سینماسینما، فریبا اشوئی؛
بیش از یک دهه از سبک متفاوت ساختاری که فرهادی وارد سینمای ایران کرد (درباره الی) میگذرد و هستند هنوز فیلمسازانی که همچنان از این سبک، بدون این که خلاقیتی از خود به خرج دهند و چیزی به آن اضافه کنند از روی آن کپی میکنند و هر بیربطی را به اسم سینمای اجتماعی وارد سینما میکنند. سبک فرهادی بواسطه شکستن فاصله میان مخاطب و قلبِ جریان فیلم بود که گُل کرد. دوربین متحرکی که سوار جریان درام میشود و بین بازیگران پاس میخورد.
بعد از فرهادی، نیما جاویدی در «ملبورن» و یا سعید روستایی در فیلمهایش همان سبک را ادامه دادند که خوب بدلیل سادگی و سلیقه خوب اجرایی و البته هنوز تازه بودن این سبک جواب داد و فیلمهای موفقی هم ساختند. پُر واضح است که جنس محتوای این فیلمها تا حدود زیادی با انتخاب این سبک ساختاری، هم خوانی داشته و همین مهم در درآمدنِ کار، موثر واقع شده است. اما این الگوی اجرایی مدت زمانی هست که بدلیل استفاده مداوم برای هر بَل بشوی بی در و پیکری به اسم فیلمنامه، به شدت هرز رفته و موجب پس زدن مخاطب شده است. نمونهاش هم همین کار مشترک برادران تنابنده با عنوان «آبستن» است. یک سرگردانی و آوارگی مخاطب میان گروهی جوانِ به ته خط رسیده که برای رفتن به آن سوی مرزها، به دریوزگی از یک قاچاقچی مواد مخدر افتادهاند.
فیلم در ابتدا تلاش دارد با معرفی شخصیتها و بُن بستهای زندگی هر کدام از آنها به پدیده مهاجرت اجباری بپردازد. این که چقدر این شخصیتها غیرواقعی و حکایتهای هرکدام چقدر کم جان، بی ربط و غیر قابل قبولاند و هیچ جوره اتصال و همدلی بین مخاطب و آنها شکل نمیگیرد، بماند. نکته قابل تاملتر این است که چالش شاخ شدن همسر تازه پیدا شده سحر هم، نتوانسته کمکی به ایجاد یک تعلیق خوب برای این متن بی جان کند.
از یک جایی به بعد (۴۵ دقیقه دوم) این تعلیق نصفه نیمه که فیلمساز از اول به دنبالش بود به یک باره جایش را به یک شلختگی تصویری، دیالوگهای بی ثمر، بازیهای ضعیف و یک عالمه اطلاعات به درد نخور و نا کار آمد میدهد. یک مثالش عیان شدن ماجرای یک گره عشقی یک طرفه قدیمی که بسیار تصنعی و باسمهای به جریان درام متصل میشود ( سحر دخترک روستایی؟!!!!) فقط برای این که ادامه داستان قابل توجیه باشد و یک عالمه نکبت و فضاحت زندگی سحر که مسلسلی برای همسرش عیان می شوند. [بدبخت بهمن از همه جا بی خبر می گوید چه خبرتونه!!! (با تاکید بیشتر) چه خبرتونه!!!!]
این میان استفاده از چشم اندازهای زیبا، مراتع طبیعی و سبز، برکه و مرداب وقایق و… کمی از بار منفی فیلم کم کرده است که جای شکر آن برای مخاطب باقی است. در پایان برای جمع بندی این یادداشت خالی از لطف نیست اشارهای هم داشته باشیم به نریشن فیلم که بعنوان صدای افشین (قاچاقچی اصلی) به تصویر و محتوای الکن آن سنجاق شده و از این قاچاقچی خلافکار شخصیتی کاملا متفاوت، متین و اهل تفکر و اندیشه ارائه می دهد که کل این ماجرای بی در و پیکر را تحلیل و ارزیابی میکند و راهکار ارائه میدهد و… این در حالی است که مخاطب مدام از خودش میپرسد اگر این صدا افشین است پس آن افشین در فیلم کیست؟! و البته بالعکس. این صدا ادامه مییابد تا جهان غیب. از دیار باقی نیز همچنان صدای افشین به گوش مخاطب می رسد.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- چهل و سومین جشنواره فیلم فجر؛ نامزدهای بخش مستند اعلام شد
- زمان نمایش «رکسانا»، «پیر پسر» و «قاتل و وحشی» مشخص شد
- چرا فیلم «اسفند» به بدی فیلم «اشکِ هور» نیست؟
- چهارگانه صدرعاملی کامل شد/ عاشقانه آرام میان دو غریبه آشنا
- «آبستن» و آیندهای درخشان برای کارگردانان فیلم
- یادداشتی بر دو فیلم «رها» و «آبستن»/ زخمهای ماندگار و ماندگاری زخمها
- حرفهای تازه رییس اسبق سازمان سینمایی؛ ایوبی: پشتم را خالی کردند/ دولت باید پایش را عقب بکشد
- حاشیههای سومین روز جشنواره فیلم فجر؛ از مشکل حل نشدنی صدای برج میلاد تا حضور نوزادان در سینمای رسانه
- پروانه نمایش برای فجر صادر شد؛ «قاتل و وحشی» در جشنواره اکران میشود
- اندر احوالات هوش مصنوعی
- در سومین روز جشنواره فیلم فجر؛ بهرام رادان از هیات داوران جشنواره خارج شد
- تنور سرد روز دوم جشنواره فیلم فجر/ چرا باید هر فیلمی سر از جشنواره دربیاورد؟
- حاشیههای جشنواره فیلم فجر؛ از اعتراض به کیفیت اکران فیلمها تا قیمتهای عجیب بلیت در بازار سیاه
- «۱۹۶۸»؛ هیاهو برای هیچ
- حاشیههای جشنواره فیلم فجر/ از دست دادن رضا بابک با مرضیه برومند تا سوءاستفاده از صدا و تصویر شکیبایی
پربازدیدترین ها
- رونمایی از پوستر «زال و رودابه» در آستانه جشنواره فیلم فجر
- یادداشتی برای فیلم «رها»/ جامعه ناکارآمد و پدرهای بیخاصیت
- حاشیههای جشنواره فیلم فجر/ از دست دادن رضا بابک با مرضیه برومند تا سوءاستفاده از صدا و تصویر شکیبایی
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
- چهره تلخ عشق یک سویه/ نگاهی به فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟»
آخرین ها
- من را خسرو پدر زیبا صدایم کنید…
- «زیبا صدایم کن»؛ یک رابطه پدر و دختری لطیف و انسانی
- سه فیلم از یک نگاه/ ملودرام اشکانگیز، آدمهای حاشیهای جامعه و آتشی که فصل مشترک است
- چهل و سومین جشنواره فیلم فجر؛ نامزدهای بخش مستند اعلام شد
- زمان نمایش «رکسانا»، «پیر پسر» و «قاتل و وحشی» مشخص شد
- یادداشتی بر «آبستن»؛ تعلیق نصفه نیمهای که ناکارآمد میشود
- در پی جنجالها در شبکه اجتماعی ایکس؛ بازیگر شخصیت «امیلیا پرز» از اسکار حذف شد
- چرا فیلم «اسفند» به بدی فیلم «اشکِ هور» نیست؟
- ششمین روز جشنواره فیلم فجر / گزارش تصویری
- بخش زیادی از انتقاداتی که در برنامه هفت مطرح می شود به خود افخمی بر می گردد
- برخی نهادهای حاکمیتی و ارزشی ، از برند سازی برای مسعود فراستی چه هدفی را دنبال می کنند ؟
- چهارگانه صدرعاملی کامل شد/ عاشقانه آرام میان دو غریبه آشنا
- «توقیف»؛ روایتی صریح از ممیزی در آثار هنری
- پنجمین روز جشنواره فیلم فجر / گزارش تصویری
- افتتاح دومین دوره بورسیه نخبگان علمی توسط همراه اول
- «یوزفکا» روی صحنه عمارت نوفل لوشاتو میرود
- رونمایی از پوستر «ژن زامبی» همزمان با معرفی بازیگران و عوامل
- برنده اسکار در داوری نخل طلا؛ ژولیت بینوش رئیس هیات داوران جشنواره کن ۲۰۲۵ شد
- درباره «شمال از جنوب غربی» و «چشم بادومی»/ غلبه نگاه سادهانگاره و طرح مساله با راهحلی نشدنی
- ادب مرد به ز دولت اوست
- «آبستن» و آیندهای درخشان برای کارگردانان فیلم
- یادداشتی بر دو فیلم «رها» و «آبستن»/ زخمهای ماندگار و ماندگاری زخمها
- «بچه مردم»؛ فیلمی که به دیگران جوالدوز میزند، اما از زدن سوزن به خودی باز میماند
- حرفهای تازه رییس اسبق سازمان سینمایی؛ ایوبی: پشتم را خالی کردند/ دولت باید پایش را عقب بکشد
- چهارمین روز جشنواره فیلم فجر / گزارش تصویری
- حاشیههای سومین روز جشنواره فیلم فجر؛ از مشکل حل نشدنی صدای برج میلاد تا حضور نوزادان در سینمای رسانه
- آموختههایی از پشت صحنه «صد سال تنهایی»/ آیا مارکز از نتیجه اقتباس راضی میشد؟
- پروانه نمایش برای فجر صادر شد؛ «قاتل و وحشی» در جشنواره اکران میشود
- یادداشتی بر «بچه مردم» و «اسفند»/ از روایت دلنشین و شیرین تلخیها تا فیلمنامه چشم اسفندیار
- سومین روز جشنواره فیلم فجر / گزارش تصویری