سینماسینما، ندا فضلی _ کارگردان «رستاخیز» درباره علت انتخاب حسین جعفریان به عنوان فیلمبردار این فیلم توضیح داد و از توانایی های او در عرصه فیلمبرداری گفت.
به گزارش سینماسینما، احمدرضا درویش در فیلم سینمایی «رستاخیز» از تکنیک های روز سینما در عرصه فیلمبرداری بهره برده است و برای این امر حسین جعفریان فیلمبردار با سابقه سینما او را همراهی کرده است.
فیلم «رستاخیز» به دلیل محتوا و فضای تاریخی اش، نیازمند پلان های ویژه است زیرا که طولانی بودن و پرلوکیشن بودن کار فیلمبرداری را سخت می کند.
با درویش درباره اینکه چگونه به جمع بندی برای انتخاب جعفریان برای «رستاخیز» رسیده است و ویژگی های فیلمبرداری این گفت وگویی کرده ایم که در ادامه میخوانید.
فیلمبرداری «رستاخیز» در حدود یک سال طول کشید؛ شما در این فیلم، از تکنیکی به نام «دیآی» استفاده کردید که ظاهراً فیلمبرداری بعد از اتمام مراحل، به نحوی ادامه داشت. گویا قرار بوده یک فیلمبردار خارجی برای «رستاخیز» انتخاب شود، اما شما مخالفت کردید و خواستید که یک فیلمبردار ایرانی کنارتان باشد.
در مطالعات اولیه برای تولید این پروژه که همزمان با فیلمنامه انجام میشد، بحثی بود که در این فیلم در همه ابعاد، کار پژوهشی انجام دهیم تا ببینیم برای تولید این فیلم چهچیزی صحیح است و چه چیزی صحیح نیست. در همین مرحلهی مطالعه، دربارهی همهچیز صحبت کردیم، از جمله کارگردانی کار؛ یعنی حتی صحبت کردیم که در ایران چهکسی صلاحیت دارد که این فیلم را بسازد. برای همین همهچیز را از بنیان مورد مطالعه قرار دادیم. در مورد کارگردان، دیگران تصمیم گرفتند اما در مورد طراح، فیلمبردار، آهنگساز و بقیهی کسانی که در این فیلم همکاری داشتند پس از مشورت با گروه مشاوران، تصمیم با بنده و تهیهکننده بود. برای همهی مواردی که اشاره کردم، هم گزینهی داخلی مطرح بود هم خارجی؛ مثلاً در مورد جلوههای بصری یا همان افکتهای تصویری، مؤسسات مختلفی توسط تهیهکننده بررسی شد تا ببینیم آیا آنها برای اجرای کارهای افکتیو این فیلم توانایی دارند یا خیر. تلاش زیادی صورت گرفت که امور فنی را داخل کشور انجام دهیم. در آن زمان در بخشهایی از امور فنی، استودیوهای داخل کشور امکانات لازم را در اختیار نداشتند. در مورد صدا هم تحقیق بسیاری صورت پذیرفت و آن بخشهایی از فیلم هم که در خارج انجام شد، دلیلی داشته است؛ اگر در ایران امکان انجام کاری بود، حتماً همینجا انجام میدادیم.
تهیهکننده و سرمایهگذاران «رستاخیز» شرطی گذاشته بودند مبنی بر اینکه از هیچچیزی فروگذار نکنیم. برای همین تصمیمها و انتخابهایی که صورت گرفته با توجه به همین امر بوده است. شاید در آن مقطع اگر قرار بود از کل دنیا فیلمبرداری برای این فیلم انتخاب شود، انتخاب باز هم آقای جعفریان بود. ما در مورد فیلمبردارهای متعددی در دنیا تحقیق کردیم و آثارشان را دیدیم؛ حتی با برخی ملاقات حضوری داشتیم اما در نهایت تصمیم بر این شد که فیلمبردار از داخل کشور باشد.
معیار شما برای انتخاب آقای جعفریان چه چیزی بود؟
دربارهی نقش فیلمبردار در یک اثر سینمایی بعضی از معیارها کلی و بعضی فرامتنی و شخصی است. معیارهای کلی مربوط به بخش حرفهای کار است. فیلمبردار اولین کسی است که تخیل فیلمساز را درک میکند، میبیند و آن را اکسپوز میکند. این خیلی مهم است که ذهنیت و خیال فیلمساز را چهکسی فهمیده و دیده است. مجموعهای از تجربه، سواد و سلیقهی سینمایی در اینکه کارگردان چهکسی را انتخاب کند تا این تخیل را اکسپوز کند و به تصویر بکشد مؤثر است. اینها مختصات متنی است؛ یعنی تسلط فیلمبردار در انطباق خیال کارگردان با فهم خود از یک طرف و تسلط بر اجزایی مثل نور، صدا، کادربندی، میزانسن و اجزای معمارانهی فیلم از طرف دیگر، خیال کارگردان را میسازد. اینکه این اجزا در نهایت در کادر و چشم فیلمبردار فرم پیدا کنند، بتوانند عینی شوند و همانهایی باشند که در خیال کارگردان هستند، اهمیت زیادی دارد.
این موضوع بسیار ظریف، پیچیده و سخت است. مهمترین مسئولیت کارگردان انتخاب کسانی است که قصد دارد خیال خود را با آنها تقسیم و در نهایت عینی کند. چند گزینه، انتخابهای اصلی محسوب میشوند. در ارکستر همهی سازها حضور دارند، اما نقش بعضی سازها کلیدی و پررنگتر است. مثل فیلم که فیلمبردار در آن نقش بسیار مهمی دارد؛ هرچند نقشهای دیگری هم در فیلمسازی مؤثرند. برای برقراری ارتباط مؤثر فیلمبردار با کارگردان باید اجزای دیگری هم باشند تا فیلمبردار با کمک آنها بتواند این تخیل را عینی کند؛ مثل طراح صحنه و لباس. اگر طراح بهدرستی و هماهنگ با گروه انتخاب نشود قطعاً مشکل پیش میآید. در انتخاب تدوینگر و بازیگران هم همینطور است. کارگردان مسئولیت انتخاب همهی اینها را بر عهده دارد و قرار است نتیجهی کار همهی افراد، به وسیلهی فیلمبردار ثبت و اکسپوز شود. در واقع فیلمبردار چشم و گوش کارگردان است. مبانی اصلی در مدیایی که ما با آن کار میکنیم نور و صدا است؛ رنگ، معماری، میزانسن، ضرباهنگ، افکت و مواردی دیگر اجزاییاند که در قالب نور و صدا، تصاویر را میسازند.
بخش بعدی مربوط به شاخصهای فردی است. برای انتخاب فیلمبردار فیلم «رستاخیز»، به غیر از در نظر گرفتن ویژگیهای حرفهای، ویژگیهای دیگری میبایست در نظر گرفته میشد. تمرکز، در فیلمسازی خیلی مهم است؛ بهخصوص اینکه در بخشهایی امکان دارد در طول کار مواردی از چشم کارگردان دور بماند. من به اندازهی کافی بیقرار هستم و باید از آنچه در بخش دوربین در حال انجام بود، مطمئن میشدم؛ کسی که با آرامش، بلندنظری، پختگی و مدیریت بتواند شرایط را هماهنگ و هیجانات را کنترل کند. در واقع به دنبال مکمل برای این مجموعه بودم. مواردی که به آن اشاره کردم بخشی از ویژگیهای آقای جعفریان بود. برای اینطور کارها انتظار میرود که گروه سازنده صبور باشند. در فیلمسازی با مسائل پیچیدهای روبهرو میشوید که ممکن است فیلمبرداری بارها متوقف شود.
«رستاخیز» پروژهای طولانیمدت با لوکیشنهای متعدد بود؛ در بسیاری از بیابانهای بم، شاهرود ,اصفهان و … هربار یک قسمت، آن هم در زمانهای مختلف فیلمبرداری شده است.
ما تقریباً یک سال و نیم پیش از شروع فیلمبرداری با آقای جعفریان ارتباط داشتیم. آقای جعفریان در اکثر لوکیشنیابیها همراه ما بودند؛ حتی بعد از مراحل فیلمبرداری هم ایشان درگیر کار بودند و زمان میگذاشتند. اصولاً ورود به پروژههای اینچنینی تمرکز و دقت و زمان بیشتری میطلبد. آقای جعفریان این ظرفیت را داشتند که آن هم ناشی از تجربههای ایشان است.
نکتهی دیگر در مورد ویژگیهای فرامتنی و شخصی آقای حسین جعفریان، مرتبت هنرمندانه و شعورمند ایشان است. کار فیلمبرداری تبدیل به یک فرم تصویری میشود و مثل بقیهی اجزا اعم از طراحی، گریم و… مسیری را طی میکند، با این تفاوت که فیلمبرداری مهمتر است؛ چون فیلمبردار مکمل کارگردان است. برای رسیدن به ترجمهی درست از خیال و ذهن کارگردان، وجه فرهنگی فیلمبردار و مرتبت معرفتی او بسیار اهمیت دارد. وقتی بین ذهن فیلمساز و افق نگاه او با جهانبینی و افق نگاه فیلمبردار ارتباط منطقی برقرار شود، آنچه به دست میآید به واقعیت ذهن فیلمساز نزدیک است. آقای جعفریان جزو معدود فیلمبردارانیاند که غیر از تخصص در فیلمبرداری، تصویرسازی و زیباییشناسی تصویر، انسان روشنفکر و باسوادی هم هستند. در هنرهای بصری صاحب ایده و نظرند. ایشان شناخت عمیقی از گرافیک، عکس، شعر و رمان دارند. این ویژگیها برای رسیدن به آن هدف معرفتی که علاوه بر بخش تکنیکی لازم است، تأثیر بسیاری دارد. اینها همان ویژگیهاییاند که تلاش فیلمساز را برای رسیدن به آنچه میخواهد، تکمیل میکنند. این ویژگیهای فردی جهتدهنده و شکلدهندهاند.
«رستاخیز» از لحاظ فیلمبرداری صحنههای نبرد و شب در سطح استانداردهای جهانی است و چیزی کم ندارد؛ میخواهم بدانم برای رسیدن به این نگاه مشترک بین شما و آقای جعفریان چه تعاملی وجود داشت؟
در این فیلم نکتهای وجود ندارد که با ایشان در میان گذاشته نشده باشد. روی تمام موارد بحث میکردیم تا به یک دید مشترک برسیم. برای دستیابی به آن دید هم آنالیز صورت میگرفت. «رستاخیز» جزو آخرین فیلمهایی است که با نگاتیو فیلمبرداری شده است. هیچیک از تصاویر و صحنههای روز و شب معمولی، جنگ داخلی و خارجی که طبیعتاً به دلیل تاریخیبودن این فیلم اجزایی مثل خاک، باد، آتش، گرمای شدید و طوفان و افکتهای خاص داشت، بدون هماهنگی نمیتوانست شکل بگیرد.
آیا برای تهیهی امکانات و ابزارهایی که آقای جعفریان نیاز داشتند، دستتان باز بود؟
اساساً سینمای ایران امکانات فنی زیادی در اختیار ندارد. تهیهکننده نگاتیوهای مورد نیاز فیلم را از خارج وارد کرد و ما از سهمیهی نگاتیوی که توسط بنیاد فارابی به همهی فیلمها تعلق میگیرد استفاده نکردیم. تا جایی که امکان داشت، سفارشهای تیم فیلمبرداری تهیه میشد. تهیهکننده در بخش فیلمبرداری امکانات مهم دیگری را فراهم کرد که کمک زیادی در جهت کیفیت فیلمبرداری بود. به طور مثال «دیآی»، یا همان رنگبندی فیلم، در لندن با حضور آقای جعفریان انجام شد. استودیو مونیلر با اپراتورهایش چند روز در اختیار ایشان بود تا بر مرحلهی رنگبندی فیلم نظارت داشته باشند و رنگهای مورد نظرشان را انتخاب کنند.
ظاهراً ایشان سرصحنه به نوعی چراغ به اسم چراغهای HMIکه وزن کمتری دارند و فیلتر نوری بهتری نسبت به چراغهای قدیم دارند، نیاز داشتند که به دستشان نرسیده بود و ناچار شدند سکوهای هشتمتری درست کنند و چراغهای قدیمی را روی آنها بکارند تا نور – به دلیل تاریخی بودن فیلم- توی ذوق نزند.
صحنههای شب خودش یک پروژهی عظیم بود و به دلیل در اختیار نداشتن آن نوع باند و چراغ، درآوردن عمقهایی که مد نظر آقای جعفریان بود، کار را برای گروه فیلمبرداری، تولید و تدارکات بسیار سخت کرده بود. آنها باید این سکوهای مرتفع را در دوردست بنا میکردند و چراغها را روی آنها قرار میدادند.
به لحاظ زیباییشناسی، صحنههای شب جای تأمل دارند و ویژهاند. آن هم با این ظرافت نور و عمق میدان که فضای فیلم را بهخوبی نشان میدهد و تصنعی احساس نمیشود.
به دلیل تاریخیبودن فیلم «رستاخیز»، محدودیتهای خاصی داشتیم؛ مثلاً لامپ در صحنه وجود نداشت. منابع نوری این فیلم یا مشعل بود یا نور ماه. همین وضعیت را دربارهی صحنههای داخلی هم داشتیم. نکتهی مهمی که در ذهن ما وجود داشت این بود که در فیلمی که اثری تاریخی است و مضمونی تراژیک دارد، بتوانیم به تصاویری دست پیدا کنیم که از طریق آن لذت بصری به بیننده منتقل شود. ایجاد لذت بصری در سینما اهمیت فوقالعادهای دارد. مثلاً به آثار کوبریک اشاره کنم؛ فیلمهای او قصه به نظر میآیند یا تصویر؟ مسلماً تصویر. وقتی از سینما میگوییم در واقع صحبت از نور و صدا میکنیم؛ یعنی الفبای سینما نور و صداست. مثل الفبای ارکستر که با یک گروه موسیقی کوچک فرق دارد. ارکستر، مجموعهای از همهی سازهاست. وقتی میگوییم سینما، منظورمان تصویرسازی با نور و صداست. سینما گروه کوچک موسیقی نیست؛ سینما ارکستر است. اجزای ارکستر سینما با نور و صدا ترجمه میشود.
آقای جعفریان از معدود فیلمبردارانیاند که با کارگردانان متعدد با ویژگیها و سبکهای خاص خودشان همکاری کردهاند. این در حالی است که ایشان هم ویژگیها و حساسیتهای خودشان را دارند. با توجه به این موضوع، همکاریتان در فاصلهی میان خوانش فیلمنامه تا عینی شدن تصویر ذهنی شما چگونه شکل گرفت؟
فیلمنامه یک آدرس است و باید با ذهن کسی که آن را نوشته، یعنی کسی که مبدأ و مقصدی را برای آن تعریف کرده، درک شود. آنهایی که میخواهند در این سفر همراه شوند اول باید درک کنند که میخواهند از کجا به کجا برسند. این با فیلمنامه مشخص میشود، اما اینکه چطور میخواهند برسند، در خیال فیلمساز است. پس این مرحله، مرحلهی مهمتری از آدرس است. میتوانم شناختی را که ما از هم داشتیم به سه بخش تقسیم کنم؛ سالها پیش وقتی میخواستم در ۲۵سالگی فیلم اولم یعنی «آخرین پرواز» را بسازم، همیشه در ذهنم بود که آقای جعفریان یکی از فیلمبردارانیاند که من با ایشان کار میکنم، اما نمیدانم به چه دلیلی عملی نشد. جسته و گریخته در جریان فعالیتهایشان بودم و کارهایشان را دنبال میکردم؛ تا اینکه بحث همکاریشان در «رستاخیز» مطرح شد و ایشان بعد از خواندن فیلمنامه موافقت کردند.
کار با دوربین دیجیتال را میپسندید یا نگاتیو را؟
دو نکته را مثال میزنم بعد وارد جزئیات میشوم. لذت رانندگی کردن در رانندگی است؛ مهم نیست که دنده را خودت عوض کنی یا اتوماتیک عوض شود. بنابراین من اینها را خیلی متفاوت نمیبینم. اینها مجموعهای از امکاناتاند که در اختیار ذهن و خیال هنرمند قرار دارند. برمیگردم به قضیهی دیجیتال که فقط ابزار نیست؛ یک تفکر است. ما امروزه در دنیایی زندگی میکنیم که واقعی نیست. این دنیا مجازی است و اشکال، فرمها، رفتار و منشها را تحت تأثیر قرار داده است. مهمترین امکان دنیای دیجیتال متکی بر دو چیز است که قبلاً هم به آن اشاره کردم: نور و صدا. یعنی دیجیتال بر اساس این دو عنصر، زندگی بشر را در دنیای مدرن شکل میدهد. هرکسی بر این دو عنصر تسلط داشته باشد در شکلدهی سرنوشت انسان امروز، قدرت برتر است. اگر این دو عنصر را داشته باشید، میتوانید آنها را در هر جهتی که میخواهید به کار ببرید. در غیر این صورت تصمیمهای شما همه تصمیمهای ضعیفی خواهد بود. دنیای دیجیتال امکانی نامحدود برای کیفیت است نه کمیت. دیجیتال آمده تا به شما بگوید تو نامحدود بیندیش و تخیل کن، من همهچیز را در اختیارت میگذارم. کامپیوتر، نرمافزار و سختافزار برای کیفیت است نه کمیت. این سؤال شما از اینجا ایجاد شده است که در مورد دنیای جدید دیجیتال، نوعی بدفهمی و کجفهمی به وجود آمده است. متأسفانه ما بیشتر کمی نگاه میکنیم تا کیفی. فکر میکنیم امکانات مدرن و دیجیتال یعنی سرعت! در حالی که دیجیتال یعنی کیفیت، یعنی خلاقیت برتر، یعنی خیالپردازی نامحدود. فتوشاپ نیامده که رفتهرفته از هنرمند به یک مکانیسین تبدیل شویم، بلکه آمده تا هنر ما عمیقتر شود و امکان پرواز بیشتر برای ذهنمان به وجود بیاید. بنابراین مثلاً اوضاع برای ادیتوری که فیلم را به شیوهی دیجیتال ادیت میکند، اتفاقاً سختتر شده است. سهلتر نیست که بگوییم مثلاً سهروزه فیلم را تدوین میکنیم. این تعریف در مورد فیلمبرداری، طراحی، عکاسی و همهی هنرها و رسانهها صدق میکند.
فیلمبردار با چه روشهایی میتواند به نظام تصویری فیلمساز نزدیک شود و به آن کمک کند؟ به عبارت دیگر فیلمبردار چطور میتواند چیدمان نهایی ذهن کارگردان را عینی کند؟
مهم این است که چیزی که با یک ایده شروع میشود، میخواهد تبدیل به زندگی شود و جریان پیدا کند و دیده و شنیده شود. خود شما را مثال میزنم؛ الان دارید چهکار میکنید؟ شما یک ایده دارید. این ایده یا مال شماست یا به شما سفارش داده شده است. باید یک اثر تولید شود. مثلاً حالا این میخواهد یک کتاب شود. شما این ایده را میبینید و آن را عینی میکنید؟ چطور؟ دارید ساختمان آن را به وجود میآورید؛ با طراحی سؤال، با تعیین اجزا و آدمها، ویرایش و بعد هم طراحی کتابتان. اینطوری کتاب را به وجود میآورید. فیلمبردارِ متکی بر تجربه، شناخت، سلیقه و مجموعهی وجوه معرفتی در خصوص سینما، ذهن فیلمساز را ترجمهی تصویری میکند. شما صحبتهای من را میشنوید و آن را ضبط میکنید. حرفهای من در این کتاب شاید مهم باشد، اما این حرفها همهی مسئلهی شما در این کتاب نیست؛ اجزای دیگری هم وجود دارند که مهماند. محور موضوعی شما در این کتاب آقای جعفریان است، اما اجزای دیگری هم هستند که اهمیت دارند.
برای کارگردان، مجموعهی اجزا اهمیت دارد. البته این اجزا اولویتبندی دارند که به آن اشاره کردم. ذهن کارگردان به همهی این اجزا فکر میکند. فیلمبردار مهم است، اما همهی مسئلهی فیلم نیست. در مقابل، فیلمبرداری فیلم، همهی مسئلهی فیلمبردار است. مسئولیت فیلمبردار مدیریت و اجرای درست فیلمبرداری فیلم است. او مسئولیت اجزای دیگر را ندارد. البته این انتظار را دارد که اجزای دیگر هم مطابق با ایدهی کلی انتخاب شوند و حرکت کنند.
تعامل آقای جعفریان با طراح صحنه یا طراح لباس چطور بود؟
وقتی در همان ابتدا درک متقابل شکل میگیرد، بقیهی اجزا هم بر این اساس به وجود میآیند و شکل میگیرند. مجموعهی زیباییشناسی فیلم از لحاظ بصری میان کارگردان، فیلمبردار و طراح شکل میگیرد. در فیلم «رستاخیز» چون فرصت مطالعه و انتخاب وجود داشت – بهخصوص از طرف تهیهکننده که به کیفیت فیلم اهمیت میداد و فرصت کافی به وجود میآورد تا اجزا بهدرستی کنار هم قرار بگیرند- رابطهی عمیقی بین بخشهای مختلف فیلم برقرار بود؛ مثل ارتباط گریمور و فیلمبردار. کار سینما کاری سخت و پیچیده اما لذتبخش است. هرچقدر گروه بیشتر با هم تفاهم داشته باشند، بیشتر از پس سختیها برمیآیند.
نظرتون درباره خصوصیات آقای جعفریان چیست؟
از این همراهی و همسفری که برای ما اتفاق افتاد، بسیار خوشحالم. آقای حسین جعفریان خصوصیتی دارند که شما میتوانید آنچه را در درونشان میگذرد در چهرهشان ببینید. چیزی را پنهان نمیکنند و اگر هم پنهان کنند، کاملاً معلوم است. همین بیپیرایگی باعث میشد جاهایی که قرار بود تصمیمهای سختی بگیرم، از طریق بازتابهای درونی ایشان که به من منتقل میشد کمی تأمل و مکث کنم. از همکاری با ایشان احساس رضایتمندی دارم. به نظر میآمد مجموعهای از تجربه، دانش و معرفت فرهنگی پشت دوربین جمع است و «رستاخیز» از آن بسیار بهره برد. این را با کسانی مثل مجید میرفخرایی و محسن موسوی هم که حضور داشتند ترکیب کنید. پیش از من تهیهکنندهی این فیلم روی انتخاب حسین جعفریان بسیار اصرار داشت. اگر بخواهیم برای سینمای ایران چشمانداز مثبتی قایل باشیم و تصویر را اصلیترین مؤلفهی شخصیت سینما به حساب بیاوریم، به نظرم در شکلگیری و تجسم شخصیت سینمای ملی ایران نقش آقای حسین جعفریان بسیار مهم است.
برای شناخت مجموعهی عملکرد و آنچه براثر ممارست و زحمت ایشان در سینمای ایران به دست آمده، کمی زمان لازم است. پدیدههایی مثل آقای حسین جعفریان، یا قبل از ایشان مثل نعمت حقیقی یا دیگر فیلمبرداران صاحب سبک سینمای ایران دستاوردهایی هستند که خیلی گران به دست آمدهاند. آنها شاخصهای مهمیاند که سینمای ایران باید به اینکه چنین پدیدههایی را معرفی کرده افتخار کند؛ هرچند شاید امروز به خاطر مشکلات ساختاری، خیلی توجهی به این سرمایهها نمیشود. من از جناب حسین جعفریان بسیار آموختم و بهره بردم. سینمای ایران از قلههای رفیعی برخوردار است که حسین جعفریان یکی از آن قلههاست.
منبع: کتاب «بر بوم شب»
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- سینماگران حاضر در نشستهای تخصصی جشنواره فیلم کوتاه تهران معرفی شدند
- موزه سینما برگزار میکند؛ برپایی نمایشگاه عکس «سینما و محرم» به همراه اکران ده فیلم
- سینماسینما/ معرفی ۲۰ فیلم برتر جشنوارهی ساندنس از نگاه منتقدان هالیوود ریپورتر/ پیشنهاد تماشای فیلم در ایام نوروز
- ۹ سال پس از ساخت؛ اکران آنلاین «رستاخیز» از ۱۶ اسفند
- تفاوت میان دنیای مجازی و دنیای حقیقی در سینما!
- مصائب «رستاخیز»/ به بهانه اکران برخط فیلمی که باز هم پرده سینما را نخواهد دید
- برشهای کوتاه/ تصاویری از پشت صحنه فیلم «دوئل» ساخته احمدرضا درویش
- احمدرضا درویش سریال میسازد/ «فصل قلندران»، پروژه جدید کارگردان «رستاخیز»
- تهیهکننده رستاخیز قصد دارد این فیلم را در نتفلیکس عرضه کند
- تابناک: انتشار نسخه با زیرنویس فارسی «رستاخیز» در فضای مجازی/ ۱۷٫۳ میلیارد دود شد!
- احمدرضا درویش: منتظر نسخه قانونی «رستاخیز» باشید/جهانیشدن سینمای ایران توهم است
- خاطره پژمان بازغی از خطری که چشمش را در فیلم دوئل تهدید کرده بود
- کواکبیان در تذکر شفاهی در صحن علنی : وزیر ارشاد به موضوع انتشار فیلم رستاخیز ورود کند
- ابراز تأسف کانون کارگردانان از قاچاق «رستاخیز»
- یادداشت اختصاصی دانش اقباشاوی درباره فیلم رستاخیز/ بیعت با نور
نظر شما
پربازدیدترین ها
آخرین ها
- بازگشت جنابخان به تلویزیون همراه با محسن کیایی
- «در آغوش درخت» بهترین فیلم بلند سینمای جهان جشنواره هندی شد
- نکوداشت خسرو خسروشاهی در جشنواره فیلم رشد
- «شهر خاموش» و «شناور» در شبکه نمایش خانگی
- به پاس یک عمر دستاورد سینمایی؛ خرس طلایی افتخاری برلین به تیلدا سوئینتون اهدا میشود
- کنسرت نمایش ایرج، زهره، منوچهر / گزارش تصویری
- حقایقی درباره محمد نوری به بهانه سالروز تولد او/ مردی که از شکست هراس نداشت
- ذلت ماندن یا لذت رفتن و رستن!
- جدول فروش سینمای ایران در آخرین روز پاییز/ پنج فیلمی که از ابتدای امسال بیش از ۱۰۰ میلیارد فروختند
- نمایش «دِویل» تمدید شد/ آغاز اجرای نمایش «تشنگان» از ۴ دی
- شایعه فروش آثار تجسمی مربوط به فروغ فرخزاد و سهراب سپهری/ سریال و فیلم مستند سهراب و فروغ به زودی کلید میخورد
- نامزدی یک فیلم کوتاه ایرانی-آمریکایی در جوایز آکادنی فیلم سوئد
- نشست خبری بزرگداشت فروغ فرخزاد / گزارش تصویری
- درباره سه مستند سینماحقیقت/ از جسارت نمایش عریان اعتیاد تا عشق به سینما در اتاق آپارات
- به خاطر نقش برجسته در صنعت سینما؛ کریستوفر نولان و همسرش، شوالیه و بانوی فرمانده شدند
- چرا «لیلی» سریال «داییجان ناپلئون» زشت بود؟/ پاسخ ناصر تقوایی را بخوانید
- «تیآرتی» ترکیه آغاز به کار کرد؛ صداوسیما هنوز در فکر سانسور است
- سیمرغ مردمی به جشنواره فیلم فجر بازگشت
- بستههای ویژه شب یلدای همراه اول با هدیه دیجیتال معرفی شد
- آنونس رسمی عاشقانه «عزیز» رونمایی شد
- با نظرسنجی از ۱۷۷ منتقد فیلم؛ نشریه ایندی وایر برترینهای سال ۲۰۲۴ سینما را معرفی کرد
- احمد رسولزاده و «بنهور» در بیست و هفتمین قسمت «صداهای ابریشمی»
- درباره «بی همه چیز»؛ درامی پیچیده با شخصیتهایی چندلایه
- نشست «شاهد عینی» / گزارش تصویری
- نگاهی به فیلم «هفتاد سی»/ در بستر واقعیت
- موقعیت فیلمهای ایران و سینماگران فراملی در فرانسه
- قهوه دمنکشیده/چرا سریال مهران مدیری نتوانست انتظارات را برآورده سازد؟
- سرقتهای سریالی ۳زن به سبک «تسویه حساب»
- با اعلام آکادمی داوری؛ نامزدهای اولیه اسکار معرفی شدند/ یک انیمیشن ایرانی در میان آثار
- انیمیشنی درباره لیونل مسی؛ پخش «مسی و غولها» از تلویزیون دیزنی