تاریخ انتشار:1400/05/23 - 16:04 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 159765

سینماسینما، مهگان فرهنگ 

امیر نادری در سینمای ایران شبیه به یک نیروی پیشبرنده و تاثیرگذار بوده است. اگرچه در ایران نیست، اما همان دونده اش در حافظه همه بوده و هست.

او جایی می‌گوید  من همان  امیرو هستم که تلاش کردم خودم را از شرایط گذشته ام بیرون بکشم. او همیشه در حال تلاش است. برای کشف، جستجو و تجربه. سهراب شهید ثالث و بیشتر امیر نادری  سینمای ایران را در کانون تمرکز توجه بین الملل قرار دادند، حتی پیش از آن‌که خانه دوست کجاست کیارستمی ارائه شود.  

امیر نادری متولد خوزستان است. در آبادان و فیلم های آمریکایی جدیدی که شرکت نفت برای سینمایش و کارمندانش پخش می کرده، با زبانی دیگر و سینمای آمریکا آشنا می شود. چیزی که شاید برای دیگر افراد در پایتخت هم امکان پذیر نبوده است. همانجا با دنیای مدرنیته زودتر آشنا می شود. کشتی های بزرگ و سفید، قطار، نورهای رنگی کشتی ها بر سطح آب، موسیقی جاز و… همیشه برایش شگفت‌انگیز بوده است و گذر از آب ها و رفتن به دوردست ها از همان کودکی در او شکل گرفته. 

امیر نادری با خداحافظ رفیق وارد سینما شد. اگرچه تا قبل از آن عکاس بسیار خوب و توانمندی بود و از هر فرصتی برای آشنا شدن و ورود به سینما استفاده می کرد. او خودش را مدیون کارتیه برسون می داند. اگرچه او فرزند کوچه و خیابان است اما معتقد است با برسون بیشتر کوچه و خیابان را شناخته است. تجربه های خوبی در تنگنا و تنگسیر دارد استفاده از اتفاقی که در روزنامه می‌بیند و یا اقتباسی از تنگسیر صادق چوبک و ماجراهایی که با فیلم هایش  دارد، تا اینکه با ساز دهنی به سینمای مستقل خود وارد می شود و از اینجاست که تجربه همکاری او با کانون پرورش فکری کودک و نوجوان آغاز می شود. او خاطرات کار در عکاسخانه را در فیلمنامه تجربه به عباس کیارستمی که همیشه «موسیو» خطابش می کند، می دهد. در کانون فعالیت دارد تا  پس از انقلاب اولین فیلم سینمایی خودش را در کانون با عنوان دونده می سازد که تا به امروز اعتبار سینمای ایران است. او با دونده ، توانست نظر سینماگران و منتقدان را به سینمای ایران جلب کند حالا کلمه «امیرو» برای بیشتر ایرانی ها و سینماگران آشناست. امیرویی که عاشق ساز است و امیرویی که می‌دود، خودش الفبا را می آموزد، بطری جمع می‌کند و عاشق عکس است همیشه به دوردست ها خیره می شود و از همه مهمتر  عاشق سینماست…

بهمن مقصودلو، گاهی فیلم های او را  به آنتونیونی تشبیه می کند که  بدون داستانند، جایی که روایت بی‌پیرایه مستقیم و احساسی دارد ولی با  عواطف تماشاگر بازی نمی‌کنند. آنتونیونی روی زنان طبقه متوسط کار می کرده ولی نادری روی یک کاراکتر که نوجوان یا کودک  است که این  هم در سازدهنی هم در دونده هم در  انتظار دیده می شود. جایی می‌گوید که سینمای نادری مثل سینمای جان فورد است و جایی سینمای او را مثل سینمای هیچکاک اسرارآمیز و از نظر قدرت به سینمای اورسون ولز  تشبیه می‌کند.  در برخی آثار او را مثل نئورئالیست های ایتالیا می داند، از جمله  آثار ویتوریتو دسیکا و گاهی نگاه واقع گرایانه او را و نوعی بدبینی های تلخ او را در جاهایی به بونوئل تشبیه می‌کند. 

نادری ابعاد مختلفی را به سینمای ایران وارد کرد. اما مهمترین نکته ارزش زندگی و بودن در زندگی است. حضور امیرو در فیلم هایش و تلاش برای پیشبرد زندگی در شرایط اجتماعی شخصیت فیلم هایش همان است که در سینمای بسیاری از بزرگان سینما جاری است. تغییر و تحول شخصیت فیلمش، کنار هم قرار گرفتن تضادها در فیلم و توصیف جنوب که زادگاهش است. در فیلم هایش، نشان دادن کودکی، رویاهای دور دست، خیره شدن به کشتی های بزرگ و مسابقه دادن. شور کودکانه موج می زند. به جرات می‌توان گفت هیچ کس تا زمان نادری این‌گونه تخیل و بلند پروازی، شیفتگی و تلاش برای خواسته‌ها در جهان کودکی، به این زیبایی در سینما حرفی نزده بود که او  به این  قدرت آن را نشان داد. 

