تاریخ انتشار:1404/09/22 - 16:48 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 214274

سینماسینما،  آریو همتی

فیلم «سوت پایان» بنا بر مقوله‌بندی ساختاریک یعنی سینمای پیشاساختار، ساختارگرا، پساساختارگرا و فراساختارگرا در نوع سینمای پساساختارگرا قرار دارد. تلفیق سه جهان فیلمساز، مستند بودگی و البته فیلم تا حدودی موفقیت‌آمیز بوده است و خانم کریمی با وجود تجربیات پیشینی مانند «یک شب» و «چند روز بعد» توانست به این جهان‌ها و چگونگی ارائه و ابراز و همچنین  ارتباط آن‌ها تسلط داشته باشد.

این فیلم بنا بر سوژه‌های بیست گانه فرائیستی در نوع جنسیت سوژه‌گرایی ذیل زن سوژه گرایی و به شکل تخصصی‌تر نگره فمینیستی قرار می‌گیرد. اینکه چرا خانم نیکی کریمی دغدغه‌های شخصی خویش را وارد فیلم کرده، امری طبیعی محسوب می‌شود. انکار و تحقیر تاریخی زن‌ها در زیست بشر به‌جز اندک مواردی، قابل کتمان نیست. زن‌ها همیشه از حق آموزش برابر، از حق انتخاب همسر، از حق انتخاب محل زندگی، حتی حق تنهایی و… معمولا محروم بوده‌اند. در این میان زنان به عنوان کارگردان سینما به جز اندک مواردی فرصت آنچنانی برای ابراز خود نداشته‌اند‌. متاسفانه نظام سرمایه‌سالاری به علت عدم اعتماد به آنها فرصت‌ها را از آنها گرفته که صدای بسیاری از کارگردان‌های بزرگ زن هالیوودی نیز در آمده است. نیکی کریمی حق داشته و دارد دغدغه‌های شخصی خویش که البته دغدغه‌های عمومی زنان کارگردان نیز هست را وارد اثر کند. در کنار این مبحث مشکلاتی که زنان در جامعه دارند و احساسات و عاطفه آنها که منجر به درگیر شدنشان در زیست طبیعی می‌شود و نمی‌توانند از کنار برخی امور به سادگی عبور کنند نیز به فیلم بار زنانگی ـ عاطفی بیشتری داده است. زنی که برای دخترش و در واقع به جای دخترش زندانی شدن و قصاص احتمالی را می‌پذیرد .

به لحاظ تفاوت سازی زوج سامان و سحر که نخست به گونه شکل هم و هم پای هم منطقی، رئال، مصمم و پرتلاش تعریف می‌شوند، اما بعد از چالش متنی ـ روایی وجوه متغیر معنایی دو کاراکتر به رخ کشیده می‌شوند. سامان برون‌گراتر است و دغدغه ساخته شدن فیلم و زندگی شخصی‌شان را دارد و نمی‌خواهد وارد مسائل دیگران و هزینه دادن‌های احتمالی شود، اما سحر در دیالکتیک جهان درون ـ برونی خویش دغدغه‌مندانه فراتر از فیلم و زندگی شخصی، از کنار مسائلی مانند تجاوز و یا جان یک زن بی‌گناه، نمی‌تواند بگذردو سمت ملیحه و مادرش کشیده می‌شود. زوج تفاوت‌ساز ملیحه برون‌گرا و عصبی در تقابل با مادری درون‌گرا با بازی باورپذیر الهام کرد از دیگر وجوه تفاوت‌سازی فیلم است.

نیکی کریمی مانند همیشه از پس نقش زن دغدغه‌مند بر می‌آید. بعد از بازی در «عروس» که به سینمای پول محور تعلق داشت، کریمی با هوش خاص خود و بازی در فیلم های مسعود کیمیایی و داریوش مهرجویی به عنوان یک بازیگر مولف توانست در کنار هدیه تهرانی جهان زنان سینما را تغییر دهد. زنانی مطالبه‌گر، جسور، حق‌گرا و آگاه به مشکلات و مسائل پیرامون زنان. و البته در این اثر هم زمان دو الگوی کارگردانی ـ بازیگری را هم‌افزا پیش برده است. شهاب حسینی نیز بازی درون‌گرای  برون‌ریز و  باورپذیر همیشگی‌اش را به خوبی توانسته نمایش بگذارد و البته هستی مهدوی‌فر که به گونه‌ای پیوند جهان‌های متکثر اثر است و نقش کلیدی‌اش را خوب درک کرده و ایفا می‌کند.

لینک کوتاه

 

آخرین ها