مشکل فیلم داوری فر در لاغر بودن موضوع و ایده برای یک کار بلند است.
سینماسینما، پیروز کلانتری:
کریستف کیشلوفسکی در شروع فیلمسازی اش فیلم های مستند زیادی ساخت و فیلم های خوبی هم ساخت. با آن دنیا مانوس بود و جواب می گرفت و جواب هم می داد. یک روزی مستندسازی را کنار گذاشت و شروع کرد به داستانی ساختن. در شرح این تغییر فضا و احوال گفت به جایی رسید که دید در ساختن فیلم های مستند مدام برمی خورد به مانع ورود به ساحت شخصی زندگی آدم ها. هم باید رعایت اخلاق رابطه را بکند و هم مدام در برخورد به ممانعت های آن ها یا حقوق رابطه دوربین با آن ها خودسانسوری کند. این شد که عطای مستند ساختن را به لقایش بخشید و آمد به سراغ ساختن فیلم داستانی، تا خودش را از آن ماجراها دور نگه دارد. او البته در عوالمی کاملا جدا از محتوا و فرم و ساختار فیلم های مستندش فیلم داستانی ساخت. ولی کن لوچ را هم داریم که فیلم های داستانی اش گویی تجسم احوال مستندسازی است که همانند کیشلوفسکی در گریز از گرفت و گیرهای عالم مستندسازی رو آورده به ساختن فیلم داستانی، اما برای پیگیری های همان دلمشغولی های یک مستندساز ششدانگ برای ورود به عوالم فردی یا اجتماعی حاد!
داوری فر کارگردان فیلم مستند «فیه مافیه» در جایی از فیلمش که موضوع آن دردسرهای ساختن فیلم مستند از روحانیون است، تکه هایی از فیلم های داستانی ایرانی درباره – یا با حضور- روحانی ها را ردیف می کند («زیر نور ماه»، «طلا و مس»، «مارمولک»، «رسوایی»، «پابرهنه در بهشت»، «او» و…) و حسرت می خورد و انتقاد می کند چرا در فیلم داستانی می شود و در فیلم مستند نمی شود به جزئیات زندگی جاری و روابط انسانی و عاطفی این قشر از جامعه نزدیک شد. جای خوبی از فیلمش هم این کار را می کند. نزدیک به اواخر فیلم است و ما ناکامی ها و سر به سنگ خوردن های فیلمساز را در دوندگی ها و پیگیری هایش برای پیدا کردن روحانی ای که به او لبیک بگوید، دیده ایم و با تماشای صحنه های موفق فیلم های داستانی در پیش رو گذاشتن احوال جاری و روزمره و نسبتا درونی روحانیون، به عمق تفاوت این دو دنیا و این دو ساحت رابطه با روحانیون، در فیلم داستانی و فیلم مستند، پی می بریم. داوری فر که خود روحانیزاده است و معتقد و نزدیک به این فضا به عالم آن ها نگاه می کند، در دستچین کردن همین صحنه ها از فیلم های داستانی هم حُجب و خوددار بودن و نیز اتصالش به جایگاه و مصالح موضوع کارش را نشان می دهد. از انتخاب بسیاری از صحنه های مسئله دار برای موقعیت روحانیون اجتناب می کند و تنها از باب اشاره به این تفاوت وضعیت در سینمای داستانی و مستند سریع و خنثی از این فیلم ها عبور می کند. مفارقتش را ثابت می کند، و در عین حال بی ثمر بودن این اثبات خودی بودن و حسن ظن و نظرها را در نتیجه کار!
همین موقعیت و جایگاه روحانیزاده بودن فیلمساز و گذر از خوان های اول تا پنجم و ششم مجوزها و موافقت ها و توقف در خوان هفتم، یعنی ورود به ساحت زندگی جاری تک تک روحانیون انتخابشده اوست که موضوع فیلم و جستوجوهای بیحاصل و حسرت فیلمساز را برجسته تر جلوی روی ما می گذارد و از خودمان می پرسیم وقتی او نمی تواند، آن دیگر فیلمساز رهاتر از این مناسبات و خواستار رابطه ای امروزی و رودررو با این عالم اعلا کجای دستوپنجه نرم کردن با این فضا و این موضوع قرار دارد؟ شاید هم حاصل و نتیجه عکس باشد و کلنجار رفتن و گفتوگو در آن مناسبات و آن جهان های متفاوت و جالب برای هم و خواهان رابطه و تماشای همدیگر جواب دیگری بدهد.
مشکل فیلم داوری فر در لاغر بودن موضوع و ایده برای یک کار بلند است. او مدام بر طبل ناکامی ها و بیحاصل بودن پیگیری هایش می کوبد در احوالی که تماشاگر از همان اوایل کار می داند و در جامعه دیده و از شنیده ها دریافته که مصلحت ها و حرف و حدیث ها در این ماجرا یکی و دو تا نیست، درنتیجه در پیگیری فیلم منتظر است یکی بله بگوید، یا کار پیگیری های فیلمساز به جاهای باریک بکشد و فیلم حادثه ای یا جنایی شود! که هیچکدام هم نمی شود.
فیلمساز البته نرم پیش می رود و اختیار ضرباهنگ و مسیرگذاری برای فیلم، در روایت و در تدوین، حدودا دستش هست. فیلم را با گفته های خواهرهای متعددش شروع می کند که رو به دوربین از محذورات روحانیون برای جلوی دوربین نیامدن می گویند (رسانه ها، محرمیت خانواده، حرف و عمل، جایگاه مذهبی و اجتماعی،…). بعدتر است که می فهمیم آن ها روحانی زادهاند. یا حضور نرم و راحت پدرش را موتیف فیلمش می کند و صحنه هایی از راش های فیلمش را همراه او تماشا می کند (با آن لبخندهای ملیح و در عین حال معنی دارش!) و از طریق همین حضور است که درمی یابیم محذور نه صرف روحانی بودن، که جایگاه والا و اعلای تعریف شده روحانیت در جامعه است، وگرنه امثال پدر فیلمساز که خود را در این دایره نمی بینند و تعریف نمی کنند، به رابطه دیگری با دوربین می رسند. یا خرج کردن باز هم موتیف وارتجربه فیلم قبلی و موفق فیلمساز (شیخ شوخ کاشی) که از آقای قرائتی ساخته شده بود و در جشنواره ای جایزه جسارت گرفته بود و بهتدریج به مشکلات و موانع جوراجور و نهایتا عدم موافقت آقای قرائتی با نمایش فیلم انجامیده است. یا رابطه با آقای راستگو که ۱۵ سال در تلویزیون در لباس یک روحانی برای بچه ها برنامه های شوخ و جذاب اجرا کرده، اما نهایتا در لابی خانه اش در برابر دوربین ظاهر می شود، آن هم فقط برای این که بگوید از دو مرحله فکر و مشورت گذر کرده و شب قبل به استخاره رو آورده و جواب نه گرفته است!
در صحنه پایانی فیلم فیلمساز حسرت موقعیت دختر جوان ناشناسی را میخورد که صدای صحبت راحت و خودمانی اش مدام پشت تصاویرش می آید و با دوربین غیرحرفه ای اش امام خمینی را در احوال زندگی جاری و امور و اعمال روزمره دنبال می کند و حضور راحت و گفته های نرم و از سر شوخی و ملاطفت از ایشان تحویل می گیرد.
پیام این پایان چیست؟
ماهنامه هنر و تجربه
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- این هنر و تجربه آنتی ویروسی ست بر فیلم های به هرقیمت مسخره
- تحقق آرزوی چندساله فعالان انیمیشن در هنرو تجربه
- جعفر صانعی مقدم: گسترش فعالیتها در سینمای «هنر و تجربه» بستگی به تامین نیازهای مالی دارد
- انتشار تیزر هفته فیلم ایتالیا + ویدئو
- اسامی فیلمهای حاضر در هفته فیلم ایتالیا اعلام شد/ از آثار مورتی تا برتولوچی
- هفته فیلم ایتالیا ۱۱ آذر آغاز میشود/ نمایش آنلاین و رایگان فیلمها
- چهارمین دوره هفته فیلم اروپایی برگزار میشود/ اعلام جزییات رویداد
- نانهای بیات/ نگاهی به فیلم «حوا، مریم، عایشه»
- کدام چریکه؟ کدام بهرام؟/ نگاهی به مستند «چریکه بهرام»
- سالها بایست تا دَم پاک شد/ نگاهی به فیلم «پری»
- فهرست فیلمهای روی پرده در سینماهای «هنروتجربه»/ «منگی» از ۱۵ شهریور میآید
- تابناک: نخستین گامها برای تعطیلی بستر نمایش دهها فیلم سینمایی ایران؟
- قابهای نامتعارف بیمعنی/ نگاهی به فیلم «امیر»
- ابوالفضل جلیلی: مشکل فیلمهای من این است که مردم را به فکر میاندازد
- آئین دیدار با عوامل فیلم «یلدا» برگزار شد/ گپی با فروغ قجابگلو بازیگر فیلم مسعود بخشی
نظر شما
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
آخرین ها
- «قمرتاج»؛ از ثبتِ واقعیت تا سازماندهی روایت
- «یک تصادف ساده»، فیلم مورد علاقه باراک اوباما
- مدیران تلویزیون به جای اینکه نقدها را بپذیرند به انتقاد از منتقدان می پردازند
- آخرین قاب یک کارگردان در «سینماحقیقت۱۹»/ احسان صدیقی درگذشت
- «شهر خاموش»؛ طلسم فاوست بر فراز شهر
- واکنش روزنامه هفت صبح به مصاحبه اخیر مهران مدیری : از برج عاج خود پایین نیامد
- استوری سحر دولتشاهی از پشت صحنه «هزار و یک شب»
- از «بادکنک سفید» تا «طعم گیلاس» در نیویورک
- پرویز شهبازی و سینمای مولف
- معرفی برگزیدگان بیست و چهارمین جشن حافظ؛ «پیر پسر» چهار جایزه گرفت/ سه جایزه برای «تاسیان»
- نقش هوش مصنوعی در باز طراحی کسب و کارها در ۲۰۲۶
- نمایش مناسبات داخل زندانها در سریالهای نمایش خانگی چگونه است؟
- «کفایت مذاکرات»؛ شوخیهای نخنما
- چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر؛ آزمونی جدی و نگاهی رو به آینده
- نمایش «بانو»ی داریوش مهرجویی در بنیاد حریری
- مستند «جستجو در تنگنا»؛ چیزی که شور زندگی خلق میکند
- «افسانه فیل»؛ سوار فیلی بزرگ و سفید، که انگار همهی راه را بلد بود
- سینمای ما چه سرسبز بود!/به بهانه نمایش نسخه بازسازی شده سارا مهرجویی در موزه سینما
- «کج پیله» وقتی زنها از پوست خودشان، خارج میشوند
- «راه دیگهای نیست»؛ خشونت مرهم زخم
- تحلیلی بر افت ژانر وحشت با تمرکز بر چهارگانه «احضار»/ این فیلم، ترسناک نیست
- «فریاد زیر آب» و موجی که فروکش نکرد
- پیشبینیهای جدید نشریه واریتی برای اسکار ۲۰۲۶
- «سرِ انقلاب»؛ خنده در اتاق بازجویی، نمایش فروپاشی قدرت
- جزئیاتی درباره فیلم جدید ایناریتو/ «دیگر» با بازی تام کروز یک سال دیگر اکران میشود
- نمایش تمام موزیکال «رابین هود»
- «الکترون» نامزد بهترین فیلم جشنواره انگلیسی شد
- تحلیل روانکاوانه فیلم «دوستداشتنی»؛ این رابطه دوست داشتنی نیست
- نمایش «برادران کارامازوف»؛ وفادار به روح اثر نه کالبد
- درباره کامران فانی و ترجمهای ناب/ مرغ دریاییِ فانی