او همچنان فیلمسازی متفاوت و موفق است. در مستند جستجو به موضوعی خاص در رابطه با جنگ می پردازد و با آب، باد، خاک که آخرین کار خوب او در ایران است باز موفق می شود جایزه فستیوال سه قاره ی نانت را بگیرد، همانطور که برای فیلم دونده اولین بار این جایزه را گرفته بود. نادری پس از آب ک، باد ، خاک از ایران مهاجرت می کند. 

اینکه عده ای معتقدند امیر نادری پس از رفتنش  فیلمساز موفقی نبوده، اصولاً شاید شناختی از فضا کار حرفه ای در خارج از ایران را ندارند. امیر نادری با ساخت منهتن  از روی شماره یا ( شماره به شماره ) تا قبل از وگاس بر اساس یک داستان واقعی باز در حال تمرین و تلاش در کوچه و خیابان های نیویورک  و آمریکاست  و  آ، ب، ث …منهتن، ماراتن و دیوار صوتی را تا قبل از وگاس بر اساس یک داستان واقعی در ۲۰۰۸  می سازد . وگاس بر اساس یک داستان واقعی با بازی خوب  مارک گرین فیل در نقش ادی  و نانسی لا اسکالا در نقش تریسی همسر ادی در جشنواره ها و محافل جهانی حضور پیدا می کند  و  نامزد دریافت جایزه شیر طلایی از شصت و پنجمین جشنواره فیلم ونیز ۲۰۰۸، تقدیر ویژه منتقدان فیلم کاتولیک SIGNIS، ۲۰۰۸ و جایزه بهترین فیلم، انجمن فیلم‌سازان جوان ایتالیا، جشنواره فیلم ونیز، ۲۰۰۸ می‌شود. 

  او پس از وگاس بر اساس یک داستان واقعی کات را در ژاپن می سازد. او بار ها به علاقه اش به سینمای میزوگوچی و اوزو اشاره کرده و می‌دانیم که سال هاست در ژاپن زندگی می کند او در ژاپن سینمای ژاپن را تدریس می کند. پس توانسته است به نوعی ثبات فرهنگی در آن کشور برسد.

فیلم کات با بازی هیدِتوشی نیشیجیما و تاکاکو توکیوا که  نقش‌های اصلی این  فیلم را بازی می‌کنند، درباره‌ی کارگردانی است به نام شویجی که دلش نمی‌خواهد فیلم‌های بازاری بسازد و هدفش ساختن فیلم‌های هنری است. او با قرض کردن پول از برادرش سه فیلم ساخته که هیچ‌کدام در نمایش موفق نبوده اند و داستان فیلم در ادامه  به نوعی خشونت  می انجامد. خشونت و ناکامی که می تواند در جهان سینما وجود داشته باشد.

امیر نادری با تمام جلو رفتن هایش  و حرکت هایش نشان داد که توانایی ساختن فیلم در جاهای مختلف را دارد. اینکه در آمریکا فیلم آمریکایی می سازد و در ژاپن فیلم ژاپنی یک وجه مهم از چهره ی اوست.

او در فیلم  کوه که فیلمنامه اش را با همکاری دوناتلو فومارولا در ۲۰۱۶ نوشته است،  چندین  قرن به عقب می‌رود و در آن  جنگ با خرافات و جهل  را نشان می دهد. زبان تصویرکه زبان اصلی نادری در فیلم هایش است در فیلم کوه بیشتر دیده می شود. حالا که نادری در ایتالیا و فرهنگ و زبانی جدید  فیلمش را می سازد  همین زبان تصویری تبدیل به  زبان مطلوب  او می شود  همیشه بخشی  از کار اوست. 

امیر نادری در تمام فیلمهایش، کاراکترهایش را به فرهنگ های مختلف، کشورهای متفاوت و موقعیت های گوناگون می‌برد و در نهایت همه قهرمانند. فیلم کوه  او توانست در سینماهای هنرو تجربه ایران اکران شود.

 آخرین کار داستانی او فانوس جادویی،  درباره میچ یک آپاراتچی ۲۲ ساله  است که با بازی مانک سرل-فرید بازیگر تازه‌کاردر لس انجلس ساخته شده است. در فیلم شاهدیم که  که میچ فیلمی را  نمایش می‌دهد که  ذهنش تسخیر می‌ شود. او خود را روی پرده در قالب یک آپاراتچی می‌بیند و به دختری اسرارآمیز دل می‌بازد که ناگهان ناپدید می‌شود. میچ تصمیم می‌گیرد دختر را پیدا کند و برای رسیدن به هدف خود راهی سفری رؤیاگونه در لس آنجلس می‌شود و در این راه چیزهایی تجربه می کند. نادری در مصاحبه ای در زمان اکران این فیلم در ونیز به تاثیراتی که از فیلم انتظار در ذهنش داشت، اشاره دارد.

