تاریخ انتشار:1396/10/30 - 15:48 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 77774

سینماسینما، پویا نبی: از حدود ده روز دیگر مهم‌ترین رویداد سینمایی و یا به تعبیری مهم‌ترین رویداد فرهنگی کشور آغاز به کار می‌کند، جشنواره‌ای که در همین دوره گذشته سیل انتقادات به آن از جانب فیلمسازان، اهالی رسانه و حتی برخی مدیران فرهنگی به طرز چشمگیری افزایش پیدا کرد و حتی جشنواره فیلم فجر را بعد از ۳۵ دوره در آستانه یک بحران مشروعیت قرار داد. حالا یک سالی از آن دوره پر اشوب و پر حرف و حدیث می‌گذرد و ابراهیم داروغه‌زاده به عنوان یکی از مدیران با سابقه سینمایی سکان دبیری این رویداد مهم را در دست گرفته، شخصی که در دوره‌های گذشته جشنواره فجر سمت‌های مهمی را داشته و توانسته از چشم باد با سلامت عبور کند.

شیوه سانس بندی فیلم‌های سینمای رسانه، اعلام لیست هیت انتخاب سودای سیمرغ در همان روزهای نخست، کاهش چشمگیر سینماهای مردمی، انتخاب تنها ۲۲ فیلم سینمایی (که کاهش قابل توجهی نسبت به دوره های قبل داشت) و در نهایت جدا سازی سینمای اهالی رسانه با صنوف دیگر خانه سینما و صاحبان آثار نشان از این مهم دارد که ابراهیم داروغه‌زاده تلاش برای برگزاری جشنواره‌ای بی‌حاشیه و فرو نشاندن التهاب‌های دوره قبلی جشنواره را در سر می‌پروارند.

اقداماتی که حداقل به ظن نگارنده قدم های رو به جلوی برای جشنواره فیلم فجر محسوب می شود و این رویداد را یک قدم به حرفه ای تر شدن و استاندارد شدن با اصول جهانی نزدیک می‌کند. داروغه‌زاده به عنوان کسی که تصمیم گرفته به وضعیت آشفته سالهای قبل سامان ببخشد باید یک مهم را در دستور کاری خود قرار دهد و آن موضوعی کردن و نگاه ویژه داشتن این جشنواره سینمایی است. همه جشنواره‌های با سابقه دنیا در انتخاب و داوری آثارشان یک تم را بر می گزینند و بر مبنای آن سالها جشنواره را اداره می کنند و برگزیدگان خود را معرفی می کنند به خاطر همین دیدگاه مترقی هم هست که الزاما فیلمی که مورد پسند جشنواره ای مثل برلین واقع می شود شاید از نگاه جشنواره مثل ساندنس شایستگی ها حضور را نداشته باشد. این پراکنده گویی و معذوریت های صنفی در فجر سبب شده که ما بعد از ۳۶ دوره و گذار از دولت های مختلف، معاونت های سینمایی متعدد و البته تجربه دبیران مختلف هنوز ندانیم سلیقه موضوعی جشنواره فجر چیست؟ و چه سیاستگذاری را مبنای برگزاری قرار داده است؟

چگونه است که در یک دوره آن، هم فیلمی مثل بادیگارد (متعلق به یک نگاه رسمی و ایدئولوژیک) مورد ستایش قرار می گیرد هم فیلمی مثل اژدها وارد می شود (با یک روایت کاملا تجربه گرایانه) هم فیلمی مثل ابد و یک روز (به عنوان یک فیلم اولی، محصولی از بخش خصوصی و یک درام اجتماعی خوش ساخت) و هم فیلمی مثل زاپاس (با یک نگاه کاملا تجاری و حتی سخیف) چگونه و چطور این فیلم‌ها به طور همزمان در یک دوره جشنواره حضور دارند و همزمان با این تنوع دیدگاه مورد پسند داوران قرار می‌گیرند؟!

از نظر نگارنده کار مهم و تاثیر گذار داروغه‌زاده در این دوره جشنواره ملی فجر می تواند ایجاد همان سلیقه سینمایی باشد، داروغه‌زاده در تغییر مکان کاخ جشنواره و کاهش فیلم‌های بخش مسابقه و البته حذف بخش‌های جنبی این جشنواره نشان داده باکی از اعتراضات ندارد و آن چیزی که در نهایت به نفع سینما و جشنواره فیلم فجر است را عملی می کند به نظرم با همین دیدگاه می‌تواند مبنای انتخاب آثار را با یک واقع بینی سنجیده به سمتی هدفمند سوق دهد تا با این رویکرد دیگر شاهد نامزدی‌های عجیب و حتی برندگان غیر منتظره نباشیم، جشنواره فیلم فجر می‌تواند بعد از دو دهه (پس از دوره محمد بهشتی) دوباره صاحب پروتکل داوری و به یک جشنواره هدفمند بدل شود به شرط اینکه دبیر امسال جشنواره با یک استراتژی مشخص به سراغ آثار برود.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها