سینماسینما، دنیا چهرازی
نمایش «شکستن خط فرضی» به نویسندگی و کارگردانی رسول کاهانی که این شبها در تماشاخانه ملک در حال اجرا است، آینهی تمام نما و منعکس کنندهی احوالات و پیچیدگیهای حال حاضر ما در قالب موقعیتی ملموس و خانوادگی است.
در واقع در دوران و جغرافیایی که در آن محکوم به زیستنایم، شرایط زندگی به گونهای رقم خورده است که انگار قوهی تشخیص وضعیت وخیم را داریم اما رفتار و احوالاتمان متناسب با وضع وخیم تنظیم نمیشود.
گویا به یکباره مردم، به فهمی همگانی از مفهوم گروتسک و فضاسازیهای ابزورد رسیدهاند و چنین موقعیتهایی که سابق بر این عجیب و باورناپذیر به نظر میرسیدند و مخاطبش مخاطب خاص تلقی میشدند، حالا در حکم وقایع کاملاً روزمره نزد مخاطبی که سابق بر این موسوم به مخاطب عام بودند، به راحتی پذیرفته میشوند.
این حجم از تمایل جنونآمیز و فزایندهی کارگردانان تئاتر ایران و همچنین اقبال مخاطبان به متنهای مارتین مک دونا در سالهای اخیر هم به این موضوع صحه میگذارد.
از اینرو که همه چیز دچار نوعی معناباختگی شده که به قول کامو برآمده از «ذات» نیست و حکایت از وضعیت «تحمیل شده» در زندگی انسانها دارد.
و همین همذاتپنداری مخاطب با چنین فضاهای ملموسی، آنها را به تمایل هرچه بیشتر به تماشای این قبیل آثار ترغیب کرده است.
«شکستن خط فرضی» نیز محصول همین دوران معناباخته، زیست گروتسکوار و بلاتکلیف است. قصهی خانوادهای که در همین فضا، سعی دارند هنوز و همچنان با چنگ و دندان از خط قرمزهای گذشتهشان مراقبت کنند. که همین خط قرمزها دستمایهی نامگذاری ظریف این نمایش هم شده است. لازم به توضیح است که خط فرضی در سینما شبیه به خط قرمزی نامرئی و قراردادیست که طبق قواعد فیلمسازی، نباید از آن عبور کرد، مگر آنکه با چیرهدستی و هنرمندانه در جهت القای مفهومی ویژه شکسته شود تا به جای گنگی و گیجی مخاطب، به فضاسازی بهتر کار کمک کرده باشد. به زبان سادهتر، تنها در شرایطی شکستناش مجاز است که مطمئن باشیم اتفاق بهتری رقم میخورد.
حالا در این نمایش که در صدد رد شدن از خط قرمز یا خط قرمزهایی است که در ذهن و باور ما شکل گرفته است، تراژدی و کمدی به یک اندازه رنگ باخته و همه چیز در هالهای از تلخند گرفتار شده است. نه خبری از خندهی از ته دل است و نه قرار است ملودرامی آمیخته به اشک و اندوه باشد.
موضوع نمایش، جلسهای خانوادگی با حضور فرزندان خانواده است که برای جدا کردن یا نکردن مادر خانواده از دستگاه، که به مدت سه سال در مرگ مغزی به سر میبرد، بگو مگو میکنند.
ایدهی محوری متن من را به یاد داستان «دوست ما آقای کولبی» از نویسندهی سبک پست مدرن آمریکایی دونالد بارتلمی میاندازد. ماجرای عدهای دوست که تصمیم گرفتهاند شبی با مشورت هم و در فضایی کاملا دوستانه، دوستشان کولبی را دار بزنند!
که البته تصمیم بر جدا کردن مادر از دستگاه به جای دار زدن دوست صمیمی طبیعتاً شدت تراژدی و البته همدلی را بالاتر برده است.
نمایش، سراسر همهمهای پر از فرار است. فرار از گفت و گو، از فکر کردن، از تصمیم گرفتن، از همدلی برای اندکی دور شدن از رویارویی با واقعیت.
و طبق روال متون گروتسک، حرفها بیمعنی است، دیالوگها پرت است، مشاجره بر سر هیچ و پوچ است، تکرارها بیهوده و عشق خندهدار است و فرزندان خانواده اضطراب خود را در مواجهه با مرگ پشت تمام اینها پنهان کرده و سعی در هضم این پوچی عمیق هستی دارند.
تخت مادر هوشمندانه خالی و مرتب مانده و انگار از همان ابتدا مشخص است که قرار است همان حضورش در قاب عکس روی دیوار و در کنار پدر کفایت کند. مادری که هست، اما نیست. نگرانش هستند، اما نیستند. به خاطر آسایشش حتی حاضر نیستند از کشیدن یک نخ سیگار بگذرند اما برای زنده ماندن با اعمال شاقهاش وامصیبتا سر میدهند.
کاهانی با فضاسازیهای مینیمال از طریق تفکیک فضا و استفاده از رنگهای خنثی، با استفاده از عنصر نورپردازی شبیه به یک سوئیچمن در لحظه عمل میکند و با تاباندن نور به فضاهای دلخواهش، نسخهی تدوین شدهی نمایش را به مخاطب ارائه میدهد و از این طریق اندازههای متناسب با طراحی مینیمال نمایشش را نگه میدارد.
این نگه داشتن اندازه حتی در بازی بازیگران مشهود است. صادق برقعی، هدیه حسینی نژاد، یسنا میرطهماسب و سعید زارعی کاملا میزانسن پذیر و در خدمت کارگردان به ایفای نقش خود مشغولند و سرور پیروانی و مهدی صباغی علاوه بر تمرکز بر نقششان، وظیفهی مضاعف صحنهگردانی و نگه داشتن نبض و تمپوی صحنه را نیز با استفاده از حرکات غلو شده و بعضاً بداههپردازیهای در لحظه، در دست دارند.
موسیقی نمایش و تلفیق صدای ضربان قلب با صدای قطرات سرم در حال ریزش، در لحظاتی به بالا گرفتن تنش صحنه کمک میکند و پخش شدن صدای برادر در غربت که تظاهر میشود تلفنش را جواب نمیدهد و گویا قرار است سنگینی بار تصمیم نهایی را از راه دور به دوش بکشد بیش از پیش بلاتکلیفی و فرار از مواجهه با واقعیت را حتی در شخصیت برادر منطقی و موافق خانواده به مخاطب نشان میدهد.
اینکه نمایش برای مخاطب نسخه نمیپیچد و او را در دو قطبی درست یا غلط گرفتار نمیکند و در پایان یکی از فرزندان با بیان خاطرهای از دوران جنگ که مشابه با وضع کنونی خانواده است، سختی تصمیم این خانواده و انتخاب نهاییاش را به نحوی به مخاطب واگذار میکند، درستترین تصمیم با توجه به روند متن و چیدمان نمایش است که همه چیز را در یک بلاتکلیفی و پاسکاری برای گرفتن تصمیمی خطیر رها کرده است. حالا توپ در زمین مخاطب است که با پایان نمایش، با این تصمیم دشوار در ذهنش دست و پنجه نرم کند.
شاید حس و حال متضاد تماشاگران در پایان نمایش، مهر تاییدی بر حرکت درست نویسنده و کارگردان بر مولفههای یک اثر گروتسک باشد. همانطور که فیلیپ تامپسون نویسنده و محقق کتاب «گروتسک در ادبیات» عقیده دارد که بارزترین صفت گروتسک، سرگردانی و تردید مخاطب در تعیین این است که بالاخره یک اثر، خندهدار است یا هولناک.
عکس: محمدصادق زرجویان
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- کتاب «آبی به شب نزدیکتر است» رونمایی شد؛ اثری درباره پیچیدگیهای ذهنی انسان مدرن
- موسیقی فیلم «منگی» ملودیای تجربی است
- گفتوگو با کارگردان «منگی»/ یک شیوه تمرینی و یک شیوه تولیدی دارم که مخصوص خودم است
- سانسهای فوقالعاده فیلم «منگی» در روزهای کمرونق سینما/ چهارمین سانس فوقالعاده در مشهد
- فهرست فیلمهای روی پرده در سینماهای «هنروتجربه»/ «منگی» از ۱۵ شهریور میآید
- نمایش «اَتِینا» از نهم مرداد ماه روی صحنه میرود
- لعیا زنگنه با «اَتِینا» به تئاتر باز میگردد
پربازدیدترین ها
- با موافقت شورای پروانه فیلمسازی؛ ۶ فیلمنامه پروانه ساخت سینمایی گرفتند
- درباره یک خبر بی نهایت وحشتناک و غم انگیز
- یادداشتی بر فلسفه دوستی بر پایه «چشمانت را ببند»/ در جستوجوی دوست
- پس از جنجال حرفهای مدیر جشنواره کمرایمیج؛ استیو مک کوئین رفت/ کیت بلانشت ماند
- با احکامی جداگانه از سوی رائد فریدزاده؛ حسینی و شفیعی معاون شدند/ ایلبیگی به موسسه سینماشهر رفت
آخرین ها
- رونمایی از پوستر انیمیشن «شنگول و منگول» در آستانه اکران
- درباره «اتاق بغلی» اثر پدرو آلمودووار/ مرز باریک دوستی و مرگ زیر جهانی از زندگی و رنگ
- استادان و کارگاههای «سینماحقیقت۱۸» را بشناسید
- بر مبنای آمار سمفا؛ روند صعودی فروش سینماها در هفته گذشته نزولی شد
- محمد شکیبانیا رئیس سیزدهمین جشن مستقل سینمای مستند شد
- گفتوگو با محمد مقدم درباره سینمای مستند/ فیلم مستند، جهانی است ساختگی؟
- با احکامی جداگانه از سوی رائد فریدزاده؛ حسینی و شفیعی معاون شدند/ ایلبیگی به موسسه سینماشهر رفت
- کارگردان «سه جلد»: اقتصاد سینمای ایران را چند سکانس رقص میگرداند
- نمایش دو مستند از ناصر تقوایی در موزه سینما
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ کونان اوبراین، میزبان اسکار ۹۷ام خواهد بود
- «کارمند جماعت» رونمایی میشود
- یادداشتی بر فلسفه دوستی بر پایه «چشمانت را ببند»/ در جستوجوی دوست
- دنزل واشینگتن از دنیای بازیگری خداحافظی میکند
- تاد هینز رئیس هیئت داوران جشنواره فیلم برلین شد
- پس از جنجال حرفهای مدیر جشنواره کمرایمیج؛ استیو مک کوئین رفت/ کیت بلانشت ماند
- ابوالفضل جلیلی مطرح کرد؛ حضور در کلاس بازیگری عامل موفقیت نیست
- نمایش بلندترین سکانس پلان سینمای مستند ایران در آمریکا
- کدام سینما واقعی تر است ؟
- پیدا شدن جسد یک بازیگر در خانهاش
- دیدار اصغر فرهادی با علاقهمندان فیلمهایش در استانبول
- فیلمی که اطلاعاتش مخفی نگه داشته شده؛ لوپیتا نیونگو به فیلم کریستوفر نولان پیوست
- «کتابخانه نیمهشب» روی صحنه میرود
- سه نمایش برای مستند «۹۹-۱۹» در یک هفته
- با موافقت شورای پروانه فیلمسازی؛ ۶ فیلمنامه پروانه ساخت سینمایی گرفتند
- درباره فیلم جدید رابرت زمکیس/ «اینجا»؛ یک قرن را طی می کند، اما بدون حرکت دوربین
- سوینا منتشر میکند؛ نسخه ویژه نابینایان «مورد عجیب بنجامین باتن» با صدای مهدی پاکدل
- «پینگو» بعد از ۱۸ سال بازمیگردد
- جوایز اصلی فستیوال فیلم هانوی به «بی سر و صدا» رسید
- درباره یک خبر بی نهایت وحشتناک و غم انگیز
- نمایش وقتی الاغا عاشق میشوند / گزارش تصویری