تاریخ انتشار:1399/05/22 - 14:54 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 140522

اکبر منتجبی روزنامه نگار در اینستاگرام خود نوشت :

سریال هم‌گناه ساخته‌ی آقای کیایی یکی از بهترین‌ سریال‌های سال‌های اخیر است. صرف نظر از بازی‌های خوب بازیگران آن، آنچه بیش از همه توجهم را جلب کرد به تصویر کشیدن اضمحلال سه طبقه مرفه، متوسط و ضعیف ایران در این سریال است.

ظاهر داستان چنین است که سلسله‌ وقایع تلخ با ورود پیمان ( یکی از طبقه متوسط) به خانه‌ی صبوری‌ها ( که طبقه بورژوا هستند) آغاز می‌شود اما مسیر داستان چنان چیده می‌شود که در بطن خود می‌گوید پنبه‌ی این خانه و خانواده سال‌ها پیش زده شده بود تا امروز ریختن آن را ببینیم. پس درمی‌یابیم که زیربنای این خانه اگرچه از بین رفته اما صبوری بزرگ(مسعود رایگان) با توجه دقیق به این موضوع، تلاش می‌کرد با پول و شراکت صورت و نمای خانه و خانواده را حفظ کند.

چنانکه می‌بینید ما با خانه‌ای زیبا و بزرگ روبرو هستیم که اهالی درون آن پشت هر خنده و جشنی، غم و دردی بزرگ و پنهان دارند و همین مساله آنها را از هم جدا کرده است. در ظاهر خانواده‌ی محکم و شادی هستند اما در حقیقت هر یک از اعضای خانواده‌ی صبوری‌ها، جزایر جدا افتاده و تنهایی هستند که در آستانه‌ی غرق‌شدن قرار گرفته‌اند.

اما داستان هم‌گناه ، فقط نمایش اضمحلال خانواده‌ی بورژوای صبوری‌ها نیست. داستان نابودی طبقه متوسط هم هست که بنیانش را برباد است. طبقه‌ای که هیچ ندارد و اعضای چنین هستند: جاعل( پرویز ) ، بیمار (زیبا) ، پریشان ذهن(پیمان) ، معتاد (شوهر سابق زیبا)، دروغگو( نیکی) و… پس در اینجا نیز با طبقه فروپاشیده‌ای روبرو هستیم که نه امروز را دارند نه آینده را اما تصور می‌کنند شاید پول برایشان آینده بسازد. برای همین در کار چاپ اسکناس تقلبی و خفت‌گیری هستند.

اما هم‌گناه فقط داستان افتادن بوژواها و طبقه متوسط نیست. داستان امیدهای برباد رفته‌ی طبقه فرودست هم هست.

طبقه‌ای که «بیست سال پیش» با یک تصادف تکیه‌گاهش را از دست داد و آواره شد. و اکنون در یک امید واهی دل به پیوند با با طبقه‌ی فرادست بسته است تا تحولی برایشان ایجاد شود. اما به مرور درمی‌یابد آنکه از بین ‌بَرنده‌ی تکیه‌گاهش بوده، همان طبقه‌ای است که به آن امید بسته بود. به همین دلیل نیز برای فسخ عهدنامه‌ی عشق، قیام می‌کند اما زهی خیال باطل.

کارگردان معتقد است در این جامعه بیمار و از هم‌پاشیده‌، که همه مستأصل هستند و همدیگر را مقصر وضع موجود می‌دانند، برای رهایی از این وضعیت دو راه پیش رو است یا برای علاج دردت باید رفت چنانکه سیما رفت یا اگر ماندی به واکاوی گذشته بپرداز و ببین چه شد که چنین شد.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها