تاریخ انتشار:1404/08/16 - 07:52 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 213087

سینماسینما، علی بلندنظر

فیلم مستند «رویای تامی» اثری خودبیانگر از دلاور دوستانیان، فیلم‌سازی با دغدغه‌های محیط‌زیستی و ارتباط میان انسان و حیوان است.

در ظاهر، قهرمان داستان گربه‌ای به نام تامی است؛ اما از سوی دیگر، خودِ فیلم‌ساز نیز با زیستِ خاص خود، قهرمان دوم فیلم محسوب می‌شود.

فیلم در ابتدا با صحنه‌ای آغاز می‌شود که در آن، مستندساز گربه‌ای را ــ که احتمالاً گربه خانگی او بوده است ــ با مراسم ویژه و آمیخته با عواطف انسانی دفن می‌کند.

پس از این سوگواری، گربه‌ای با نام تامی وارد داستان می‌شود؛ گربه‌ای دوست‌داشتنی و باهوش که هر انسانِ حیوان‌دوستی را مجذوب خود می‌کند.

فیلمساز با وجود اینکه با تامی ارتباطی عمیق برقرار می‌کند، اما با یادآوری گربه‌ای که در ابتدای فیلم دیدیم یعنی با بهره‌گیری از تکنیک فلش‌رِیمِمبِر، از ترس دلدادگی دوباره، تامی را از خود می‌راند؛ چونان عاشقی که معشوق را از خود دور می‌کند تا او را از خطر حفظ کند.

فیلم از منظر ساخت برای کارگردان بسیار سخت و پرچالش است؛ زیرا بازیگر اصلی فیلم یک گربه است و دایرکت کردن حیوان کاری بس دشوار.

با این‌حال، فیلم‌ساز به‌خوبی از عهده این امر برآمده است که نشان از تجربه او در این زمینه دارد.

لحظه‌گیری هوشمندانه از رفتار طبیعی، هدایت نرم و غیرمستقیم برای گرفتن واکنش، و درک شخصیت تصویری، حیوان را به کاراکتری واقعی بدل کرده است. همین مسئله غنای احساسی فیلم را افزایش داده و سبب شده تماشاگر با گربه ارتباط برقرار کرده و او را بپذیرد؛ زیرا احساس را از رفتار صادقانه می‌گیرد، نه از گفتار.

مبحث دیگری که بر ارزش و غنای کار می‌افزاید، گذر چند فصل در فیلم است.

گذر فصل‌ها یکی از مؤلفه‌های کلیدی در روایت بصری مستندهاست، به‌ویژه در فیلم‌هایی که با طبیعت، حیوانات و محیط زیست سروکار دارند.

این عنصر مهم به فیلم رویای تامی عمق زمانی بخشیده و روایت را باورپذیرتر و احساسی‌تر کرده است. همچنین تنوع رنگ و نور پاییز و سپیدی برف زمستان، حال‌وهوایی خاص به فیلم داده، ریتم اثر را جذاب‌تر کرده و تماشاگر را از نظر بصری درگیر نگه داشته است.

دوربین در فیلم نقش دانای کل را ایفا می‌کند. گاهی با فیلم‌ساز همراه می‌شود و گاهی همراهِ تامی، زندگی او را در محیط زیست با خطرات و مخاطراتش دنبال می‌کند. در بخش‌هایی از فیلم نیز از زاویه دید تامی و به‌صورت POV با او همراه می‌شویم.

این تعدد زاویه دید می‌توانست به فاجعه منجر شده و ساختار را به فیلمی آماتور بدل کند، اما تدوین و روایت هوشمندانه و همچنین میزانسن درست، آن را از یک نقطه‌ضعف بالقوه به نقطه‌قوت فیلم تبدیل کرده است.

در نهایت، فیلم‌ساز توانسته است مخاطب را با ریتم و ساختار درست و محتوای عاطفی و احساسی، تا پایان با خود همراه کند و تجربه‌ای خاص و دوست‌داشتنی را بر پرده رقم بزند.

 

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

 

آخرین ها