تاریخ انتشار:1395/05/30 - 11:22 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 24625

منوچهر محمدیمنوچهر محمدی  تهیه کننده سینما وتهیه کننده فیلم امکان مینا در بخشهایی از مصاحبه خود با شرق حرفهای جالبی زده است .

به گزارش سینما سینما ،محمدی در بخشهایی از این مصاحبه گفته : قصه «امکان مینا» بیش از هر چیز، قصه‌ای عاشقانه است که در برهه‌ای خاص رخ می‌دهد. برای اینکه ملموس‌تر صحبت کنم؛ سال ۵۴ دانشگاه تهران قبول شدم و ۱۶ آذر هر سال که دانشگاه شلوغ بود، ‌در این برهه دانشگاه تعطیل می‌شد و من به زادگاهم آبادان برمی‌گشتم. مادر خیلی اصرار داشت ازدواج کنم و دختری از همسایه را برای من در نظر گرفته بود که می‌گفت متدین، چادری و اهل نماز است.

هرچه اصرار کردم مادرم این قضیه را فراموش کند، قبول نکرد! تا اینکه بالاخره مجاب شدم این دختر را ببینم. برای خواستگاری به خانه این همسایه رفتیم و قرار شد من با این دختر در اتاقی صحبت کنم. ایشان خانمی چادری بود و کاملا صورتش را پوشانده بود. جالب است بدانید در بدو امر ایشان به من گفت به‌صراحت به شما می‌گویم هدفم از این ازدواج رهاشدن از خانه است. قصد من مبارزه مسلحانه است و به بهانه ازدواج می‌خواهم از خانه خارج شوم و شما از من توقع همسری را نداشته باشید و وقتی به تهران آمدم، به گروه‌های مسلحانه می‌پیوندم! گفتم تصور من هم این است همسری داشته باشم تا در کنار هم زندگی کنیم.

اما به‌نظرم، شما نیازمند شریک سیاسی هستید تا همسر! درحالی که نگاه من به زندگی این‌گونه نیست. ضمن اینکه اساسا به مبارزه مسلحانه اعتقاد و باور ندارم. درنهایت این مذاکره بعد از ۱۰ دقیقه به پایان رسید و بعد از آن ما دیگر همدیگر را ندیدیم. این مثال را زدم تا بگویم آنها نسلی بودند که به ازدواج و عشق به این صورت نگاه می‌کردند. با مطرح‌شدن قصه «امکان مینا»، خاطرات آن زمان برایم زنده شد.

درواقع قصه عاشقانه ما در بستری زمانی تعریف می‌شود که به‌نظرم، به درد نسل امروز می‌خورد که کمتر این مسائل را از نزدیک دیده‌اند و اساسا باورتان نمی‌شود بچه‌های چپ و مذهبی نوع نگاهشان به زندگی و همه‌چیز به‌گونه‌ای بود که انگار شست‌وشوی مغزی داده شده بودند و دنیا را سیاه‌وسفید می‌دیدند؛ به‌ویژه گروه‌هایی که وارد مبارزه مسلحانه می‌شدند که عقاید عجیب‌وغریبی داشتند.

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها