روزنامه جوان در گزارشی نوشت: با وجود اینکه هر روز خبرهای تازهای از نفوذ آقازادهها در دستگاههای اجرایی به میان میآید و «ژن خوب» به عنوان کلیدواژهای برای تقبیح پدیده آقازادههای رانتخوار به کار میرود، هنوز مردم نمیتوانند ردپای آقازادگی را آن طور که در جامعه با آن روبهرو هستند، در فیلمهای سینمایی ببینند.چرا سینمای اجتماعی جز در موارد معدود بهسراغ موضوع آقازادههای مدعی «ژن خوب» نرفته است؟ در عوض اما میبینیم که آقازادهها توانستهاند در بدنه سینما رسوخ و نفوذ کرده و به دنبال بسط تسلط خود در سینمایی هستند که مدعی مردمی بودن است.
ژنهای خوب، آقازادههای رانتخوار، افرادی که به واسطه روابط فامیلی به پستهای اجرایی رسیدهاند و صلاحیتشان در تصدی آن پستها محل شک و شبهه است. اگر این پدیده اجتماعی در جایی غیر از ایران رخ میداد، سینمایشان چه واکنشی نسبت به آن داشت؟!
وقتی در سینمای بالیوود، غول آسیایی سینما، پلیس فیلمسازان را تحت فشار قرار میدهد که تصویری مثبت از پلیس را به تصویر بکشند، فیلمسازان هندی در مقابل این فشار مقاومت میکنند. آنها حتی در قالب فیلمهای کمدی هم که شده، پلیس رشوهبگیر، فاسد و همکار با باندهای تبهکار را به تصویر میکشند.
فیلمسازان امریکایی معتقدند والاستریت پر است از آدمهایی که ثروتشان را از راه نامشروع و از طریق رانت به دست آوردهاند. آنها در طول سال فیلمهای متعددی درباره والاستریت نماد سرمایهداری امریکایی میسازند. از نظر فیلمسازان این کشور، «گرگ وال استریت» نماد آن چیزی است که در پشت پرده معاملات بورسی و وامهای بانکی میگذرد؛ نظام مالی فاسدی که افراد باهوش میتوانند با ایجاد رابطه و سوءاستفاده از شرایط به سود باد آوردهای برسند.
فیلمسازان امریکای جنوبی که سبک خود را در فیلمسازی دارند، نگاه اجتماعیشان به باندهای تبهکار قاچاق مواد مخدر را میتوان در فیلمی مانند «شهر خدا» دید. آنها علت فقر و بدبختیشان را در میان درگیری میان کارتلهای مواد مخدر و دولتهای فاسد جستوجو میکنند.
سینمای اجتماعی در جهان بازتابی است از آنچه در یک جامعه در حال رخ دادن است و فیلمساز آگاهانه و برای رفع مشکلات یا گسترش خوبیها، به آن میپردازد.
در این بین در سینمای ایران که داعیهدار حضور در میان چند کشور صاحب سبک سینما است، و بیشترین توجه را به سینمای اجتماعی دارد، با وجود این میبینیم بسیاری از مواردی که جامعه به آن مبتلا است، در فیلمهای سینمای ایران کمتر دیده شده یا حتی بایکوت میشود.
بحث نفوذ آقازادهها در دستگاههای اجرایی و بخش مدیریت دولتی، موضوعی است که در چند سال اخیر توجه مردم و رسانهها به آن زیاد شده است، بهخصوص امسال که استفاده از اصطلاح «ژن خوب» به کلیدواژهای برای تقبیح حضور آقازادهها و منفعت طلبیهای آنها تبدیل شد.
اما چقدر آقازادگی در سینمای ایران بروز و ظهور داشته است؟ میشود گفت بسیار کم و حتی انگشتشمار فیلمهایی بودهاند که به نحوی به مبحث آقازادهها پرداختهاند.
مصطفی کیایی در فیلم «خط ویژه» یکی از پررنگترین پرداختها را به آقازادگی در سینمای ایران داشته است. سعید سهیلی نیز در فیلم «گشت۲» به آقازادههای فاسد پرداخته است. اما چقدر میتوان با این تعداد معدود، ادعا کرد که سینمای اجتماعی در ایران توانسته همپای خواستههای مردمی باشد؟!
علیرضا داودنژاد، کارگردان پیشکسوت سینمای ایران سال گذشته با فیلم سینمایی «فراری» به جشنواره فیلم فجر آمد؛ فیلمی که تحسین منتقدان سینما را در پی داشت. این فیلم رگههای پررنگی از پرداخت به آقازادگی را در خود داشت. داستان «فراری» و حتی ارجاع به تصاویر دوربینهای مداربسته از یک حادثه واقعی که برای یک آقازاده رخ داد، برای کسانی که اخبار سیاسی و اجتماعی را دنبال کردهاند، اتفاق ناگواری را یادآور میشود که در آن یک پسر منتسب به خانوادهای سرشناس به همراه دختر همراهش کشته میشوند.
این فیلم هنوز به دلیل اختلافهایی که وجود دارد، امکان اکران عمومی پیدا نکرده است. داودنژاد، کارگردان «فراری» زمان احتمالی اکران فیلم را به بعد از حل اختلاف فعلی موکول میکند. این کارگردان در پاسخ به این سؤال که چرا سینمای ایران نتوانسته به پدیده آقازادگی بپردازد، میگوید: آقازادگی مشکل بزرگ امروز زندگی اجتماعی و سیاسی ما است که وابستگی مبنای کار آن است.
این وابستگی در شدیدترین نوع آن در قالب رابطه پدر و پسری و در مراحل کمتر آن به صورت عمو و برادرزاده یا دایی و خواهرزاده خود را نشان میدهد، در رتبه پایینتر هم شاهد روابطی مثل بچه باجناق هستیم. اینکه ملاک تعیین مناصب بر اساس درجه وابستگی خانوادگی شده است، صدمات جدی و جبرانناپذیری را به جامعه ما زده است. جای پرداختن به این معضل سالها است که در سینمای ما خالی بوده و هنوز هم خالی است. دههها است که نمیگذارند سینما سراغ چنین موضوعاتی برود. حتی سعی کردهاند چنین روابطی را در سینما سانسور کنند. با این کار رابطه سینما با مردم را قطع کردهاند و مردم آنچه را در جامعه میبینند، در فیلمهای سینمایی نمیبینند. داودنژاد درباره اینکه چه کسانی باعث میشوند سینما نتواند به پدیده آقازادگی بپردازد، پاسخ میدهد: خود همین آقازادهها در سینما نفوذ کردهاند و مانع این شدهاند که ارتباط میان زندگی مردم و سینما برقرار شود و همین باعث شده سینما از جامعه خارج شود.
این کارگردان پیشکسوت در پاسخ به این سؤال که چرا فیلمسازان اجتماعی در ایران نیز تمایلی به پرداختن به پدیده آقازادگی ندارند، تأکید میکند: سینمای ایران وضعیت طبیعی ندارد و فیلمساز از جامعهاش دور شده است.
به نظر میرسد پرداختن به پدیده آقازادگی با توجه به اینکه این روزها آقازادهها در حال گسترش نفوذ خود در سینما هستند و در قامت تهیهکننده خود را به بدنه سینمای ایران تحمیل میکنند، سختتر نیز شود.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- بنیاد ایرانشناسی برگزار میکند؛ نشست تخصصی روایت وطن در سینمای ایران
- یک یادداشت کوتاه برای مردی بزرگ/ آقای متوسلانی نازنین ۹۰ سالگیتان خجسته
- امروز، روز ملی سینما نیست!
- چاقوکشی برای رسیدن به حق!/ درباره لزوم فاصلهگذاری بین هنرمند و انسان خوب
- سینمای ایران از نفس افتاده است
- از تاریکی گفتن موجب روشنایی نمیشود/ سینمای ایران نیازمند فیلمهایی است با تم امید و جسارت
- چرا سیاهنمایی کارِ سینمای ایران نیست
- بازنشستگی را باید پذیرفت!
- سینمای ایران به هوای تازه نیاز دارد
- استقبال تماشاگران و منتقدین از یلدا در جشنواره ساندنس
- نکتههای گمشده سینمای ایران/ اهمیت دکور در سینمای دهه ۳۰ + ویدئو
- آزمون بزرگ «خانه پدری»
- برگزاری کارگاههای آموزشی اصغر فرهای در تورنتو
- ناراحتی محمدحسین مهدویان از شنیده نشدن صدای رنج مردم سردشت پس از ۳۲ سال
- گزارش سازمان سینمایی از وضعیت سالنهای سینمای کشور
نظر شما
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
- «سرِ انقلاب»؛ خنده در اتاق بازجویی، نمایش فروپاشی قدرت
- حقایقی درباره فیلم سرب ساخته مسعود کیمیایی به بهانه نمایش آن از تلویزیون
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
آخرین ها
- «بابا پیکاسو»؛ در چنبره عواطف، حرمان و جداافتادگی
- «شمعی در باد»؛ جسورانهترین فیلم نیمه اول دهه هشتاد
- مهتاب ثروتی و مرجان اتفاقیان به «خاکستر خیال» پیوستند
- «جزیره آزاد»؛ خداوندگار خودخوانده جزیره آزاد
- جیمز کامرون: از سلطه هوش مصنوعی میگریزم/ «آوارتار۳» و شروع افتخارآمیز اکران
- بازیگر آمریکایی خودکشی کرد
- «قمرتاج»؛ از ثبتِ واقعیت تا سازماندهی روایت
- «یک تصادف ساده»، فیلم مورد علاقه باراک اوباما
- مدیران تلویزیون به جای اینکه نقدها را بپذیرند به انتقاد از منتقدان می پردازند
- آخرین قاب یک کارگردان در «سینماحقیقت۱۹»/ احسان صدیقی درگذشت
- «شهر خاموش»؛ طلسم فاوست بر فراز شهر
- واکنش روزنامه هفت صبح به مصاحبه اخیر مهران مدیری : از برج عاج خود پایین نیامد
- استوری سحر دولتشاهی از پشت صحنه «هزار و یک شب»
- از «بادکنک سفید» تا «طعم گیلاس» در نیویورک
- پرویز شهبازی و سینمای مولف
- معرفی برگزیدگان بیست و چهارمین جشن حافظ؛ «پیر پسر» چهار جایزه گرفت/ سه جایزه برای «تاسیان»
- نقش هوش مصنوعی در باز طراحی کسب و کارها در ۲۰۲۶
- نمایش مناسبات داخل زندانها در سریالهای نمایش خانگی چگونه است؟
- «کفایت مذاکرات»؛ شوخیهای نخنما
- چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر؛ آزمونی جدی و نگاهی رو به آینده
- نمایش «بانو»ی داریوش مهرجویی در بنیاد حریری
- مستند «جستجو در تنگنا»؛ چیزی که شور زندگی خلق میکند
- «افسانه فیل»؛ سوار فیلی بزرگ و سفید، که انگار همهی راه را بلد بود
- سینمای ما چه سرسبز بود!/به بهانه نمایش نسخه بازسازی شده سارا مهرجویی در موزه سینما
- «کج پیله» وقتی زنها از پوست خودشان، خارج میشوند
- «راه دیگهای نیست»؛ خشونت مرهم زخم
- تحلیلی بر افت ژانر وحشت با تمرکز بر چهارگانه «احضار»/ این فیلم، ترسناک نیست
- «فریاد زیر آب» و موجی که فروکش نکرد
- پیشبینیهای جدید نشریه واریتی برای اسکار ۲۰۲۶
- «سرِ انقلاب»؛ خنده در اتاق بازجویی، نمایش فروپاشی قدرت





