایی آنقدر سخیف میافتد، که نظم دادن و تعریف کردن داستانی برای مجموعهای از شوخیهای مسخرهی فیلم به کار مشکلی بدل میشود. فیلم را برای نمایش در پیشه ساختهاند، و به اشتباه سر از برج میلاد سردرآورده. فیلمی که تماشا و نوشتن یادداشتی در موردش اعصابی پولادین میخواهد، از بس همه چیز را مسخره و هجو و بیاهمیت برگزار کردهاند. انگار برنامهای تلویزیونی باشد و عدهای بخواهند صدام دیکتاتور عراق را دست بیندازند، آن هم با سخیفترین ایدهای که به ذهن کسی میرسد. از عالیجنابان گروه تولیدی باید پرسید منظور از انبوه شوخیهای جنسی در چنین فیلمی برای چیست؟ حال که عوامل فیلم به خودشان جرأت دادهاند، فیلم را برای اهالی رسانه نمایش بدهند، پس باید انتظار چنین برخوردهای خشمگینانهای را از سوی آنها هم داشته باشند.
رضا عطاران همان همیشگی است. بدتر از همه بازیگری جدی چون پریناز ایزدیار است، که اصلاً با مقولهی نقش کمدی، در این فیلم، انگار ناآشنا است. جنس بازی او و دیگر بازیگران( چون فیلم فقط همین بازیها و شوخیهایی که اجرا میکنند را دارد، و حرف زدن از فیلمنامه و کارگردانی در چنین فیلمی خودش به شوخی شبیه شده) آنقدر مبالغهآمیز است که اصل شوخی هم فدای اداهای سطحی به جای بازیگری درست کمدی شده. از این بگذریم که اصولاً موقعیتی هم برای شکلگیری شوخیها در کار نیست. همه چیز تصادفی و ناگهانی، به عنوان شوخی از پرده سردرمیآورد. تازه همین شوخی هم درست پرداخت نمیشود و نیمهکاره رها شده و سراغ شوخی بیمزه بعدی میروند.
کار جایی کشیده که از سینمایینویسی، شنیدم میگفت فیلم را اگر با توقع پایین ببینید، از آن بدتان نمیآید. فیلمسازی که به کنار، جریان نقد به چنان سهلانگاری رسیده که منتقد به جای تحلیل اثر، به توجیه افتاده. کاش دوستان گروه تولید چنین دوستانی را در بخش روابط عمومی به کار میگرفتند، تا فیلم در گیشه خدای نکرده کم نیاورد، که البته نمیآورد. زیرا که کار نشاندهندهی مصیبتی است که بر سینمای ایران افتاده. چیزی شبیه بیماری درمانناپذیر، که میرود تتمهی سینمای اصیل این مملکت را برای همیشه از میان ببرد؛ چنین کاری توانی بالا میطلبید، که گروه تولیدی این فیلم، در رسیدن به این هدف سنگ تمام گذاشتهاند.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- مستند «جستجو در تنگنا»؛ چیزی که شور زندگی خلق میکند
- فروش گیشه سینماها در مرداد ماه به ۹۳۰ میلیارد رسید
- «صددام»؛ بدلی که مختصر برقی میزند، اما طلا نیست
- «پیرپسر»؛ خون بر زمین حاکم میشود
- جدیدترین آمار فروش فیلمها؛ ۶.۸ میلیارد، سهم گیشه در سه روز گذشته
- فروش ۳۸ میلیاردی سینماها در هفته گذشته/ گیشه سینما همچنان در اختیار کمدیها است
- تازهترین آمار فروش فیلمهای روی پرده؛ ۴۰۹ میلیارد، سهم گیشه سینماها از ابتدای ۱۴۰۴
- گزارشی از گیشه سینماها؛ فیلمهای جدید ۱۹ میلیارد در ۳ روز فروختند
- «بی سروصدا» هفته بعد میآید؛ اکران دوم سال ۱۴۰۴ با ۶ فیلم
- آه کلام… کلامی که…
- ۲ میلیون تماشاگر طی ۵ هفته؛ آیا گیشه سینماها در اکران نوروزی ناکام ماند؟
- «موسی کلیمالله»؛ دومین فیلم پرفروش اکران نوروزی
- پرفروشهای سینما در هفته اول نوروز/ هیچ کدام از فیلمهای نوروزی، یک میلیون تماشاگر نداشتند
- پاسخهای آشتیانیپور به شبهات رأیگیری مردمی جشنواره فیلم فجر
- اعلام فیلمهای اکران نوروز ۱۴۰۳/ ۴ فیلم جشنواره فجر ۴۳ در نوبت اکران قرار گرفت
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
آخرین ها
- نمایش مناسبات داخل زندانها در سریالهای نمایش خانگی چگونه است؟
- «کفایت مذاکرات»؛ شوخیهای نخنما
- چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر؛ آزمونی جدی و نگاهی رو به آینده
- نمایش «بانو»ی داریوش مهرجویی در بنیاد حریری
- مستند «جستجو در تنگنا»؛ چیزی که شور زندگی خلق میکند
- «افسانه فیل»؛ سوار فیلی بزرگ و سفید، که انگار همهی راه را بلد بود
- سینمای ما چه سرسبز بود!/به بهانه نمایش نسخه بازسازی شده سارا مهرجویی در موزه سینما
- «کج پیله» وقتی زنها از پوست خودشان، خارج میشوند
- «راه دیگهای نیست»؛ خشونت مرهم زخم
- تحلیلی بر افت ژانر وحشت با تمرکز بر چهارگانه «احضار»/ این فیلم، ترسناک نیست
- «فریاد زیر آب» و موجی که فروکش نکرد
- پیشبینیهای جدید نشریه واریتی برای اسکار ۲۰۲۶
- «سرِ انقلاب»؛ خنده در اتاق بازجویی، نمایش فروپاشی قدرت
- جزئیاتی درباره فیلم جدید ایناریتو/ «دیگر» با بازی تام کروز یک سال دیگر اکران میشود
- نمایش تمام موزیکال «رابین هود»
- «الکترون» نامزد بهترین فیلم جشنواره انگلیسی شد
- تحلیل روانکاوانه فیلم «دوستداشتنی»؛ این رابطه دوست داشتنی نیست
- نمایش «برادران کارامازوف»؛ وفادار به روح اثر نه کالبد
- درباره کامران فانی و ترجمهای ناب/ مرغ دریاییِ فانی
- فیلم کوتاه «شامیر» نامزد بهترین فیلمبرداری جشنواره امریکایی شد
- درمان از نگاهی دیگر؛ وقتی سرطان، بازیگر صحنه زندگی میشود
- گاو خشمگین ۴۵ ساله شد
- «زیر درخت لور»؛ تصویری از انزوا و شکاف عاطفی
- «جستوجو در تنگنا»؛ انگار این همه چیزی باشد که از شهر و دیوارهایش به میراث بردهایم
- حمید طالقانی درگذشت
- فیلمـکنسرت «برندگان اسکار موسیقی» روی صحنه میرود
- معرفی برگزیدگان نوزدهمین جشنواره بینالمللی «سینماحقیقت»
- آکادمی داوری اعلام کرد؛ فهرست نامزدهای اولیه جوایز اسکار ۲۰۲۶/ نامزدی فیلمسازان ایرانی در دو بخش
- با رای منتقدان مجله IndieWire؛ آخرین ساخته جعفر پناهی در میان بهترینهای ۲۰۲۵
- شورای بازبینی فیلمهای سینمایی موافقت کرد؛ صدور پروانه نمایش برای پنج فیلم سینمایی





