تاریخ انتشار:1397/04/04 - 03:50 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 90321

سیامک رحمانی در سایت فرهنگستان فوتبال نوشت :کجای تاریخ چنین اتفاقی افتاده. کجای جهان ممکن است چنین اتفاقی تکرار شود. درست وقتی که مردم نگران تیم ملی‌­شان هستند. وقتی که با همه وجود می‌­خواهند بچه‌­هایشان را، سربازان­شان را تشویق کنند و به تماشای افتخارآفرینی‌­شان بنشییند. کجای دنیا ممکن است افکار عمومی، دغدغه‌­های جمعی یک ملت اینطور با بی‌تفاوتی مواجه شود. اینطور مورد هجوم قرار بگیرد. ماجرا ساده‌­تر از آن است که بشود توصیف کرد. شب بازی تیم ملی میلیون­ها نفر می‌­خواهند از تماشای بازی تیم‌شان لذت ببرند. منتظرند تا عادل فردوسی­‌پور و برنامه پربیننده‌­اش بهترین­‌ها را برایشان ارائه کند. این که مجری مشهور و محبوب رسانه قهر کند و ساعت­ها به استودیوی پخش نیاید تا بتواند مجوز مهمانش را بگیرد نوبر است. این که سرانجام هم مجوز مهمان صادر نشود چرا که به زبانی بیگانه صحبت می­‌کند نوبر است. کی واقعا به عقل­‌ا‌‌ش می‌­رسد که می­‌شود چنین فجایعی هم به بار آورد. کی واقعا دلش را دارد که اینطور با آبروی یک ملت بازی کند.

از آن طرف بستن درهای استادیوم. وقتی که ده‌­ها هزار بلیت فروخته شده و هزاران نفر نگران تماشای تیم ملی پشت در بی‌­تابی می­‌کنند. وقتی همه هماهنگی­‌ها انجام شده و قرار است عده‌­ای، در رویدادی بسیار معمولی، در استادیوم به تماشای یک مسابقه بنشینند. یعنی چطور ممکن است کسی بتواند همه آرزوهای مردم را ندیده بگیرد و فرمان بستن و راه ندادن بدهد و کار را به فرمان صریح وزیر برای بازشدن قفل­‌ها بکشد. چطور کسی می­‌تواند دل این‌همه هموطن را بشکند. باورش سخت است. بستن بوستان­‌هایی که مردم در آن به تماشای فوتبال می­‌نشستند در تهران و بسیاری از شهرهای ایران نشان چیست. جز این که خوشحالی مردم، آسودگی مردم برای عده‌­ای نگران­‌کننده و خطرناک است چه فکری باید بکنیم. جز این که عده‌­ای با آرامش و تفریح مردم مشکل دارند.

شما را به هر که دوست دارید، دعواهای سیاسی و جناحی‌­تان را گاهی وقت­ها بی‌­خیال شوید. بعضی وقت­ها به دل مردم هم فکر کنید. بعضی وقت­ها فکر کنید مادر و برادرتان هم جزیی از این مردمند و حق دارند زندگی کنند. لعنتی­‌ها آخر چی در سرتان می­‌گذرد. آخر چی در سینه دارید؟ لعنتی­‌ها آخر چطور می‌­توانید؟

برچسب‌ها:

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها