
حد فاصل من از داخل اتاق با جهان بیرون، پرده توریای است که بر روی در مشرف به حیاط خانه کشیده شده است. صبحها این خوششانسی را دارم که با صدای گنجشکها و پرندههایی که از این شاخه به آن شاخه تکدرخت تنومند داخل حیاط میپرند، از خواب بیدار میشوم. در همهمه آنها شور زندگی جاری است و ندا سر دادن برای آغاز روزی دیگر…
در میان حجم انبوه افسردگی در متن جامعه و درون آدمهای سرزمینم، تنها دلخوشی و نور امید بهجامانده در وجودم همین پنجرهای است که به روی باغچه حیاط گشوده شده و مرا به غوغای صبحگاهی و بزم عاشقانه پرندگان دعوت میکند. گاه آن لابهلا صدای کلاغ پیری هم به گوش میرسد که گویی این شور و سرمستی را برنمیتابد و ساز مخالف خودش را به شکلی نافرم کوک میکند و چقدر در جامعه متوسطپرور ما سازهای مخالفی که ریشه در افسردگی و دلمردگی و پریشانحالی دارند، زیاد شده…
دردنامه منسوب به خانم فرشته حبیبی، نماینده مجلس شورای اسلامی در فضای مجازی داغ دلم را تازه میکند. او در کنار برشمردن معضلات و ناکارآمدیها و اشتباهها، با حسی از دل برآمده میگوید: «این غرور ملی بیداد میکند و وقتی ملت رگ غیرتش بجنبد، دماوند را جابهجا میکند…».
سوسن شریعتی طی مقالهای در مقایسه پدرش با هدی صابر میگوید: «این دو متوسط ستیز، با این همه در ضرورت بازگشت به مردم با یکدیگر مشترکند: بازگشت به سوی ضعیفترها، شکنندهها، جوانان، اقلیتها، نادیدهشدهها… به تعبیر خود صابر «از میدان امامحسین به پایینترها.» پارادوکس در همینجاست: «از یکسو ابراز انزجار از آدمهای در دسترس و شبیه هم و از سوی دیگر روشنفکر مردمگرا، جمعگرا، اجتماعی و در جستوجوی پیدا کردن نوعی ربط بین خود و اکثریت و حتی از بین طبقات اجتماعی مختلف مردم با محرومترینش».
در ذهنم سخنان شهید دکتر بهشتی در سال ۵۹ که در کلیپی پخش شده را مرور میکنم «قابل قبول نیست که اداره جامعه در دست ما باشد، ولی باز هم در این مملکت کسی شب گرسنه بخوابد… باید هر چه زودتر به این فاصله جهنمی سطح زندگی در جامعه جمهوری اسلامی پایان دهیم، وگرنه اسلام ما باز هم تک بعدی خواهد بود.»
چند شب قبل فرصتی پیش آمد و دیداری با مسعود کیمیایی بعد از سفر اخیرش به آلمان و سوئد برای دیدار دخترش گیلدا و دوست و بچهمحل قدیمش اسفندیار منفردزاده داشتم.
در عین حالی که با اندوه و برآشفتگی به مقایسه جایگاه مردم و هنرمند در آن جوامع با کشور خودمان میپرداخت، همچنان پرانگیزه و امیدوار قسمتهایی از دو فیلمنامه «زخمی» و «عدالت شوم» را با آب و تاب برایم میخواند تا ببیند کدامشان برای کار کردن در این زمان مناسبترند. «زخمی» یک فیلمنوشت کاملا متکی بر قصه و روایتپردازی کلاسیک و قهرمان و اسطوره و نوعی ادای دین به سینمای وسترن است.
ولی «عدالت شوم» با همان مایههای اجتماعی و نشانهشناسی معاصرتر، نهایتا به پیشنهادی ملی میرسد. جدا از ابعاد کیفی و سینمایی و تماتیک این دو فیلمنوشت آماده کار، آنچه بیش از همه برایم اهمیت داشت، شور و حال و بغض وصفنشدنی یک فیلمساز کهنهکار و صاحب سبک در آستانه ۷۸ سالگی برای حضور در صحنه و همراهی و همدلی با مردم بود.در میان این بیم و امیدها و قلبهای زخمخورده و دلنگران ولی همچنان تپنده، ترجیح میدهم به ولوله سحرگاهی گنجشکهای سرمست و بلبلان خوشالحان گوش دهم و صدای ماتمزده و ناکوک کلاغهای پیر و افسرده را نشنیده بگیرم.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- مسعود کیمیایی: حالم خوب است/۲۰ روز دیگر کار جدیدم را شروع می کنم
- نقد و بررسی «دندان مار» در بنیاد حریری بابل
- متفاوتترین بدمن تاریخ سینمای ایران
- جواد طوسی : نقد، حافظه زنده یک ملت است
- پروانه ساخت سینمایی برای چهار فیلمنامه صادر شد
- در سالگرد تولد مسعود کیمیایی/ ادای دین به سینماگر آرمانگرا
- «خائن کشی» آنلاین میشود
- ماجرای برخورد کیمیایی با کاپولا و انتقاد کیمیایی از ساخت ادامه پدرخوانده توسط کاپولا
- کیمیایی از تجلیل تا تحلیل
- بزرگداشت مسعود کیمیایی برگزار شد؛ «قیصر» سخنگوی جامعه است/ کیمیایی بهزودی فیلم جدیدش را میسازد
- «قیصر»؛ خندقی در گذر زمان
- همزمان با سالگرد اولین نمایش عمومی «قیصر»؛ بزرگداشت مسعود کیمیایی برگزار میشود
- «جسدهای جاندار» در گالری ثالث؛ آثار مسعود کیمیایی تماشایی میشود
- رونمایی از فیلم مستند ساموئل خاچیکیان با پیام مسعود کیمیایی
- تحولات سیاسی و جریان موسوم به موج نو در سینمای ملی/ بهمناسبت روز ملی سینما
نظر شما
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
آخرین ها
- واکنش روزنامه هفت صبح به مصاحبه اخیر مهران مدیری : از برج عاج خود پایین نیامد
- استوری سحر دولتشاهی از پشت صحنه «هزار و یک شب»
- از «بادکنک سفید» تا «طعم گیلاس» در نیویورک
- پرویز شهبازی و سینمای مولف
- معرفی برگزیدگان بیست و چهارمین جشن حافظ؛ «پیر پسر» چهار جایزه گرفت/ سه جایزه برای «تاسیان»
- نقش هوش مصنوعی در باز طراحی کسب و کارها در ۲۰۲۶
- نمایش مناسبات داخل زندانها در سریالهای نمایش خانگی چگونه است؟
- «کفایت مذاکرات»؛ شوخیهای نخنما
- چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر؛ آزمونی جدی و نگاهی رو به آینده
- نمایش «بانو»ی داریوش مهرجویی در بنیاد حریری
- مستند «جستجو در تنگنا»؛ چیزی که شور زندگی خلق میکند
- «افسانه فیل»؛ سوار فیلی بزرگ و سفید، که انگار همهی راه را بلد بود
- سینمای ما چه سرسبز بود!/به بهانه نمایش نسخه بازسازی شده سارا مهرجویی در موزه سینما
- «کج پیله» وقتی زنها از پوست خودشان، خارج میشوند
- «راه دیگهای نیست»؛ خشونت مرهم زخم
- تحلیلی بر افت ژانر وحشت با تمرکز بر چهارگانه «احضار»/ این فیلم، ترسناک نیست
- «فریاد زیر آب» و موجی که فروکش نکرد
- پیشبینیهای جدید نشریه واریتی برای اسکار ۲۰۲۶
- «سرِ انقلاب»؛ خنده در اتاق بازجویی، نمایش فروپاشی قدرت
- جزئیاتی درباره فیلم جدید ایناریتو/ «دیگر» با بازی تام کروز یک سال دیگر اکران میشود
- نمایش تمام موزیکال «رابین هود»
- «الکترون» نامزد بهترین فیلم جشنواره انگلیسی شد
- تحلیل روانکاوانه فیلم «دوستداشتنی»؛ این رابطه دوست داشتنی نیست
- نمایش «برادران کارامازوف»؛ وفادار به روح اثر نه کالبد
- درباره کامران فانی و ترجمهای ناب/ مرغ دریاییِ فانی
- فیلم کوتاه «شامیر» نامزد بهترین فیلمبرداری جشنواره امریکایی شد
- درمان از نگاهی دیگر؛ وقتی سرطان، بازیگر صحنه زندگی میشود
- گاو خشمگین ۴۵ ساله شد
- «زیر درخت لور»؛ تصویری از انزوا و شکاف عاطفی
- «جستوجو در تنگنا»؛ انگار این همه چیزی باشد که از شهر و دیوارهایش به میراث بردهایم





