
همایون امامی در نشریه تجربه نوشت :
محمد احسانی امروزه چهره نامآشنایی در سینمای مستند ایرانست. او که علاوه بر درخششهای داخلی، توانسته با خلق برخی از فیلمهایش توجه جهانیان را نیز به خود جلب کرده و جوایزی به دست آورد، در سال ۱۳۵۲ در تبریز به دنیا آمده و از دانشگاه آزاد این شهر در سال ۱۳۸۱ در رشتهی زبان و ادبیات انگلیسی فارغالتحصیل شده است. نخستین فیلم او «رخش بر نقش»(۱۳۸۲) علاوه بر حضور در جشنوارههای داخلیای چون بیستمین جشنوارهی فیلم کوتاه تهران (۱۳۸۲)، پنجمین جشنوارهی فیلمهای مستند کیش ( ۱۳۸۲ )، دومین جشنوارهی فیلمهای مستند یادگار ( ۱۳۸۲ )، جشنوارهی بینالمللی سانتیاگو / شیلی / نوامبر ۲۰۰۳، جشنوارهی بینالمللی آلترنیتیو / رومانی / نوامبر ۲۰۰۵، جشنوارهی بینالمللی رد آیلند / آمریکا / آگوست ۲۰۰۳ نیز شرکت داشته است.
مستندهایی که احسانی تا کنون ساخته است را میتوان به لحاظ مضمون به دو دوره تقسیم کرد. دوره نخست که وی بر موضوعهای تاریخی و مردمشناسی متمرکز بود[۱]؛ و دورهی دوم که با رویکردی اجتماعی، مسائل زیست محیطی را مورد توجه قرار میدهد[۲]
احسانی در «آب ما را خواهد برد» به روایتِ قربانیان سیلِ سال ۱۳۹۸ میپردازد. سیلی که در سه استان شمالی، مرکزی و جنوبی ایران اتفاق افتاد و خسارتهای جانی و مالی بسیاری بر جا گذاشت. راویان اصلیِ فیلم سه زن هستند که مانند دیگران به حال خود رها شده و از مسببان این سیل شکایت دارند. گزینش سه زن به عنوان سه راوی مظلوم و در عین حال معترض، با توجه به این که زن در فرهنگ کشاورزی نماد زمین نیز هست، را میتوان به تمام سرزمین ایران تعمیم داد.
فیلم با صدایِ مویه خوانیِ لُری زنان، که عنوانبندی فیلم را همراه میکند. شروع میشود. نوشتههای سفید بر متنی سیاه را میتوان نشانهای از بود و نبود گرفت. هستی و نیستی. مرگ و زندگی. نخستین تصویر فیلم هم در تداوم و هماهنگ با همین نشانه است. تصویری مجرد از متنی سیاه با رگهای از نور که تکرار همان مفهوم هستی و نیستی است. کمی که میگذرد و دوربین عقب میکشد در مییابیم سیاهی به چادر زنها تعلق دارد. سه زن را میبینیم در کنار رودی مویه میخوانند، مویه که نوعی سوگآواست در کنار رود که نمادِ زندگی است و از دیرباز در ادبیات ما هموار به کار گرفته شده است[۳] در پیوستگی با عنوانبندی فیلم و رگهی نور روی چادر سیاهِ زنانِ مویه خوان، همچنان از تکرار و پیوستگیِ موتیفِ مرگ و زندگی حکایت داشته و شروعی جذاب برای فیلم تدارک دیده است. شروعی که باید از آن همچون مقدمهای دیداری یاد کرد که از تقابل مرگ و زندگی حکایت دارد. رشتهای که سه بخش متفاوت فیلم را به هم میپیوندد. میگویم بخش، چرا که تقسیم بندیِ روایتِ فیلم، بر مبنایی جغرافیایی استوار است و برخلافِ انتظارِ بیننده که منتظر است پس از مویههای لُری، بخشِ سیلِ لرستان به تماشا گذاشته شود، شاهدِ آن هستیم که سیلِ سال ۹۷ استانِ گلستان پخش میشود. امری که بر خلافِ انتظارِ بیننده است. شاید اگر احسانی با استفاده از یک نقطه گذاریِ تصویریِ ساده در تدوین، آن را در ساختارِ فیلم به صورت یک مقدمه جاسازی میکرد، با توجه به وجهِ نمادینش به خطِ مشترک هر سه قسمت بدل شده و از نوعی پیوستگیِ قابلِ توجیه برخوردار میگشت.
از اینها که بگذریم، به نخستین روایت فیلم میرسیم: سیلِ سال ۱۳۹۷ استانِ گلستان. مادر و دختری روی پلکان مقابل منزلشان نشستهاند و با یادِ پدرِ خانواده که در قایقش در سیل غرق شده با هم واگویه میکنند و میگریند.
ادامهی روایت را در صحنهی بعد با پیرمرد و پیرزنی پی میگیریم. آنها از تهدید سدهای گلستان و بوستان و وشمگیر میگویند و از عدم موافقت مسؤلان در تخلیه به موقعِ آبِ پشتِ سدها. چرا که آبها را به بخش خصوصی و کشاورزان اجاره میدادند. وقتی هم که از ترسِ تخریب سد، دریچهها را باز میکنند عملاً بر شدت سیل میافزایند، چرا که این اقدامِ بی موقع موجبِ طغیان گرگانرودگشته، میزان تخریب و خسارت را صد چندان میکند. پیرمرد عامل اصلی سیل را مردمِ منحرف میداند که با گناهانِ خود، موجبِ خشم و غضب خداوند گشته، زمینه را برای وقوع سیل مهیا کردهاند.
در پایان این فصل احسانی که فیلمش را با نوعی دلبستگی مردمنگارانه – تأکید بر گویش محلی در تمام قسمتها، استفادهی به جا از آیینهایی چون مویه و حضور بخشیِ ترکمن، موسیقی سوگواریِ لری در لباسِ محلی، پوشش و موسیقی هممیهنان عرب زبان ما همراه با ساز و موسیقی مخصوصشان و … – ساخته است، خرافاتِ انتساب سیل به خشمِ خداوند را با ترانهی یک بخشی ترکمن تصحیح کرده و منشاء وقوع سیل را علاوه بر سوء مدیریت، ناشی از غضب رود میداند، چرا که ما انسانها نه به او و نه به طبیعت، به هیچکدام احترام نگذاشتهایم.احسانی در عین تصریح به سوء مدیریت، به طور غیرِ مستقیم، وقوع سیل و عدم توانایی در کنترل آن را ناشی از تخریبی زیستمحیطی اعلام میکند.
فیلم در قسمتِ دوم به سیلِ استانِ لرستان و در قسمت سوم به سیل استانِ خوزستان که دو هفته بعد از سیل استانِ لرستان در فروردین ماه ۹۸ رخ میدهد میپردازد. اگر چه ساختارِ فیلم بر اساسِ مشاهدات بازماندگانِ سیل و خانوادههای قربانیان آن، با نگاهی مستقیم و رو به دوربین شکل گرفته، و میرود که به ساختاری گزارشی نزدیک شود، لیکن دخالتهای احسانی در بازنماییِ واقعیت از یک سو، انتقال عواطف و احساسات خانوادههایی که عزیزان خود را از دست داده یا متحمل ضرر و زیانهای سنگینی شدهاند، از دیگر سو جنبههای غیرانسانیای این فاجعه را در خود ثبت میکند. به عنوان نمونه میتوان به شهادت مرد لرستانی اشاره کرد که از ساعت سه بامداد شبی میگوید که چند نفر با چند وانت و با لباسِ بسیجی به سرقت اموالِ مردم سیلزده آمدهاند یا توسل به خشونتِ نیروهای ستادِ بحران در برچیدن چادرهای سیلزدگان به این بهانه که بازتاب رسانهای چادرهایِ شما مایه آبروریزی ما شده است.
احسانی در فیلمش واقعیاتِ اجتماعی سیل و حاشیههای غیرانسانیِ آن را چه در حوزه سوء مدیریت بحران و پیشگیری و چه در تلاشِ دست تنها و همیارانهی مردم در مهارِ سیل( که از دیدنی ترین صحنههای فیلم بدل شده است.)، چشماندازی روشن و واضح از رخدادهای سیلِ این سالها به دست میدهد که همچون اسنادی گرانبها از حیاتِ اجتماعی یک ملت در روزگارِ دشوار باید در حافظهی جمعی و تاریخی ما ثبت شود.
مایلم این نوشته را با اشاره به لحظههایی شاعرانه از فیلم پایان برم، لحظههایی که همچون لایت موتیفی در فیلم تکرار شده و رها شدن مردمِ دست تنها را درمواجهه با سیل به نمایش میگذارد: در طولِ فیلم و بینابین شاهد عبورِ زنی تک و تنها در خط افق هستیم. بادی که در دامنش پیچیده خبر از آشوبی بیرونی دارد؛ ولی او استوار و محکم طولِ کادر را طی کرده و همانطور که وارد شده بود، از کادر خارج میشود.
آب ما را خواهد برد
کارگردان: محمد احسانی
فیلمبردار بردار: مهدی آزادی
تدوین: لقمان سخنور
طراحی و ترکیب صدا: حسین قورچیان
صدابردار: علی علوی – علیرضا نوین نژاد
مدیر تولید: مجید فردی انور
تصحیح رنگ و نور: حسین صدقی
عکاس: پریا حسینزاده
تهیه کننده:
سوده دهنوی
محمد احسانی
۲k، ۴۲ دقیقه، رنگی، ۱۴۰۱
خلاصه داستان:
این فیلم روایت قربانیان سیل سال ۱۳۹۸ در ایران است که در سه استان شمالی، مرکزی و جنوبی ایران اتفاق افتاد و خسارت های زیادی بر جا گذاشت. راویان اصلی سه زن هستند که از مسببان این سیل و بعد از آن به حال خود رها شده اند.
پینویس
[۱] – با فیلمهایی چون «رخش بر نقش»(۱۳۸۲)، «ایدز، ایرانِ ۱۳۸۳»(۱۳۸۳)، «تبریز، تصاویر دنیای فراموش شده»(۱۳۸۵)، «گنبد مینا»(۱۳۹۱)
[۲] – با فیلمهایی چون «بانوی ارومیا»(۱۳۹۲)، «روزگارِ هامون»(۱۳۹۵)، «دود»(۱۳۹۶)، «کارون»(۱۳۹۷)، «وقتی دارکوبها میروند»(۱۴۰۰)، «آب ما را خواهد برد»(۱۴۰۱)
[۳] – از جمله این بیت مشهورِ حضرت حافظ: « بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین / کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس
این فیلم مستند تاکنون در فستیوال های ذیل انتخاب شده و به نمایش در آمده است :
شانزدهمین جشنواره سینما حقیقت ایران ، نهمین دوره فستیوال بین المللی سبز مونته نگرو، بیست و نهمین دوره فستیوال بین المللی محیط زیست سینه اکو پرتغال، سی و یکمین دوره فستیوال بین المللی اکو سینه و حقوق بشر برزیل، یازدهمین دوره فستیوال بین المللی مستند های آب تورنتو کانادا ( water Docs Film Festival ) و چهاردهمین دوره فستیوال بین المللی محیط زیست سینما ورده فلوریدا آمریکا
( Cinem Verde Environmental Film Festival )
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- در هفدهمین جشنواره مستند «DMZ»؛ جایزه یونسکو به مستندساز ایرانی اهدا شد
- «شقایق سوزان»؛ شصت سال از کوچ گذشت
- نمایش مستند «شقایق سوزان» با حضور همایون امامی
- بزرگداشت محمدرضا اصلانی و رونمایی از کتاب «اصلانی به روایت اصلانی»/ محمدرضا اصلانی: آنچه حاصل این سالهاست نه حاصل یک رنج بلکه حاصل یک جنگ عظیم اس
- در نکوداشت زنده یاد «خسرو سینایی» مطرح شد: سینایی در سینما شرافتمندانه زیست/ سینایی بنیانگذار مستند پرتره بود
- در چهارمین شب از رویداد «سیستان؛ مشقت زیستن» مطرح شد: باید به حال مردم این زمان و سرزمین گریست
- «وقتی که دارکوبها میروند» بررسی شد؛ همگی به دنبال منجی از بیرون هستیم!
- «وقتی که دارکوبها میروند» در مستندات یکشنبه خانه هنرمندان ایران
- پنجشنبه برگزار میشود؛ دیدار و گفتگو با همایون امامی
- پیرمرد و صحرا/درباره مستند «وقتی که دارکوبها میروند»
- گفتوگوی تصویری اختصاصی سینماسینما با محمد احسانی، مستندساز/ توسعه کشور بدون توجه به محیط زیست امکانپذیر نیست
- نقد و بررسی دو فیلم از فرهاد ورهرام توسط انجمن صنفی کارگردانان مستند
- جلسه نقد و بررسی «کارون» توسط انجمن صنفی کارگردانان مستند سینمای ایران برگزار شد
- خانه روشن میشود چون یاد نامت میکنم/ به مناسبت سالروز درگذشت منوچهر طیاب
- زمان پخش خندوانه مشخص شد/ دورهمی برنامه سال تحویل ۱۴۰۰
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
آخرین ها
- از استعفای اعتراضی جعفر پناهی تا تقابل با هیاتمدیره؛ پشت پرده اختلافات صنفی سینماگران
- تحلیل روانکاوانه فیلم «دوستداشتنی»؛ این رابطه دوست داشتنی نیست
- نمایش «برادران کارامازوف»؛ وفادار به روح اثر نه کالبد
- درباره کامران فانی و ترجمهای ناب/ مرغ دریاییِ فانی
- فیلم کوتاه «شامیر» نامزد بهترین فیلمبرداری جشنواره امریکایی شد
- درمان از نگاهی دیگر؛ وقتی سرطان، بازیگر صحنه زندگی میشود
- گاو خشمگین ۴۵ ساله شد
- «زیر درخت لور»؛ تصویری از انزوا و شکاف عاطفی
- «جستوجو در تنگنا»؛ انگار این همه چیزی باشد که از شهر و دیوارهایش به میراث بردهایم
- حمید طالقانی درگذشت
- فیلمـکنسرت «برندگان اسکار موسیقی» روی صحنه میرود
- معرفی برگزیدگان نوزدهمین جشنواره بینالمللی «سینماحقیقت»
- آکادمی داوری اعلام کرد؛ فهرست نامزدهای اولیه جوایز اسکار ۲۰۲۶/ نامزدی فیلمسازان ایرانی در دو بخش
- با رای منتقدان مجله IndieWire؛ آخرین ساخته جعفر پناهی در میان بهترینهای ۲۰۲۵
- شورای بازبینی فیلمهای سینمایی موافقت کرد؛ صدور پروانه نمایش برای پنج فیلم سینمایی
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
- «پیکار با پیکر»؛ پیکری در پیکار
- «غریزه»؛ عشق پرشور نوجوانی، عبور از ممنوعهها
- رابطه ظرف و مظروف
- «محکوم»؛ آغازی برای پایان
- میراثِ کودکی
- بازیگر «پاریس تگزاس» در فیلم تازه نادر ساعیور
- اکران نسخه مرمت شده یکی از فیلمهای مهم داریوش مهرجویی
- این فیلم انعکاس واقعیتهای زندگی آدمهاست/ لیلا حاتمی: حواس کسی به «قاتل و وحشی» نیست
- «ارس، رود خروشان» روایت فاتحان شهرهای رفته بر باد است
- اکران و نقد نمایندهی کانادا در اسکار در سینما اندیشه
- نگاهی به مستند «زیر درخت لور»؛ بیانیهای هنری درباره شکلی از رنج جمعی
- «پیکار با پیکر»؛ وقتی که سخن هرودوت بهانه فیلم میشود
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- یک جایزه و دو تقدیر برای فیلمسازان ایرانی در جشنواره الیمپیای یونان





