تاریخ انتشار:1398/07/29 - 14:55 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 123740

سینماسینما، عباس اقلامی

همه چیز از بازخوانی دو بازمانده از آنچه بر اسرای اردوگاه­های مرگ نازی­ها گذشت، شروع می شود. روایتگران تهی شدن انسان از معنا در اردوگاه­های آشوویتس به عنوان نخستین قدم در ویران کردن انسان­های صاحبِ هویتِ فردیِ مستقل، برای یکدست کردن آن­ها با الگوها و آرمان­های مورد قبول نازیسم.

هاله مشتاقی­‌نیا و مرتضی اسماعیل­ کاشی در نمایش «پنجاه –پنجاه» این روایت را در قالبی نمایشی با برداشت از نمایشنامه «خودی – غیرخودی» برتولت برشت روی صحنه آورده ­اند. مشتاقی­‌نیا که نمایشنامه این کار را نوشته با تسلطی که پیش از این هم نشان داده بر طراحی روابط و هویت فردی و جمعی در شخصیت‌­پردازی در نمایشنامه­‌نویسی دارد، سیر شکل­‌گیری انسانِ تهی شده از معنا به لحاظ فردی و همزمان به مثابه جزیی از کل جامعه را در «پنجاه –پنجاه» به خوبی ترسیم کرده است. در این شخصیت‌پردازی و بیان رویدادها، در هم شکستن مرزهای اخلاق و انسانیت در فرد توسط قدرت مسلط که باعث خلق هویت فردی تازه‌­ای مطابق با خواست قدرت می‌­شود، در رفتار و روابط شخصیت‌­ها بازنمودی عینی پیدا می­‌کند.

در کنار طراحی شخصیت و گستردن ایده­‌ی اولیه نمایش در متن، کارگردانی و اجرای این متن چند لایه و چند بعدی را اسماعیل ­کاشی با گروه بازیگران جوان نمایش که مشخص است ماه­ها کنار هم تمرین داشته­‌اند، با توانمندی خاصی که مشخصه فعالیت حرفه­‌ای اوست، به انجام رسانده و روند تلخ و مهیب تبدیل افراد یک جامعه به ابزار سرکوب و شکنجه مطابق میل قدرت را در قالبی زیبایی­‌شناسانه روی صحنه آورده است.

چیدمان دقیق اجزای صحنه؛ هارمونی گروه بازیگران در اجرای تئاتریِ همه‌گیر شدن ویژگی‌­هایی شنیع و پلید به عنوان ویژگی مسلط فردی و جمعی و در روندی پیچیده و هولناک که در آن تهی شدن انسان از معنا با نمایشِ جزیی‌­ترین تغییرات ذهنی و عینی شخصیت­ها روی صحنه به نمایش در می‌­آید؛ به کارگیری موسیقی پُر حجم و هماهنگ با متن در پیشبرد روند نمایش؛ و نورپردازی ویژه که در خدمت بازنمایی تغییر شخصیت­ها و تحولات درونی و بیرونی آنهاست؛ نمایشی پیچیده و چالش‌­برانگیز ساخته که تمام حواس تماشاگر را در خدمتِ تماشا می‌­خواهد. نمایشی که تمام مساحت صحنه را به کار اجرا می‌­گیرد و تماشاگر در طول اجرا، باید همزمان حواسش به طول، عرض، عمق و ارتفاع صحنه باشد تا در جریان اتفاق‌­های نمایش بماند.

“پنجاه – پنجاه” از آن دست تئاترهاست که بعد از اجرا و بیرون سالن هم تماشاگر را رها نمی­ کند. نمایشِ کارِ دشوارِ ویران کردن انسان و تبدیل فرد به موجودی بی­‌نام که هویتِ خود را در خدمتِ خواستِ قدرتِ حاکم باخته و به فرد دیگری تبدیل شده که هیچ امیدی به خود و به جمع ندارد و تنها تلاشش برای بقای فردی­ست. و در میانه­ی این جهنم زمینی، نمایشِ یافتن رگه­‌هایی از امید در دل تاریکی برای نجات از سقوط. امید به رستاخیزی رهایی‌­بخش که در تمام دوران‌­ها نیازِ نوعِ بشر است. شخصیت­های “پنجاه – پنجاه” آنجا آغاز رهایی­‌شان می­‌شود که از ناظرِ منفعلِ نمایش دیکتاتور و شریک شکنجه‌­گر بودن، دور می‌­شوند و با کنار زدن محفظه­‌های شیشه‌­ای که در طول نمایش آن­ها را جدا می­‌کرد، به یک یگانگی جمعی در کنار بازآفرینی هویت مستقل فردی خود می‌­رسند.

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها