تاریخ انتشار:1399/08/09 - 08:53 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 144611

سینماسینما، امین نصیری

«ریش قرمز» (۱۹۶۵) اثرِ باشکوه و درخشان فیلمساز پرآوازه و نامدار ژاپنی آکیرا کوروساوا است. فیلمی که به واسطه شخصیت‌ اصلی‌اش درس انسانیت می دهد و بدون شک یکی از ارزشمند‌ترین فیلم‌های کوروساوا است، اثری به غایت انسانی، هنرمندانه و باعظمت؛ عظمتی که در نگاه دغدغه‌مند، دردمندانه و کاوشگرانه کوروساوا به سوژه‌های مورد نظرش و همچنین جایگیری‌های ریزبینانه دوربین‌‌ متجلی می‌شود.

سکانس درگیری ریش قرمز با محافظان فاحشه خانه نه تنها یکی از قله‌های درام فیلم است بلکه بخش اعظمی از ساحت پرسوناژی دکتر یعنی قدرت جنگاوری‌اش را نیز آشکار می‌کند و جلوه‌های سمپاتیک شخصیت را به اوج می‌رساند. ریش قرمز شخصیتی باوقار، با‌استقامت، حامی و نترس است که در طول فیلم همواره مقابل ظلم می‌ایستد و کوروساوا از او شمایلی‌ مستحکم و کاریزماتیک می‌سازد تا در زمان رسیدنِ به این سکانس بخصوص،قدرت جنگاوری‌اش آنچنان برای مخاطب دور از ذهن نباشد.

کوروساوا در این سکانس از قهرمان‌پروری‌های مرسوم و مبالغه‌آمیزی که هدف‌شان تنها اکشن‌سازی است دوری می‌کند و رویکردی نامتعارف در ضرب و شتم را در پیش می‌گیرد. نگرش عمیق کوروساوا به هیچ عنوان شبیه دیگر فیلم‌های رزمی نیست و قرار نیست مخاطب از خون‌ و خونریزی و کتک‌کاری این اراذل توسط ریش قرمز لذت ببرد و حتی گاهی بالعکس دوربینِ کوروساوا به سبب مکث‌ها و تاکیدی که بر مجروحین دارد موجب ناخوشی تماشاگر می‌شود. ناخوشی که به یک نوع همبستگی حسی میان کنش شجاعانه ریش قرمز و این اوباش نادان اما مفلس منجر می‌شود و گریبان تماشاگر را می‌گیرد و آن را در چالشی ناخوشایند اما واقع‌بینانه قرار می‌دهد. هنرمندان واقعی مانندِ کوروساوا از پرداختن تبلیغاتی، تک‌بعدی و غیرصادقانه به آدم‌ها خودداری می‌کنند و همواره به شیوه‌‌ی دیگری شخصیت‌هایشان را در موقعیت‌های گوناگون محک می‌زنند.

در ابتدای سکانس دوربین در پشت ریش قرمز در لوکیشنی داخلی قرار دارد و او را همانند یک قهرمان و کسی که قرار است دختربچه را مطالبه‌گری کند و از بند فاحشه‌خانه خارج سازد همراهی می‌کند ولی زمانی که ریش قرمز از داخل خانه خارج می‌شود دوربین به جای اینکه مانندِ بسیاری از فیلم‌ها در پشت شخصیت اصلی‌اش باقی بماند و بر او تاکید کند و یا از او کلوزآپ یا مدیوم کلوزآپ بگیرد و سپس فضا بدهد و تقارن محیط و شخصیت‌ را برای مخاطب بسازد و قرابت آنها را ملموس نماید، به طرز غیرمنتظره‌ای میان محافظان فاحشه خانه می‌رود و با آن‌ها _نه از آن‌ها_ می‌شود. انگار علاقه دارد برای لحظه‌ای از ریش قرمز فاصله بگیرد تا او را هنگام مبارزه با این بینوایان به مثابه یک شخصِ قهرمان‌ شمایل‌سازی نکند. دوربینِ کوروساوا اراذل را ملامت نمی‌کند و تصویری تماما کریه از آن‌ها ارائه نمی‌دهد. زمانی که ریش قرمز آن‌ها را کتک می‌زند دوربین لحظه‌ای کوتاه آن‌ها را تعقیب می‌کند و به شدت متحرک شده و آسیب‌های موقتی که نصیبشان می‌شود را به تصویر می‌کشد. انگار کوروساوا نسبت به سرنوشت‌ این آدم‌ها(که به نوعی سیاهی لشکر هستند) احساس تعهد می‌کند و آن‌ها برایش مسئله‌اند و توقع دارد مخاطب هم چنین حسی داشته باشد و همدردی کند و آن‌ها را فطرتا بدکاره نداند. لذا دوربین را جایی قرار می‌دهد که گویی یکی از همین اشخاصی است که قرار است کتک بخورد و مجروح شدن دوستانش را می بیند.

ریش قرمز قصد یورش و حمله به آن‌ها را ندارد بلکه تنها از خود دفاع می‌کند و وقتی هم که کتک می‌زند هیچگونه احساس شعف و غروری در چهره‌اش دیده نمی‌شود. او آن‌ها را مغلوب می‌کند اما رزم و نبردش از سر نخوت نیست. ریش قرمز از خود شخصیتی پرخاشگر و تند‌خو که به فکر ضرب و شتم است به نمایش نمی‌گذارد. او آن‌ها را برای ساقط کردن کتک نمی‌زند و حرکاتش با متانت و مراعات است و نه غضبناک. انگار حتی در زمان مبارزه هم در کسوت مرشد ظاهر می‌شود و هدف‌ نهایی‌اش از تنبیه آدم‌ها آگاه‌سازی و ایجاد ندامت در آن‌هاست. ریش قرمز بعد از هر ضربه مکثی کوتاه می‌کند و لحظه‌ای به مضروب نگاه می‌کند تا اطمینان حاصل کند ضربه‌اش به جایی که باید اصابت کرده یا خیر و آیا بعد از مبارزه می‌توان آن‌ را درمان کرد؟! ریش قرمز به خود اجازه نمی‌دهد خشم غیر قابل مهاری بر او غلبه کند و مقصودش این است که آن‌ها را به واسطه دردی موقت از جهان آلوده فاحشه‌خانه رها کند و در جایگاه یک استاد تعلیم دهد.

شخصیتِ ریش قرمز دارای منیت و تشخصی بی‌مانند در تاریخ سینماست و کوروساوا به واسطه دیتا‌هایی که در سکانس‌های مختلف می‌پروراند آنچنان کردار دلسوزانه، راسخ و متینی از او به نمایش می‌گذارد که همچون یک سایه در کلیت داستان سایه می‌افکند.  «ریش قرمز» سینمای خالص است و کوروساوا با بهره‌ گرفتن صحیح از امکانات این مدیوم درس زندگانی می‌دهد و با مخاطبش سخن می‌گوید، سخنانی از جنس تراژدی.

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها