تاریخ انتشار:1398/07/01 - 12:42 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 122061

سینماسینما، حسین سلطان محمدی

اکران در سالن های سینما در ایران، سال هاست گرفتار مادیت محض و آنی شده و قرار نیست در آن، بجز ساخت و ساز فیزیکی، اندیشه های قدیمی هم تخریب و نوسازی شود. و در این چرخش به دور خود که محتوم و البته محکوم به شکست است، فعالان آن بیشتر سهم دارند تا مخاطبان!
فیلم ساخته می شود، آماده اکران می شود، اما تعدادی با عناوین دفتر پخش و تهیه فیلم و نیز سالن داران سینما، در تعاملات درونی خود، به بعضی آثار امکان دیده شدن در سطح گسترده می دهند و به تعدادی دیگر نه، که در حالت دوم دیده ایم که ساختار حاکمیتی به برقراری گروه «هنر و تجربه» رسیده تا برای تعدادی دیگر از فیلم ها، امکان نمایش در سالن رسمی سینما داده شود. و البته که، تعدادی نه در تعاملات درونی اولویت می یابند و نه در ساختار هنری و تجربه اندوزی. و در هر سه حالت، نگاه و خواست مخاطب که بخشی از آن براساس داده های قبلی قابل شناسایی است و بخشی براساس تغییرات روزمره زندگی باید دریافت شود، کمترین اولویت را برای چینش فیلم در سالن های سینما دارد. در سال های اخیر هم بسیاری از سالن های قدیمی به شکلی متناسب با تحولات روز نوسازی شده و در کنار آنها، ساختارهایی نو پدید آمده که ماهیت اصلی آنها تجاری است ولی واجد فضاهایی فرهنگی یا هنری هم هست و البته گاهی هم این قاعده وارونه است و اولویت نخست به ساختار فرهنگی و هنری داده شده و سپس فضاهای تجاری. این نوع همزیستی و مجاورت دو فضای مادی و معنوی، انتظار تعامل و مشارکت هر دو ساختار و اندیشه جاری در آن را بیشتر می کند، در حالی که واقعیت موجود خلاف این را رسانده است.

نخستین دلیل وضعیت فعلی اکران را چینش نامناسب فیلم در سه ماهه تابستان برشمرده اند. خب، این چینش از کجا ناشی شده، غیر از شورای اکران و توافق و تعامل دفاتر پخش با سالن داران؟ این تصمیم که چنین فیلم هایی مناسب این فصل است، برآمده از فقدان شناخت این ساختار از واقعیات جامعه امروز است. واقعیاتی همچون گران بودن هزینه سینما رفتن (شامل بلیت سینما و هزینه رفت و آمد و تنقلات و خوراکی های عرضه شده در سالن های فعلی و عوامل جنبی دیگر که برخواهم شمرد) اما نه برای همه اقشار، گزینه بسیار فعال سفر در همه تعطیلات تابستانی و غیرتابستانی نزد مردم جامعه، فقدان فیلم های متناسب با اقشار دانش آموزی و دانشجویی واجد زمان فراغت بیشتر در تابستان و … . دراین زمینه، سینماروهای همیشگی که به بهای بلیت و هزینه و دیگر بخش های پولی تماشای فیلم در سالن ها کاری ندارند و این گزینه را باید نزد اقشاری جستجو کرد که کمتر به سینما می روند و معمولا تاثیر تنگنای اقتصادی بر آنها بیشتر نمایان است و همانها هم بهانه ای هستند برای کسانی که تصمیمات خود را بر آنها فرافکنی می کنند. اما در این بخش هم بیشتر بر قیمت بلیت معترضیم تا دیگر عواملی که هزینه سینما رفتن را گران می نماید. اکنون خبر رسیده که فشار سینماداران جواب داده و قرار است فیلمی از رضا عطاران به اکران برسد و گیشه پر پول شود. فشار بر کی؟ سازمان سینمایی. سایر عوامل تشخیص دهنده اکران ناموفق تابستانی کجا رفته اند؟ چرا این فشار در تابستان اعمال نشد؟ اینها هم بهانه های واژگانی است تا مسئولیت را بر کسی دیگر فرافکنی نمایند. فرافکنی هایی آشنا که باز هم داریم.
از سوی دیگر، به عنوان مخاطب به سایت سینما تیکت مراجعه می کنیم تا اطلاعات ابتدایی درباره فیلم را ببینیم؛ اطلاع نخست، خلاصه داستان فیلم است. به اینهایی که اکنون بر روی این سایت ثبت شده، توجه کنید: «گوزنِ قرمز از پشتِ صخرهٔ یخ‌زده، نگاهی به مردِ شکارچی که سیگاری دود می‌کند می‌اندازد. گرگ، مچاله از سرما سرفه‌ای می‌کند. گوزنِ قرمز: می‌خواد چی کار کنه؟ گرگ: نمیدونه می‌خواد چی کار کنه. گوزنِ قرمز: اینا که نمی‌دونن می‌خوان چی کار کنن خطرناک‌ترن… من برمی‌گردم!» (فیلمی انیمیشن درباره حیات وحش نیست ها!)/ «ماهان کوشیار درگیر ساخت فیلمی درباره قتل‌های زنجیره ای است که زندگی خود را تحت تاثیر قرار می دهد.» (بگذریم از این که قتل زنجیره ای، واژه آشنای کدام گروه از جامعه است، در حالی که اصل روایت چیز دیگری است)/ «صدابردار حرفه ای سینما ناگهان خود را گرفتار عشقی میابد که او را مجبور به انتخاب میکند، انتخاب عشق یا وجدان» (عشق دربرابروجدان؟! منطق دارد؟ عشق عنصری منفی است؟)/ «… یک فیلم عاشقانه است که به تراژدی ختم می شود.» (عجب خلاصه داستانی!)/ «… روایت عشق و وفاداری است. عشقی ناب از گذشته‌های دور و تلاقی این عاشقانه با داستان عشق دختر و پسری از نسل امروز …». اینکه جامعه ایران بیشتر شفاهی است و تبلیغات شفاهی برد بیشتری دارد و این موضوع هم سالها پیش در یکی از پژوهش های معاونت سینمایی قدیم ثابت شده بود که هر فیلمی که خلاصه داستانش را بتوان راحت تعریف کرد، نزد تماشاگر ایرانی بیشتر نفوذ دارد، را همگان می دانند؛ پس این نوع ثبت هویت داستانی فیلم چیست؟ برای تماشاگر معما طرح می کنید؟ قرار است جذب شود یا در مسابقه هوش برتر شرکت کند؟ مگر این نوع خلاصه داستان نویسی چه اشکالی دارد: «این فیلم فضایی حادثه ای دارد و درباره چند جوان است که می خواهند از مسیری سریع اما پر خطر، همه چیز را یک شبه بدست بیاورند، اما…» / «ایران و اسپانیا برای راه اندازی یک پروژه بزرگ در جزیره هندورابی در جنوب ایران به توافق رسیده اند، شرکت ها و افراد بسیاری به طمع برنده شدن در این مناقصه شرکت کرده اند…».

وقتی خلاصه داستان ها در موارد قابل توجهی، مفهوم نیست، طبیعی است که باید به نام هنرپیشه ها توجه کنیم. اما رقابت فعلی علی مصفا در «مردی بدون سایه» با علی مصفا در «چاقی»، رقابت مهناز افشار در «قسم» با مهناز افشار در «شاه کش»، برای نمونه درجدول اکران فعلی، غیر از این است که مفهوم ستاره در سینما را از بین برده ایم؟ آن گاه در این بی معنایی ستاره برای نظام پخش و سالن دار، هیاهو در این باره که هانیه توسلی از تیزر ایده اصلی حذف شده یا مهناز افشار در تبلیغ شاه کش نیست، اصلا معنا ندارد و این موضوع فقط دستاویز بی خاصیتی بیش نیست. چون اصلا ستاره برای خودتان جدی نیست، می خواهید برای مخاطب، مهم باشد؟

اما نکته آخر؛ نخستین موج جدید گیشه کم فروغ فعلی را صاحبان سالن هایی راه انداختند که ساختار اصلی آنها بر تجاری بودن است تا سینما. باغ کتاب یا ایران مال و کوروش و مانند آن، که فقط سالن سینما نیستند. آنها مکان های تجاری وسیع هستند و سینما هم گوشه ای از فضای فیزیکی آنها را اشغال کرده است. حالا شما که از این بخش کوچک ناله سر داده اید که فروش نکرده و در خطریم، از بخش بزرگتر چرا مدد نگرفتید؟ مثال بزنم که یعنی چی. پردیس سینمایی ملت اعلام کرده اگر از سینما تیکت، بلیت آنجا را بخرید معادل ۳۵ هزار تومان تخفیف در تاکسی آنلاین و فودکورت و خرید بعدی می گیرید. یا مثال جالب غیر سینمایی، که باغ وحش ارم سبز گفته هر کی بلیت شهرآورد را خریده و با آن بلیت به باغ وحش مراجعه کند، نصف قیمت با او حساب می کنند. این روش ها برای همه سینماهایی که یا شاکله اصلی شان سینمایی است یا تجاری، قابل بهره گیری است. از فضاهای مادی و تجاری خود، حتی بوفه نیز مایه بگذارید تا تماشاگر که به سالن شما می آید، باز هم جذب شما شود. حالا کدام ساختار سینمایی مانند کوروش، باغ کتاب و ایران مال و مانند آن را دیده اید که بگویند اگر با بلیت سالن سینمای ما به فروشگاه های تجاری ما بیایید، تخفیف در خوردن در رستوران و خرید و … خواهید گرفت؟ نمی شود که فقط مردم به شما پول بدهند. گاهی هم شما به مردم پول بدهید. سخت لحظه ای دارد اما سودش بلندمدت است.
برای چنین مواردی است که می گویم، از کسی ننالید، از خودتان است و بر شماست!

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها