مجید فضایلی در ضمیمه قاب کوچک جام جم نوشت : بهحساب سن و ماه و سال و سابقه که به ماجرا نگاه کنیم، من هنوز به دنیا نیامدهبودم که محمدرضا شهیدیفر کارش را در تلویزیون شروع کردهبود. سابقه رادیوییاش هم به کنار. از برنامه «تا هشتونیم» که بگذریم، برنامه مهم دیگری در کارنامه محمدرضا شهیدیفر هست که من این روزها آرزوی دیدنش را دارم: «اینجا فرداست». تصورش را بکنید یک نفر ۲۰سال پیش، برنامهای را طراحی و تولید و اجرا کرده وضعیت ایران در سال ۱۴۰۰ را پیشبینی کند! اگر دستم به آرشیو صداوسیما میرسید، حتما آن برنامه را از لابهلای آن گنجه بیانتها بیرون میکشیدم و میگذاشتم پیش چشم مردم و میگفتم بیایید ببینیم چه خیالاتی که در سر داشتیم یا نداشتیم و حالا چه حال و روزی پیدا کردهایم، چه بهتر و چه بدتر، چه روشنتر و چه تاریکتر. برای من اما محمدرضا شهیدیفر بیش از هر چیزی در مردم ایران سلام تعریف میشود. آن برنامه معظم صبحگاهی با جمعی بینظیر از توانمندترین مجریهای رادیو و تلویزیون و اتفاقاتی که منِ دانشآموز را پیش از رفتن به مدرسه پای تلویزیون میخکوب میکرد. هنوز یادم هست برای دیدن گفتوگویی که برنامه با آقای هوشنگ مرادی کرمانی داشت، خودم را به مریضی زدم تا صدق و صفای
آقای قصهگو را در قاب روشن شبکه دو ببینم. ابتکارات و نوآوریها و نقاط درخشان «مردم ایران سلام» کم نیستند، از معرفی کردن فردی مثل شهاب مرادی به تلویزیون و جامعه تا اجراهای درسآموزی از زندهیاد محمدعلی اینانلو و جهانگیر کوثری و جواد آتشافروز و بسیاری موارد دیگر. با تمام شدن مردم ایران سلام، مدتی گذشت تا اینکه باز هم چشم به تلویزیون دوختیم و این بار تماشاگر «پارک ملت» از شبکه یک شدیم. باز هم با جمعی از توانمندترین عوامل و دقیقترین طراحیها. با گفتوگوهایی که رنگوبویی تازه داشت و تلاش میکرد جامعه خراشیدهشده سالهای بعد از اتفاقات تلخ سال ۸۸ را دوباره دور هم جمع کند. ایده امید ساختن در برنامه در آن روزگار، اگر از فکر کردن به ایران۱۴۰۰ در ابتدای دهه ۸۰، بدیعتر و البته ضروریتر نبوده نباشد، حتما کماهمیتتر نیست و دریغا که دیدیم که نشد و چند ماه بعد از شروع به کار پارک ملت به سرمایه بزرگ تلویزیون جفا شد و هم تلویزیون متضرر شد و هم مخاطبان. این میان، آن کسی که کم نیاورد و باز هم کار کرد و فکر کرد و طراحی کرد، محمدرضا شهیدیفر بود. او به اتاق فکر خندوانه رفت و در کنار رامبد جوان و فواد صفاریانپور و محمود کریمی و سجاد افشاریان و خیلیهای دیگر بنای کاری را گذاشت که هنوز هم مایه افتخار و سربلندی صداوسیماست. خندوانه، با حضور محمدرضا شهیدیفر، نه در قامت مجری که در قامت عضو اتاق فکر – که البته بسیار بیش از این تأثیر داشت – تبدیل به برنامهای موفق شد.
خیلی از عناصری که پیشتر در برنامههای شهیدیفر دیدهبودیم، به خندوانه هم راه پیدا کردند. از پرچم ایران که سالهای سال زینتبخش مردم ایران سلام و پارک ملت بود تا توجه به اقوام و گروهها و سنتهای بومی ایرانزمین. اگر در مردم ایران سلام این عنصر با آن تصاویر بزرگ از لبخندها در دکور برنامه حضور داشت، در خندوانه نمایندگانی از اقوام مختلف با لباسهای محلیشان حضور پیدا کردند و گستردگی و تنوعی به این برنامه پرمخاطب بخشیدند، که پیشتر از آن نمونههای خیلی زیادی برایش نمیتوان به یاد آورد. بخش مهمی از کارهایی که در خندوانه در سالهای مختلف اجرا شد، ثمره ایدهپردازیهای محمدرضا شهیدیفر بود. میتوان بهصورت مشخص به موضوع استندآپ کمدی اشاره کرد که خود شهیدیفر گفتهبود این ایده از ابتدا مطرح شد اما برای اجرای آن نیاز به مقدماتی بود که فصلبهفصل و گامبهگام پیش رفت تا اینکه کاملا شکل گرفت و در فصلهای مختلف در شکل و شمایلی گوناگون به روی صحنه آمد. نکتهسنجیهای شهیدیفر در طراحی گفتگوها و نظارت دقیقش در تدوین نهایی را هم باید به فهرست بلند نقشآفرینیهای این آقای کاربلد در خندوانه اضافه کرد. برای نوشتن این یادداشت کوتاه، چند مصاحبه قدیمی از آقای شهیدیفر را مرور میکردم. جالب بود هیچ جا از دلایل حذف شدن پارک ملت حرفی نزدهبود و همیشه با احترام از تلویزیون و مدیرانش و حتی مسببان آن جفا یادکرده و حتما جز این از کسی که گفته «آبروی تلویزیون کشور آبروی ماست» انتظار نمیرود.
آقای قصهگو را در قاب روشن شبکه دو ببینم. ابتکارات و نوآوریها و نقاط درخشان «مردم ایران سلام» کم نیستند، از معرفی کردن فردی مثل شهاب مرادی به تلویزیون و جامعه تا اجراهای درسآموزی از زندهیاد محمدعلی اینانلو و جهانگیر کوثری و جواد آتشافروز و بسیاری موارد دیگر. با تمام شدن مردم ایران سلام، مدتی گذشت تا اینکه باز هم چشم به تلویزیون دوختیم و این بار تماشاگر «پارک ملت» از شبکه یک شدیم. باز هم با جمعی از توانمندترین عوامل و دقیقترین طراحیها. با گفتوگوهایی که رنگوبویی تازه داشت و تلاش میکرد جامعه خراشیدهشده سالهای بعد از اتفاقات تلخ سال ۸۸ را دوباره دور هم جمع کند. ایده امید ساختن در برنامه در آن روزگار، اگر از فکر کردن به ایران۱۴۰۰ در ابتدای دهه ۸۰، بدیعتر و البته ضروریتر نبوده نباشد، حتما کماهمیتتر نیست و دریغا که دیدیم که نشد و چند ماه بعد از شروع به کار پارک ملت به سرمایه بزرگ تلویزیون جفا شد و هم تلویزیون متضرر شد و هم مخاطبان. این میان، آن کسی که کم نیاورد و باز هم کار کرد و فکر کرد و طراحی کرد، محمدرضا شهیدیفر بود. او به اتاق فکر خندوانه رفت و در کنار رامبد جوان و فواد صفاریانپور و محمود کریمی و سجاد افشاریان و خیلیهای دیگر بنای کاری را گذاشت که هنوز هم مایه افتخار و سربلندی صداوسیماست. خندوانه، با حضور محمدرضا شهیدیفر، نه در قامت مجری که در قامت عضو اتاق فکر – که البته بسیار بیش از این تأثیر داشت – تبدیل به برنامهای موفق شد.
خیلی از عناصری که پیشتر در برنامههای شهیدیفر دیدهبودیم، به خندوانه هم راه پیدا کردند. از پرچم ایران که سالهای سال زینتبخش مردم ایران سلام و پارک ملت بود تا توجه به اقوام و گروهها و سنتهای بومی ایرانزمین. اگر در مردم ایران سلام این عنصر با آن تصاویر بزرگ از لبخندها در دکور برنامه حضور داشت، در خندوانه نمایندگانی از اقوام مختلف با لباسهای محلیشان حضور پیدا کردند و گستردگی و تنوعی به این برنامه پرمخاطب بخشیدند، که پیشتر از آن نمونههای خیلی زیادی برایش نمیتوان به یاد آورد. بخش مهمی از کارهایی که در خندوانه در سالهای مختلف اجرا شد، ثمره ایدهپردازیهای محمدرضا شهیدیفر بود. میتوان بهصورت مشخص به موضوع استندآپ کمدی اشاره کرد که خود شهیدیفر گفتهبود این ایده از ابتدا مطرح شد اما برای اجرای آن نیاز به مقدماتی بود که فصلبهفصل و گامبهگام پیش رفت تا اینکه کاملا شکل گرفت و در فصلهای مختلف در شکل و شمایلی گوناگون به روی صحنه آمد. نکتهسنجیهای شهیدیفر در طراحی گفتگوها و نظارت دقیقش در تدوین نهایی را هم باید به فهرست بلند نقشآفرینیهای این آقای کاربلد در خندوانه اضافه کرد. برای نوشتن این یادداشت کوتاه، چند مصاحبه قدیمی از آقای شهیدیفر را مرور میکردم. جالب بود هیچ جا از دلایل حذف شدن پارک ملت حرفی نزدهبود و همیشه با احترام از تلویزیون و مدیرانش و حتی مسببان آن جفا یادکرده و حتما جز این از کسی که گفته «آبروی تلویزیون کشور آبروی ماست» انتظار نمیرود.
برچسبها: محمدرضا شهیدیفر
لینک کوتاه
نظر شما
پربازدیدترین ها
- فوت خواننده پیشکسوت موسیقی نواحی گیلان/ ناصر مسعودی درگذشت
- نگاهی به فیلم «بیسر و صدا»؛ ایده خلاقانه، مسیر اشتباه
- حقایقی درباره بازمانده ساخته سیف الله داد/ماجرای توقیف فیلم بازمانده به دلیل حجاب!
- بیانیه انجمن بازیگران سینما در واکنش به وقایع اخیر و هتک حرمت هنرمندان/ پژمان بازغی استعفا داد
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
آخرین ها
- ماجرایِ ظریفِ وزارت خارجهی سوئیس
- فیلم-کنسرت «هری پاتر»و «ارباب حلقهها» به آخرین اجرای پاییزی رسیدند
- پوستر «باد زرد – ونگوگ» رونمایی شد
- مولف بودن در آینه مکتب نقد عمیقگرا
- نگاهی به فیلم سینمایی «سامی»؛ دوربین به مثابه سمفونی برای سفری طولانی
- معرفی برندگان هیئت ملی نقد آمریکا ۲۰۲۵/ «یک تصادف ساده»؛ بهترین فیلم بینالمللی/ «نبردی پس از دیگری» ۵ جایزه گرفت
- ۱۵ اثری که برای فهرست اولیه اسکار فیلم بینالمللی شانس بالاتری دارند
- تأملی بر حضور نوری بیلگه جیلان در جشنواره جهانی فیلم فجر؛ داور غایب
- بیانیه کانون کارگردانان سینما درباره بازداشت سینماگران در مهمانی خصوصی
- واکنش رضا کیانیان به گزارش تاریخ سه هزار ساله زیر چرخ لودرها
- اعلام مستندهای دو بخش از نوزدهمین جشنواره «سینماحقیقت»
- واکنش کانون کارگردانان سینمای ایران به حکم جعفر پناهی
- شروودِ تالار وحدت؛ جایی که ماهان حیدری قهرمانان آینده را پیدا میکند
- تورج اصلانی داور جشنواره ترکیهای شد
- سروش صحت و علی مصفا «بیآتشی» را روایت کردند
- سام درخشانی هم استعفا داد
- نمایش موزیکال «رابین هود» / گزارش تصویری
- حلقه منتقدان فیلم نیویورک منتخبان ۲۰۲۵ خود را اعلام کرد/ «نبردی پس از دیگری»، بهترین فیلم شد؛ پناهی، بهترین کارگردان
- جشنواره جهانی فیلم فجر۴۳؛ در ایستگاه پایانی «درس آموختهها» بهترین فیلم شد/ جایزه ویژه داوران به کارگردان ژاپنی رسید
- «خرگوش سیاه، خرگوش سفید» به چین میرود
- گاتهام ۳ جایزه به «یک تصادف ساده» داد/ «نبردی پس از دیگری» بهترین فیلم جوایز مستقل نیویورک شد
- بیانیه انجمن بازیگران سینما در واکنش به وقایع اخیر و هتک حرمت هنرمندان/ پژمان بازغی استعفا داد
- مصائب افزایش سن ، از جولیا رابرتز تا نیکول کیدمن
- تام استاپارد؛ نویسندهای که جهان را از نو صحنهپردازی کرد
- نگاهی به فیلم «پارتنوپه»؛ زیبایی از دست رفته
- توقیف سکوی پخش «بازمانده» پس از انتشار ویدیوی بدون مجوز
- «سمفونی باران» کلید خورد
- «ناتوردشت» به باکو میرود
- از جدال اندیشه تا لبخند روی ردکارپت
- گفت وگو با کارگردان مستند «مُک» به بهانه حضور آن در جشنواره سینما حقیقت





