تاریخ انتشار:1403/11/18 - 14:27 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 205547

سینماسینما، ایلیا محمدی‌نیا؛

«کفایت مذاکرات» ناتوان در خنداندن تماشاگر

گاهی در جشنواره فیلم فجر اتفاق می‌افتد که فیلمی به هر دلیلی سفارش شده و در نهایت در جدول نمایش قرار می‌گیرد. این امر بیشتر ناشی از وجه حمایت از آثاری از سینمای جنگ و انقلاب و یا فیلم‌های انیمیشن و شاید هم توجه دادن به آثار فیلمسازان جوان باشد. به هرحال یک انگیزه و یا بینشی در این اتفاق دیده می‌شود اما آدم می‌ماند آثاری که نه وجه هنری دارند و نه اساسا وجه دیگری و در قالب موارد بالا هم نمی‌گنجند چگونه به جشنواره‌ای مثل فجر راه می‌یابند آن هم با هیات انتخابی که خود مدعی اشراف و دانش در این حوزه هستند.
چگونه است که فیلمی چون «صنم» و یا اثری چون کمدی کم رمق «کفایت مذاکرات» امکان نمایش در معظم‌ترین اتفاق سینما در حوزه حاکمیتی را به دست می آورند.
فیلم «کفایت مذاکرات»حتی توان خندان مخاطب را ندارد چه برسد به اینکه آن را اثری کمدی بمانیم.
کاش دست اندرکاران جشنواره و ارشادیان صرفا برای پرکردن جدول نمایش در طی ده روز حاضر به گنجاندن هر اثر سخیفی در آن نباشند.

«ناتور دشت» غافلگیری تماشاگرانی که داستان را می‌دانستند

«ناتور دشت» به کارگردانی محمدرضا خردمندان با نگاهی به حادثه ربایش یسنا دختر اهل کلاله گلستان به تصویر کشیده شده است.
فیلم با چیدمانی مناسب در روایت داستان اصلی خود و روایت به اندازه خرده روایت‌هایی که در نهایت به کمک داستان اصلی می‌آیند به خوبی تماشاگرش را با خود همراه می‌سازد.
در واقع آنچه که باعث جذاب شدن فیلم بود غافلگیر شدن تماشاگرانی بود که اشراف کاملی بر اخبار داستان فیلم داشتند که کارگردان بر اساس آن فیلمنامه را نوشته و به تصویر کشیده است اما با این همه در یک سوم نهایی فیلم از پیش بینی آنچه که قرار است اتفاق بیفتد دچار تشکیک می‌شود.
کارگردان از همان ابتدا با مقدمه‌ای نسبتا کوتاه تکلیف آدم ربایی و آدم ربا را مشخص می‌کند با این همه فیلمنامه آنقدر چفت و بست مناسبی دارد که بتواند با خلق موقعیت‌های تازه تماشاگرش را با خود همراه سازد.
اگر چه سکانس مربوط به تفتیش خانه بهرام توسط احمد پیران و کشف پرندگان قاچاق می‌توانست در فیلم نبوده و به نظر حذف آن لطمه‌ای به کلیت داستان نمی‌زد.

«مرد آرام» نامی که پایان داستان را لو می‌دهد

بهنوش صادقی داستان ساده و در عین حال سخت از یک عاشقانه غیر قابل پیش بینی را روایت می‌کند.
داستان آشنایی که در سالهای اخیر در اخبار و رسانه‌های مجازی دیده و خوانده‌ایم اینکه دختر نوجوانی در افغاستان به نکاح پیرمرد در آمده است و‌…
اما آنچه به فیلم صادقی غنا می‌بخشد نگاه تلخ اما توام با احترام به سنت خشنی است که دامن بسیاری از خانواده‌های افغانستانی خاصه قشر تهی دست را گرفته است (اگر چه نباید فراموش کرد در ایران خودمان جسته گریخته گه گاه چنین اخبار نابهنجاری را اگر چه نادر و شاذ می‌شنویم).
فیلم می‌توانست روایتی همچون داستان کنت مونت کریستو‌ی دوما داشته باشد اما صادقی پایان دلخواه خود را در فیلم به تصویر کشید اگر چه نمی‌توان از تاثیر پذیری داستان دوما چشم پوشی کرد.
نام فیلم یعنی «مرد آرام» برای تماشاگر باهوش می‌تواند کلید ورود به داستان و آگاه شدن نسبت به پایان این مثلث عشقی باشد. امری که البته می‌تواند به قابل پیش بینی بودن پایان فیلم نزد تماشگر آن منجر شود.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

 

آخرین ها