سینماسینما، زهرا مشتاق
چرا جهان پر از دستانداز است؟ یا چه کسی است که جوابگوی آرزوهای بر باد رفته باشد؟ زندگیهایی که از دست میرود، دیگر رفته. مثل مامان آرزو، بابا و نامادری آرزو و پای لنگی که به خاطر یک حادثه، تا ابد، برای آرزو میماند. راستی، چرا نسل کفتارها منقرض نمیشود؟ اما فیل و کرگدن و یوزپلنگ ایرانی در معرض انقراض هستند؟ یعنی کفتار از همه اینها و یک عالمه حیوان و آدم دیگر قویتر است؟ یعنی اینجا قانون جنگل است که ضعیفترها بمیرند و فقط قویترها زنده بمانند؟ پس بقیه چی؟ آنها باید چه کار کنند؟
هستی نویسنده، همه ما هستیم. هر دفعه به یک شکلی، در یک لباسی، از یک ورزشکار موفق گرفته تا یک آدم وسواسی که سندرم باز کردن تمام پنجرهها را دارد، چون فکر میکند هوا به اندازه کافی وجود ندارد. اینجور وقتها، کفتارهای قوی میزنند لهت میکنند تا بتمرگی سر جایت. چون این گنده گوییها به تو نیامده. چون کفتار قوی، با اینکه خیلی پست و کثیف است و خودش هم درست مثل تو و بقیه یک کفتار است، ولی برای همه تصمیم میگیرد. اوست که تصمیم میگیرد کی زنده باشد، کی برود زندان و کی بمیرد.
و تنها چیزی که میتواند هستی و مستی و آرزو و بقیه را نجات بدهد، پناه بردن به کلمات و کتابهاست. در کتابهاست که آدمها یاد میگیرند چه کار کنند و سکان زندگیشان را به کدام سمت هدایت کنند تا از زندگی سخیف کفتاری، خودشان را بکشند بالا و یکی دیگر بشوند. به سطح و ساحت دیگری برسند. شاید قصه آدمها، قصه جبر و تقدیر باشد؛ یا حادثههای کوچکی که مسیر سرنوشت و زندگی را برای همیشه تغییر میدهد. برای همین است که اول فیلم، یک آدمی که فقط صدایش شنیده میشود و بیننده حتی فکر میکند، نویسنده جوان دارد با یک روح حرف میزند، چند بار تکرار میکند آن چیز، چیزی که هیچکس نمیداند چیست، سر جایش نیست. و بقیه داستان، یعنی بقیه زندگی آدمها، درست به همین دلیل، که آن چیز سر جایش نیست، دستخوش تغییرات تلخ و مرگبار میشود. و اینجاست که حق داری بپرسی، مسئولیت سر جایش نبودن آن چیز با کیست؟ و چرا و به چه دلیل تاوان آن را باید بقیه بدهند؟ با زندگیهای نکبتی که سراغشان میآید، یا کسانی پر و بال و جا و منصب بگیرند که به خواب خودشان و هفت جدشان هم نمیآمده. داستان چیست؟ چرا انگار هیچی سر جای خودش نیست؟ چرا هی دست و پا میزنیم؟ چرا هی نمیشود؟ چرا بیشتر فرو میرویم؟ چرا هیچکس لعنتی نیست که یک فکری به حال این دستاندازها بکند؟ و همه ما انگار یکی هستیم. داستانی که در صورتهای مختلف حلول پیدا میکند و میشود یکی از ما که خسته شدیم از ادامه این همه تلخی، این همه زندگی بر باد رفته. قاعدتا باید حتما یکی باشد که مسئول همه این چیزها باشد. وگرنه نمیشود که در این تاریکی یا حتی وسط روز روشن این همه دستانداز را رد کرد و هیچی هم نشود. تو میتوانی؟
شاید باید این را هم نوشت که تعریف کردن چنین داستانهای تو در تویی وسط سینمای زهوار درفتهای که فقط فیلم کمدیهای آن چنانیاش میفروشد و بقیه سینمای جدیاش ول معطل و کیلویی چند است، خیلی دل و جسارت میخواهد. این که حرف و دغدغه و فکرت را قایم کنی لای تاکسی نارنجی بازیگرانی که وسط سکانس، زن و شوهریشان اعلام بشود تا بتوانند بقیه قصه را تعریف کنند، یا باد بردن برگه کنکور و رسیدن آن درست به دست بیلیاقتترین و بیسوادترین داوطلب و ممتحنی که به جای شنیدن حرف حق دختری که از قضا از سوی همان ممتحن به او ظلم شده و باز هم مورد بیعدالتی قرار بگیرد، خیلی خوب و لازم است. چون یک تلنگر است، یک آینه است که خودت را بهت نشان میدهد چطوری درست وسط معرکه ایستادی و انگار یادت رفته که باید کک تو را بگزد. باید این خارش آنقدر تمام بدنت را سرخ و خونی کند، که تنبانت را بکشی بالا و فکر یک چاره باشد.
داستان دستانداز یا آرزوی جهان بر باد رفته، کمدی نیست که تو را بخنداند. بیشتر عصبانیات میکند و تو را به فکر میبرد که چرا، کجا، کدام دست انداز، کدام کفتار…

لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- «بیصدا حلزون»؛ تلخی میان تصمیم و تسلیم
- انتقاد سازندگی از گفتوگوی کمال تبریزی با ایسنا/ داوران بر اساس مصلحت رای دادند نه کیفیت
- انتقاد صریح کمال تبریزی و علیرضا رییسیان از بهرام رادان
- درباره متن و حاشیه داوری جشنواره فیلم فجر؛ کمال تبریزی: حس کردم جلسات داوری شنود میشود/ فشار از بیرون مانع پخش «قاتل و وحشی»
- یادداشتی برای «ژولیت و شاه»؛ قصهای آمیخته از تخیل و واقعیت
- یادداشتی برای فیلم «رها»/ جامعه ناکارآمد و پدرهای بیخاصیت
- چهل و سومین جشنواره فیلم فجر؛ داوران مسابقه سینمای ایران معرفی شدند
- حتی نام ایران او را به گریه میانداخت/ داور زنده زنده دق کرد
- به بهانه برنامه «جعبه سیاه»؛ کفن و آگهی فوت لیاقت چه کسانی است؟
- اختصاصی سینماسینما/ نامه امیر اثباتی به کمال تبریزی؛ کنجکاوم بدانم قرار است در شورای پروانه نمایش چه گلی به سر سینما بزنید
- با حکم وزیر ارشاد؛ اعضای جدید شورای پروانه نمایشِ فیلمهای سینمایی منصوب شدند
- معرفی داوران بخش مسابقه تبلیغات سینمای ایران در فجر۴۳
- داوران آثار داستانی جشنواره فیلمکوتاه تهران معرفی شدند
- در چهارمین شب سینمایی سوره برگزار شد؛ تجلیل از کمال تبریزی، محسن شاهابراهیمی و محمدعلی فارسی
- فصل سوم «سرزمین مادری» از امشب پخش میشود
پربازدیدترین ها
آخرین ها
- انتقاد عباس یاری از تبلیغات مخرب شهرداری تهران
- از انیمیشن به عنوان یک رسانه هنری برای جذب گردشگر استفاده کنیم
- «زن و بچه» سعید روستایی به کن دعوت شد
- تعطیلی موقت پردیس تئاتر باغ کتاب تهران
- آکادمی علوم سینمایی اوراسیا آغاز به کار کرد
- به خاطر یک عمر دستاورد سینمایی؛ موسسه فیلم آمریکا به فرانسیس فورد کوپولا جایزه میدهد
- آیا «پایتخت ۷» حقوق حیوانات را زیرپا گذاشته بود؟
- امشب به صرف بورش بدون خون به روایت نازنین؛ صابر ابر و الهام کردا دوباره همبازی میشوند
- تولد یک سینماگر درخشان ازبکستانی
- معرفی بازیگران فیلم تازه اصغر فرهادی
- فیلمی که هنوز عنوانش اعلام نشده؛ اثر جدید اصغر فرهادی در پاریس
- پوستر رسمی جشنواره کن منتشر شد
- با حکم رئیس سازمان صداوسیما؛ رمضاننژاد رئیس جدید ساترا شد
- سینماحقیقت در نمایش خانگی
- چشم سینماهای آمریکا به گیشه تابستانی/ هالیوود نگران افزایش قیمت بلیت سینماها شد
- فستیوال «کوچه» برگزار می شود
- حسین سلیمانی داور جشنواره ایتالیایی شد
- «یخ بستگی»؛ نمایشی که شنبهها سانس فوقالعاده دارد
- تأملی بر فیلم «صیاد» و بازنمایی یکی از مؤمنترین فرماندهان ایران/ صیاد در آیینه سینما
- موفقیت بینالمللی نمایش «مستطیل» در امارات
- «دورهمی زنهای دیکتاتورها» در تالار حافظ
- اولین جایزه بهرام/ یادداشت جواد کراچی درباره زندهیاد بهرام صادقیمزیدی
- «غبارزدگان» رونمایی شد
- شروین حاجیپور تیتراژ ابتدایی «وحشی» را خواند
- اولین نمایش جهانی «چشم در برابر چشم» در جشنواره ترایبکا
- با حضور داور ژاپنی جشنواره کن؛ هیات داوران جشنواره فیلم و عکس «پنج» معرفی شدند
- یک «پایتخت» غیرمعمولی/ فصل هفتم «پایتخت» جزو فصلهای موفق نبود
- انصراف شهاب حسینی از انتخابات خانه تئاتر/ هیات مدیره جدید انتخاب شد
- نمایش و نقدِ «مصائب شیرین ۲» در سینما اندیشه
- سوگ، فقدان و زوال با طنز؛ آیا «کفنها» آخرین فیلمِ دیوید کراننبرگ میشود؟