امیر نادری در کارنامه سینمایی خودش بیش از ۲۰ فیلم دارد که مستند هایی نیز در این میان دیده می‌شود . 

  مرکزفرهنگی ژرژ پمپیدو پاریس  در ۲۰۱۸ و موزه ها هنرهای مدرن نیویورک (موما) برای او در طی سال های گذشته بزرگداشت می‌گیرند و مروری بر آثار او می گذارند. سینمای او را از خداحافظ رفیق تا آخرین کار هایش در معرض دید مخاطبان و علاقه‌مندانش گذاشته می شود. چنین رویکرد و اتفاقی برای هنرمندان مطرح جهانی صورت می‌گیرد و امیر نادری در زمره این افراد است. 

به دلیل عدم اطلاع رسانی  اخبار آثارش در ایران، این مطلب به کرات دیده می شود که  برای او پس از مهاجرت  اتفاقی رخ نداده، در حالی‌که این تفکر کاملا اشتباه است. امیر نادری یکی از نوابغ سینماست.  نادری فیلمسازی است که به قول کایه دو سینما با فیلم دونده خود را در ردیف هنرمندانی چون اوزو ، تروفو و چاپلین قرار داد و این  خطر را برای خود گذاشت که با آنها قیاس شود. چراکه دنیا را از دید یک کودک به خوبی به نمایش گذاشت. نادری حالا یک فیلمساز جهانی است. او هر آنچه از سینما آموخته بود را به خوبی پس داد. چند فیلمساز ایرانی دارای چنین اعتباری جهانی هستند. یادمان باشد که چه کسانی تاثیرات عمیق بر توسعه و ارایه سینمای ایران داشتند. این نکته را فراموش نکنیم که او متعلق به سال های دور سینمای آن است و سینمای نو ایران را جلا داده است. او همچنان در جهان سینما تجربه اندوزی می‌کند و جلو می رود. مانند امیروی فیلم هایش در حال دویدن است. سینمای ایران به امیر نادری  مدیون است. چه قبل از انقلاب که با جریان نو سینمای ایران همراه بود و چه بعد از انقلاب که با دونده فضای متفاوتی برای سینمای ایران به وجود آورد و اینکه نامش در فهرست  بزرگترین رویدادهای فرهنگی هنری دیده می شود .

جان ژیلت در نشریه ی جشنواره لندن درباره ی فیلم دونده نوشت:

سینمای ایران اکنون پس از سال ها غیبت با فیلمی به صحنه ی بین المللی باز می گردد که بیان تصویری آن به خوبی با آثار ممتازی که به وسیله  جشنواره لندن دردهه ی ۷۰ به نمایش در آمد قابل قیاس است. این فیلم واقعا یک واکسی (فیلمی از دسیکا) به سبک ایرانی است. قهرمانان آن گروهی آواره اند با نقش اصلی امیرو در گروه ، که با جمع آوری بطری از دریا و کارهای دیگر به قضا و قدری خود در بندر بزرگی برکناره ی خلیج فارس ادامه می دهند. نادری دنیای مادی این بچه ها را با ایجاز استادانه ای قالب ریزی می کند. زندگی و پرسه در ساحل با رستوران های پرزرق و پرق و ملوان های مست و بازی های بومی (مانند تعقیب قطار به قصد مسابقه ای با این هدف که  چه کسی قبل از دیگران دستش را به آن می رساند) و رسیدن به احساس رهایی با تماشای هواپیما و پیکر عظیم کشتی هایی که انعکاس نور چراغ های آن ها بر سطح آب کیفیت رمانتیک اغوا کننده ای دارد. امیرو ( همچنان که در نماهای پر تحرک و هنرمندانه ی بسیار می بینیم) دونده ی بزرگی است، که برای در بیش تری تلاش می کند، مانند رفتن به مدرسه و یادگیری حروف الفبای زبانش. سکانس پایانی فیلم مانند موسیقی خیال انگیزی است که به تدریج اوج می گیرد در چشم اندازی که به طور ناگهانی مبدل به دنیای افسانه ای آب و آتش می شود. فیلم دونده که اساسا صحنه های آن در فضای باز است با حداقل گفتگو پردازی یکی از کشف های جشنواره ونیز بوده است. 

 

  • اسامی  :

Magic Lantern

Hidetoshi Nishijima 

Takako Tokiwa 

Donatello Fumarola

Monte

Vegas: Based on a True Story

Mark Greenfield   

Nancy La Scala

منابع:

 

  • غلام حیدری . معرفی و نقد فیلم‌های امیر نادری . نشر سهیل.۱۳۷۰

 

www.moma.org

www.filmaffinity.com/us/film160116.html

www.imdb.com/name/nm061888

 

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها