تاریخ انتشار:1399/06/04 - 02:44 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 141166

مراسم یادبود زنده‌یاد خسرو سینایی برگزار شد.

به گزارش سینماسینما به نقل از روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، مراسم یادبود مجازی استاد خسرو سینایی با عنوان «مثل یک مرگ شیرین» با حضور اعضای خانواده و چهره‌های عرصه فرهنگ و هنر دوشنبه ۲۰ مرداد به‌صورت زنده در صفحه اینستاگرام خانه هنرمندان ایران برگزار شد. گیزلا وارگا سینایی، فرح اصولی، محمدرضا اصلانی، همایون امامی، حمید فرخ‌نژاد، مهرداد اسکویی، علی لقمانی و حبیب احمدزاده سخنرانان این مراسم بودند و کیوان کثیریان، مدیر سینما تک خانه هنرمندان، نیز مدیریت برنامه را بر عهده داشت.

جای خالی سینایی تا مدت‌ها پر نخواهد شد

حمید فرخ‌نژاد در ابتدای این برنامه به خانواده خسرو سینایی و سینمای ایران تسلیت گفت و ادامه داد: مرد بزرگ و دانشمندی را از دست دادیم که جای خالی او تا مدت‌ها پر نخواهد شد؛ چه در عرصه سینما و تدریس و چه از نظر شخصیت انسانی. آشنایی من با خسرو سینایی به سال ۱۳۶۸ برمی‌گردد که برای تحصیل در رشته تئاتر به دانشکده هنرهای زیبا رفتم و در آنجا با سمیرا سینایی همکلاس شدم. در آن زمان جنگ تازه تمام شده بود و آبادان شرایط بسیار بدی داشت و تقریبا تبدیل به یک خرابه شده بود که البته الان هم فرق زیادی با آن زمان ندارد.

وی اضافه کرد: زمانی که متوجه شدم پدر سمیرا کارگردان سینماست، از او خواهش کردم که پیشنهاد ساخت یک فیلم را به ایشان ارائه کند که آبادان آن روز را ثبت کنیم چون فکر می‌کردم چند سال بعد شاید ساخته و دچار تغییر شود. خوشبختانه ایشان پیشنهاد را پذیرفتند و ابتدا درباره کلیات فیلم صحبت کردیم. پس از آن خسرو سینایی طرح اولیه‌ای تدارک دید و به سینمای تجربی آن زمان ارائه کرد که ماحصل آن شد فیلم «در کوچه‌های عشق». برای ساخت این فیلم در سال ۶۹ با یک تیم جمع و جور هشت نه نفره به آبادانِ بی‌امکانات رفتیم. پیش از آن هم در تهران به خوابگاه‌های مهاجران جنگ رفتیم و با آنها مصاحبه کردیم. رفتن ما به آبادان مقارن شد با حمله عراق به کویت که منجر به سیل مهاجران ایرانی از کویت به سمت خرمشهر شد و خسرو سینایی فرصت را غنیمت شمرد و در فیلم از این ماجرا برای بازسازی صحنه‌های جنگ ایران و عراق استفاده کرد.

سینایی ریسک کرد و به من بازی داد

فرخ‌نژاد ادامه داد: این شروع آشنایی من با استاد سینایی بود که منجر به همکاری من با ایشان به‌عنوان دستیار در ساخت فیلم‌های کوتاه شد. البته چون تیم کوچک بود هر نفر مشغول چند کار مختلف بود. این همکاری در ساخت فیلم‌های مستند و صنعتی سینایی ادامه داشت تا رسیدیم به فیلم «عروس آتش». برادرم فرهاد دانشجوی رشته پزشکی دانشگاه جندی شاپور اهواز بود و داستانی در مورد یکی از همکلاسی‌هایش برای من تعریف کرد که به‌دلیل شرایط سنتی و قبیله‌ای نمی‌توانست ازدواج کند. من طرح اولیه را برای خسرو سینایی تعریف کردم که خیلی پسندیدند و شاکله اولیه «عروس آتش» شکل گرفت.

بازیگر فیلم «عروس آتش» افزود: ابتدا به‌عنوان مشاور تحقیق و فیلمنامه در کنار ایشان کار را شروع کردم. برای تحقیقات میدانی و کتابخانه‌ای به همراه خسرو سینایی به آنجا رفتیم. در دادگاه‌ها با افرادی که مرتکب قتل‌های ناموسی شده بودند صحبت کردیم. به هر حال تحقیق مفصلی انجام دادیم که همان سال به‌عنوان بهترین تحقیق سال انتخاب شد. چون با فرهنگ سنتی آنجا آشنا بودم، در مقام دستیار ایشان، فیلمنامه را با هم نوشتیم و در مورد سکانس‌ها با هم صحبت می‌کردیم که تجربه بسیار خوبی بود.

فرخ‌نژاد ادامه داد: در آن زمان قرار نبود من در فیلم بازی کنم و طیف وسیعی از بازیگران از جمشید هاشم‌پور تا محمدرضا فروتن را برای بازی در نقش فرحان در نظر داشتیم. اما به‌دلیل ویژگی‌های سنتی و اصیلی که در این شخصیت جای گرفته بود، برای انتخاب بازیگر به بن‌بست رسیده بودیم. یک روز خسرو سینایی از من پرسید که آیا این نقش را بازی می‌کنم؟ من بازیگر نبودم و جز یکی دو سکانس کوتاه در فیلم «در کوچه‌های عشق» در سینما کار نکرده بودم. ایشان با روحیه تجربه‌گرایی که داشتند دست به ریسک زدند و خواستند که من نقش فرحان را بازی کنم. این مساله شاید در نگاه مستندگونه سینایی هم ریشه داشت. بعد از این فیلم هم همکاری ما استمرار داشت.

ساختن «عروس آتش» کار بسیار خطرناکی بود

وی اضافه کرد: خسرو سینایی اعتقاد داشت ما باید خودمان را به واقعیت نزدیک کنیم نه برعکس. هنوز هم می‌بینیم شخصیت‌هایی طراحی می‌شوند که یا خوشگل و مثبت‌اند یا زشت و منفی. این گرایش به تیپ به عدم وجود فیلمنامه‌های قوی برمی‌گردد. وقتی فیلمنامه قوی نباشد، از حافظه تماشاگر برای پر کردن خلأ شخصیت‌پردازی استفاده می‌شود. به این ترتیب است که برخی بازیگران ما در سینما شغل پیدا می‌کنند؛ از آدمِ خوب حرفه‌ای تا پدر زحمتکش حرفه‌ای و..  برخی نیز از شرایط فیزیکی بازیگران برای خندان یا ترساندن و.. استفاده می‌کنند. تماشاگر عام عادت دارد که قیافه‌های دارای وجاهت را در قامت شخصیت منفی نبیند و برعکس. آن سنت‌شکنی که در «عروس آتش» اتفاق افتاد ماحصل نگاه درست و متفاوت خسرو سینایی به مقوله سینما بود. شکستن توقع تماشاگر و ارائه یک نگاه جدید، کار دشواری است.

این بازیگر سینمای ایران در ادامه اظهار داشت: برای من جالب بود که در نقش شخصیتی خاکستری ظاهر شوم که همه ویژگی‌های شخصیت منفی را دارد اما تماشاگر او را درک می‌کند. در حالی‌که در سینمای ایران معمولا شخصیت منفی فیلم به سزای اعمالش می‌رسد تا تماشاگر تخلیه‌شده از سالن خارج شود. یکی از صحبت‌هایی که در هنگام نگارش فیلمنامه با خسرو سینایی داشتیم این بود که اگر می‌خواهیم اذهان را از کاراکتر فردی فرحان به سمت ایدئولوژی یا سنتی سوق دهیم که تمام این افراد تحت‌تاثیر آن دست به چنین کاری می‌زنند، شخصیت فرحان نمی‌تواند بد مطلق یا منفور باشد. نقش منفی با شخصیت منفور متفاوت است، هرچند ما در سینما بیشتر با فرشته‌ها و شیاطین سر و کار داریم و حد وسط نداریم.

فرخ‌نژاد افزود: برخی از شخصیت‌های فیلم «عروس آتش» مابه‌ازای واقعی داشتند اما در آن مقطع زمانی و با حساسیت‌های قومی که هنوز هم وجود دارد، ساخت این فیلم کار بسیار خطرناکی بود. ولی نگاه حاکم بر فیلم درست و محترم و بدون توهین و برای اصلاح ساختارهای اجتماعی بود. یک زمانی ممکن است شما نیت خوبی داشته باشید اما طرز بیان شما برخورنده و حساسیت‌آفرین باشد. اما نگاه این فیلم آنقدر درست بود که بعدها تعدادی از شیوخ آنجا طوماری امضا کردند و برای خسرو سینایی فرستادند و گفتند ما هم قبول داریم که این سنت‌ها در دنیای امروز دیگر محلی از اعراب ندارد.

سینایی و سینمای اجتماعی اصلاح‌گر

وی ادامه داد: صداقت خسرو سینایی را در هنگامی که نقد می‌کرد هم می‌شد فهمید. خدا را شکر که با نگاه سالم سینایی و شکل مدیریت فرهنگی در آن زمان، یکی از فیلم‌های ماندگار سینمای ایران پدید آمد. اگر سینمای امروز داغان است، بخش زیادی از آن از عهده سینماگران خارج است و به سیستم مدیریتی و نظارتی برمی‌گردد. چند جریان در سینمای ایران وجود دارد؛ یکی سینمای تجاری که کار خودش را می‌کند، دیگری سینمای جشنواره‌ای است که چه خوشمان بیاید چه نیاید برای آن طرف طراحی می‌شود و می‌خواهد سلیقه آن طرف را تطمیع کند. یک نوع هم سینمای دولتی است که بیشتر از جریان‌های حمایت می‌کند که نگاه سیاسی با تعاریف مورد تایید دارند. دسته چهارم هم سینمای اجتماعی اصلاح‌گر است که به‌دلیل نوع نگاهش کمتر مورد استقبال دیگر گروه‌ها قرار می‌گیرد.

این بازیگر سینمای ایران در ادامه اظهار داشت: نگاه سینایی و سینمای او به دسته چهارم تعلق داشت. این دسته، تهیه‌کننده شخصی ندارند و آن طرف هم زیاد کاری به این دسته ندارند. وظیفه دولت است که از این نوع سینما حمایت کند چون جریان اصیل و درستی است. اگر سینماگرانی مانند سینایی، تقوایی، بنی‌اعتماد، بیضایی و.. نیستند و فیلم نمی‌سازند به مدیریت فرهنگی مربوط است. نگاهی که الان در سینما جاری است بیشتر بحث اقتصادی است و من هم به‌عنوان یک زیرمجموعه گاهی اوقات خودم را در آن غرق‌شده می‌بینم و کاری نمی‌توان کرد. متولی‌هایی که باید از این نوع سینما حمایت می‌کردند هم نکردند و به کسانی اجازه کار دادند که به لحاظ سواد سینمایی در حد شاگردان شاگردان سینایی هم نبودند. خیلی‌ها هم یاد گرفته‌اند چطور چیزهایی که مورد پسند مدیریت را بسازند و خیلی راحت بودجه در اختیارشان قرار می‌گیرد.

فرخ‌نژاد اضافه کرد: به این ترتیب نگاه خسرو سینایی مهجور ماند و هنوز هم کسانی مانند او هستند که متاسفانه دوباره پس از مرگشان می‌گوییم حیف شد که نتوانستند کار کنند. مدیریت فرهنگی کلان مملکت غافل ماندند و آیندگان خواهند گفت که در فلان دوره چنین سینماگرانی بودند و کار نکردند. یک زمانی سیف‌الله داد و بهشتی مدیران فرهنگی بودند و همیشه گفته خواهد شد که در دوره مدیریت اینها چه اتفاقات خوبی در سینما افتاد. سینمای ایران، پس از دهه‌های شصت و هفتاد در حال طی کردن مسیری نزولی است.

سینایی اصولش را برای نفع بیشتر زیر پا نگذاشت

وی ادامه داد: خسرو سینایی انسان بسیار خوبی بود، آدم درستی بود و دروغ نمی‌گفت. ما عادت کرده‌ایم که در جمع یک چهره داشته باشیم و در خلوت زندگی چهره‌ای دیگر؛ سینایی جزو کسانی بود که من می‌شناختم و هم در جمع و هم در خلوت خود واقعا انسان بود. ممکن است کسی سینمای او را قبول داشته باشد یا نداشته باشد، اما او انسان خیلی خوبی بود. او به شهادت کارهایی که کرد، هیچ‌گاه اصولش را برای نفع بیشتر زیر پا نگذاشت و این ویژگی بسیار مهمی است. سینما مثل یک بازار است که باید برای هر سلیقه‌ای در آن کالا وجود داشته باشد. اما الان خیلی چیزها سر جای خود نیست. روشنفکران ما چون اجازه ندارند، بجای اینکه فیلم روشنفکری بسازند چیزی می‌سازند که مجوز ساخت می‌گیرد. از آن طرف دوستان عزیز و نظرکرده می‌آیند فیلم‌های روشنفکری می‌سازند. این جابجایی‌ها دردناک است.

این بازیگر سینمای ایران ادامه داد: خود من وارد کارهایی شده‌ام که از بیخ و بن و ذات قبولشان نداشته‌ام. سینایی این کار را نکرد. او همان کاری را کرد که به آن فکر می‌کرد و به آن اعتقاد داشت. او چه در خلوت خودش و چه زمانی که کارهایش را ارائه داد، چیزی غیر از باورهایش انجام نداد. خانواده او نیز همین خصوصیات را دارند و همان کاری را انجام می‌دهند که فکر می‌کنند درست است.

فرخ‌نژاد در پایان گفت: به مدیران می‌گویم قبل و بعد از شما خیلی افراد آمده‌اند و خواهند آمد و روی این صندلی‌ها خواهند نشست ولی انگشت‌شمارند کسانی که بعدها از کارنامه درخشان‌شان صحبت شود. رسیدن به این مهم است وگرنه مدیران از یک میز به میز دیگر فرستاده می‌شوند. مدیران باید قدر افرادی مانند سینایی را تا زمانی که در قید حیات هستند بدانند. رخشان بنی‌اعتماد آخرین فیلمش را چه موقع ساخته است؟ این برای کدام مدیر در مملکت مایه افتخار است که بگوید من زمانی در صدر یک مجموعه فرهنگی بودم که چنین افرادی فیلم نساختند؟

سینایی ماسکی بر چهره نداشت

مهمان بعدی این مراسم همایون امامی بود که در ابتدای صحبت‌هایش گفت: با این اخباری که می‌شنویم و این استادانی که بی‌خبر پر می‌کشند و می‌روند، قطعا در روزگار خوبی به سر نمی‌بریم. به خانواده سینایی و همه کسانی که او را می‌شناختند و سینمای او را انتخاب کرده بودند تسلیت می‌گویم. صحبت کردن درباره خسرو سینایی کار ساده‌ای نیست. او انسانی چند وجهی بود؛ سینایی در سینمای داستانی و مستند، شعر و ادبیات و ترجمه و… فعال بود. جدای از تمام اینها، سینایی انسان بسیار شریفی بود. این ویژگی ما ایرانی‌ها پسندیده نیست که تا زمانی که کسی در قید حیات است، مرگ را دور می‌دانیم و فکر می‌کنیم که خب این فرد حضور دارد و فردا هم وقت هست. هم‌چنین بدلیل کمال‌گرایی که ویژگی ما ایرانی‌هاست، قدر یکدیگر را نمی‌دانیم و متوجه گستره شخصیت برخی افراد مانند خسرو سینایی نیستیم.

وی ادامه داد: واقعیت این است که سینایی بیش از آنکه سینماگر و هنرمند و شاعر باشد، یک انسان شریف بود؛ انسانی که یک رو بیشتر نداشت و ماسکی بر چهره نداشت. او به هر چیزی که فکر می‌کرد همان را در کمال جسارت مطرح می‌کرد، بی‌آنکه دغدغه سود و ضرر داشته باشد و نگران پیامدهایش باشد. سینایی در سینمایش نیز همین‌گونه رفتار می‌کرد و همین باعث می‌شود که سینایی را به‌عنوان پدیده‌ای نادر بنگریم.

سینایی گفت باید تن به لجن‌زار بزنی

امامی اضافه کرد: سینایی زودجوش و خونگرم و صادق و صمیمی بود. این ویژگی‌ها به افراد اجازه می‌داد که به او نزدیک شوند و با او از مکنونات قلبی سخن بگویند و خیال‌شان هم راحت باشد. من در سال آخر دانشکده از سینمای آرمانی‌ام با او صحبت کردم و او به من گفت فراموش نکن که میان سینمای آرمانی تو و سینمای واقعا موجود ما، یک باتلاق متعفن وجود دارد و بدون عبور از این باتلاق زشت و کثیف نمی‌توانی به آن سینمای آرمانی برسی. او گفت تنها هنر تو این خواهد بود که گدار این لجن‌زار را تست کنی و ببینی برای رسیدن به سینمای آرمانی‌ات تا کجا در لجن فرو می‌روی؛ گفت جوری پیش برو که کمتر وارد این لجن شوی و کمتر آلوده شوی ولی بدان که باید از این لجن‌زار عبور کنی. من سعی کردم این نصیحت او را بفهمم و به آن عمل کنم. در مورد سینمای امروز ایران باید گفت صحبت درباره چیزی که اظهر من الشمس است، فقط وقت تلف کردن است.

این مستندساز سپس در پاسخ به سوال کثیریان درباره فیلم‌های کوتاه خسرو سینایی گفت: یکی از ویژگی‌های سینمای مستند خسرو سینایی اینست که در حوزه‌های متنوع و متعددی فیلم ساخته است. از مستند صنعتی و پژوهشی گرفته تا مستند فرهنگی. او اهل حاشیه و جنجال نبود و سعی می‌کرد مانند یک جویبار عبور کند و روح پاک و لطیفش را به جوانانی که کنار این جویبار سبز می‌شدند ببخشد و آنها را بارور کند؛ از دانشجویان و شاگردانش تا کسانی که به نوعی مخاطب فیلم‌هایش بودند.

وی ادامه داد: هنوز خیلی‌ها نمی‌دانند که اولین فیلم مستند دورگه سینمای ایران به اسم «شرح حال» را خسرو سینایی ساخته است. هرچند ما مستند داستانی را در شکل ابتدایی‌اش در فیلم‌های پیش از آن هم یافت می‌شود اما به این معنا که نتوان در فیلم مرزی بین سینمای مستند و داستانی ترسیم کرد، «شرح حال» نخستین فیلم دورگه محسوب می‌شود. سینایی معتقد بود دو جور فیلم می‌توانیم بسازیم؛ یکی فیلم مستندی که با تکنیک سینمای داستانی ساخته می‌شود و دیگری فیلم داستانی که با تکنیک مستند ساخته می‌شود. ایشان در هر دو مورد تجربه داشتند؛ یکی «در کوچه‌های عشق» و دیگری «کوچه پاییز».

سینایی مسیرهای ناآزموده را طی می‌کرد

امامی در بخش دیگری از صحبت‌هایش گفت: یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های سینایی تجربه‌گرایی بود. او حاضر نبود مسیر رفته را دوباره بازگردد. هر کسی جای سینایی بود، وقتی فیلم «عروس آتش» آن‌گونه گل کرد، می‌رفت و عروس آتش ۲ و ۳ را می‌ساخت. اما سینایی همیشه در پی مسیرهای آزموده نشده بود و راه‌های ناهموار را انتخاب می‌کرد و جلو می‌رفت. او می‌دانست که دارد ریسک می‌کند و می‌دانست که از محبوبیت و شهرت و قابلیت‌هایش هزینه می‌دهد و تاوان پس می‌دهد و هیچ باکی از این تاوان نداشت که مثلا بگویند پس از «عروس آتش» رفت و یک فیلم معمولی ساخت. او همیشه در پی کشف افق‌های تازه بود و به همین دلیل، چه سینمای مستند و چه سینمای داستانی‌اش زنده و پویا بودند.

امکانات سینما ناعادلانه توزیع می‌شود

مولف کتاب «یک عمر، یک راه، یک عشق؛ خسرو سینایی» افزود: سینایی حدود هفده طرح در مورد نقاشان داشت که از نقاشان ایران فیلم بسازد. اما فقط توانست سه فیلم از آنها را بسازد. این طرح را به مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی هم ارائه داده بود و وظیفه این مرکز گسترش سینمای مستند است. اما توجهی به این طرح نشد. چه کسی تاوان این نساختن‌ها را می‌دهد؟‌ سینایی که می‌توانست بسازد و مشتاق بود بسازد و می‌دانیم که فیلم‌هایش را در چه شرایط سختی می‌ساخت. امکانات سینما مثل بسیاری از دیگر امکانات اجتماعی، ناعادلانه توزیع می‌شود.

وی ادامه داد: امثال سینایی و تقوایی باید فیلم نسازند و برای ارتزاق به کارهای دیگری بپردازند و در مقابل کسانی فیلم بسازند که اصلا این کاره نیستند. برخی فیلم‌ها با بودجه میلیاردی فقط ده درصد بازگشت سرمایه دارند؛ ولی کسی حاضر نیست برای «قطار زمستانی» خسرو سینایی بودجه تخصیص دهد در حالی‌که آن زمان لهستانی‌ها پنجاه درصد هزینه فیلم را تقبل کرده بودند. دردآور است که لهستانی‌ها بیشتر از ما بحث مسجد و چراغ را قبول دارند و به آن عمل می‌کنند و ساخت فیلم را به اهالی کشور خود سپردند. هرچند آنها نمی‌دانستند که سینایی یک سرمایه جهانی است و سینمای او به جهان تعلق دارد.

امامی در پایان گفت: وقتی فیلم‌های سینایی را می‌بینیم، نمی‌توانیم او را در یک چهارچوب ناسیونالیستی تعریف کنیم. نگاه اگرچه نگاه یک ایرانی‌ست ولی مساله‌ای که مطرح می‌کند مساله جهان است. «شرح حال» در مورد یک معضل جهانی صحبت می‌کند، هم‌چون «عصر جدید» چاپلین. اما «شرح حال» مورد توجه قرار نگرفت و دیده نشد. ما نه در زمان حیات هنرمندانی مثل سینایی قدر آنها را می‌دانیم و نه پس از درگذشت‌شان فیلم‌هایشان را مورد بحث و بررسی قرار می‌دهیم. تجربیات امثال سینایی و طیاب در صندوق‌های آرشیوها، چه در فیلمخانه ملی و چه در تلویزیون، دارد خاک می‌خورد و به همین دلیل تلاش کردم با کتاب‌هایم به انتقال چنان تجربیاتی کمک کنم. این مسائل دردآور است.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها