سینماسینما، زهرا مشتاق
عکس منتشر شده از مهدی اخوان ثالث؛ عکاس اصغر بیچاره

به چه چیزی نگاه میکند؟ آیا انسان به هنگام مرگ اساسا توان اندیشیدن دارد؟ آیا رنج، اندوه یا شادی را درک میکند؟ به این عکس نگاه میکنم. آخرین تصویر از مهدی اخوان ثالث روی سنگ غسالخانه. معلوم است سطلی آب داغ رویش ریخته شده. بدنش انگار میان بخار آب گرم حال آمده. شاید حتی چنان جانی گرفته که خواسته دوباره برگردد. اما نه! این چشمهای نیمه باز و حلقههای آشفته موی خیس خورده و سبیلهایی که بخشی از آن روی سنگ مرده شور خانه رها و یله مانده، خلسه شادمانهای است از وقوع مرگ. یک قبض و بسط خوشایند، رقصی عارفانه. نه حتی سخره گرفتن مرگ. بیشتر یک دوستی است. یک قرابت عمیق. مثل آن که پس از سالها هجران و فراق کسی را که دوست میداری، ناگهانی ملاقات کنی و او را سخت، خیلی سخت در آغوش گیری. حالت او چنین است. رضایتی عمیق از رویداد مرگ و یک رهایی شورانگیز برای آرمیدن.
ولی چرا چشمهایش گشوده است؟ آیا چشم به راه الهامی تازه بوده است؟! آیا کلمات در آستانه تبلوری شاعرانه بوده است؟ آیا می توان شعر نو سروده را از پردهای اشک مانند و از میان توده سیاه چشمهایش بیرون کشید و طراوت آن را حس کرد؟ چگونه میتوان این بستر متناقض را موشکافی کرد؟ چگونه میشود در ساحت مرگ، چنین آسوده آرمید و با چشمهایی نیمه باز به جایی خیره شد؟ با بدنی نرم و جعد موهای رها شده. آیا در آن تمامیت که قلمرو بی چون و چرای مرگ است، او با نگاه پر نفوذش شکوه مرگ را به سخره گرفته است؟ یا برعکس دیدار مرگ او را دچار اقناع روحی کرده است. چه چیزی او را چنین آرام نشان می دهد؟ بر او در واپسین دم حیات چه گذشته است که در عظمتی چنین غریب با چشمهای نیمه گشوده به نقطهای نامعلوم خیره مانده است؟
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- نقدی بر «کتاب باز»/ انتقاداتی که به شاهنامه خوانی فراستی وارد آمده است + ویدئو
- پادکست رادیو روز (۵)/ کتیبه، شعری از مهدی اخوان ثالث
- دلیل اختلاف مرتضی حنانه با علی حاتمی چه بود؟
- خاطرههای تصویری فیلمهای ایرانی زنده میمانند؟
- پیکر اصغر بیچاره پنجم مرداد ماه وارد کشور میشود
- دو عکس دیده نشده از مرحوم اصغر بیچاره
- از یادگارهایش دل کند و رفت…
- او تاریخ متحرک سینمای ایران بود
- بیچارۀ عشقم، بیچارهترم کن
نظر شما
پربازدیدترین ها
- فوت خواننده پیشکسوت موسیقی نواحی گیلان/ ناصر مسعودی درگذشت
- نگاهی به فیلم «بیسر و صدا»؛ ایده خلاقانه، مسیر اشتباه
- حقایقی درباره بازمانده ساخته سیف الله داد/ماجرای توقیف فیلم بازمانده به دلیل حجاب!
- بیانیه انجمن بازیگران سینما در واکنش به وقایع اخیر و هتک حرمت هنرمندان/ پژمان بازغی استعفا داد
- «رابین هود»؛ افسانهی شیرین مرد شریف قانون شکن!
آخرین ها
- نگاهی به فیلم سینمایی «سامی»؛ دوربین به مثابه سمفونی برای سفری طولانی
- معرفی برندگان هیئت ملی نقد آمریکا ۲۰۲۵/ «یک تصادف ساده»؛ بهترین فیلم بینالمللی/ «نبردی پس از دیگری» ۵ جایزه گرفت
- ۱۵ اثری که برای فهرست اولیه اسکار فیلم بینالمللی شانس بالاتری دارند
- تأملی بر حضور نوری بیلگه جیلان در جشنواره جهانی فیلم فجر؛ داور غایب
- بیانیه کانون کارگردانان سینما درباره بازداشت سینماگران در مهمانی خصوصی
- واکنش رضا کیانیان به گزارش تاریخ سه هزار ساله زیر چرخ لودرها
- اعلام مستندهای دو بخش از نوزدهمین جشنواره «سینماحقیقت»
- واکنش کانون کارگردانان سینمای ایران به حکم جعفر پناهی
- شروودِ تالار وحدت؛ جایی که ماهان حیدری قهرمانان آینده را پیدا میکند
- تورج اصلانی داور جشنواره ترکیهای شد
- سروش صحت و علی مصفا «بیآتشی» را روایت کردند
- سام درخشانی هم استعفا داد
- نمایش موزیکال «رابین هود» / گزارش تصویری
- حلقه منتقدان فیلم نیویورک منتخبان ۲۰۲۵ خود را اعلام کرد/ «نبردی پس از دیگری»، بهترین فیلم شد؛ پناهی، بهترین کارگردان
- جشنواره جهانی فیلم فجر۴۳؛ در ایستگاه پایانی «درس آموختهها» بهترین فیلم شد/ جایزه ویژه داوران به کارگردان ژاپنی رسید
- «خرگوش سیاه، خرگوش سفید» به چین میرود
- گاتهام ۳ جایزه به «یک تصادف ساده» داد/ «نبردی پس از دیگری» بهترین فیلم جوایز مستقل نیویورک شد
- بیانیه انجمن بازیگران سینما در واکنش به وقایع اخیر و هتک حرمت هنرمندان/ پژمان بازغی استعفا داد
- مصائب افزایش سن ، از جولیا رابرتز تا نیکول کیدمن
- تام استاپارد؛ نویسندهای که جهان را از نو صحنهپردازی کرد
- نگاهی به فیلم «پارتنوپه»؛ زیبایی از دست رفته
- توقیف سکوی پخش «بازمانده» پس از انتشار ویدیوی بدون مجوز
- «سمفونی باران» کلید خورد
- «ناتوردشت» به باکو میرود
- از جدال اندیشه تا لبخند روی ردکارپت
- گفت وگو با کارگردان مستند «مُک» به بهانه حضور آن در جشنواره سینما حقیقت
- «زوتوپیا ۲» رکورددار فروش جهانی سینما شد
- صدای بخش خصوصی را بشنوید؛ هوای آلوده با تعطیلی تئاتر تمیز میشود؟
- «رها» بهترین فیلم اول جشنواره گوا شد
- سنگرم اندازه همان کافه ام بود





