سینماسینما، سحر عصرآزاد- «مینور، ماژور» مستند داستانی است که به تناسب مفاهیم محوری که برای طرح و نه بسط، انتخاب کرده، ساختاری سیال و رها دارد، و به همین واسطه حکم تلنگرهای ممتد به ذهن مخاطبی را دارد که در صورت دغدغهمندی با کلیت اثر همراه میشود.
علیرضا رسولینژاد پس از فیلم «صحنههای خارجی» که در نوع خود خاص و متفاوت بود، تداوم همان سبک و سیاق و نگاه و دغدغهمندی را در فیلمسازی دنبال میکند. این نکته را میتوان بهعنوان ویژگی مهم این فیلمساز مورد توجه قرار داد که هرچند آثارش دیرهنگام موفق به اکران در گروه هنر و تجربه شدهاند، اما پس از گذر سالها میتوانند هویت و شناسنامه نگاه سازندهشان را به مخاطب یادآور شوند.
«مینور، ماژور» که در سال ۸۹ ساخته شده، روایت خطی کمرنگی دارد که حکم نخ تسبیح اپیزودهای یازدهگانه و مفاهیم منشعب از ایده محوری فیلم یعنی «گم شدن» و چه بسا گمگشتگی را دارد. این خط روایی ماجرای پشت صحنه ساخت یک فیلم است که گروه پشت صحنه و عوامل مقابل دوربین، خودشان هم دچار چالشهایی درباره ماهیت کاری که انجام میدهند، هستند. به همین دلیل هم فیلم از مخاطب پیشی گرفته و به نوعی واکنش لحظهای او را همان هنگام که حس میکند با یک فیلم پراکندهگو مواجه است، از زبان یکی از عوامل در یک گفتوگوی تلفنی خطاب به کارگردان عنوان میکند (یک عالمه راش).
این شیوه بیانِ مستقیمِ آنچه مخاطب در حال تماشای فیلم با آن دست به گریبان است، پیشدستی فیلمساز در پاسخ دادن به چراهای متعددی است که در ذهن مخاطب شکل گرفته است. به همین دلیل مخاطب با خود میاندیشد وقتی فیلمساز خود قائل به تاثیری است که فیلم بر او گذاشته، پس به کلیات و جزئیات اثر اشراف و احاطه داشته… و قطعا به چیزی ورای این حس و تاثیر میاندیشیده است. حالا این سوال پیش میآید که آن چیز چیست؟
درواقع فیلم در طول ۸۰ دقیقهای که به شهادت راوی طنازش مخاطب را با خود همراه میکند، مرتب همین سوال را در ذهن مخاطب تکرار کرده و قصد دارد از خلال مفاهیم، ایدهها، نشانهها و شوخی و جدیهایش، پرسش متناسب با ذهنیت، تفکر و اندیشه او را برایش پررنگ و برجسته کند، بدون آنکه در پی یافتن یا ارائه پاسخی به آن در جهان فیلم باشد.
گم شدن را میتوان محوریترین ایده این مستند داستانی محسوب کرد، هرچند این محوریت یافتن برآمده از کیفیت نگاه و تفکر منِ مخاطبی است که گمگشتگی در جهان عینی و ذهنی برایم مهمترین پرسش بشری است. این مثال را صرفا بهعنوان یک مخاطب فرضی طرح نکردم، چراکه در واقعیت سوال درونی من نیز هست!
وقتی راوی این پرسش را در فیلم مطرح کرد که اشیای گمشده به کجا میروند، بیاختیار به یاد شهری خیالی افتادم که از کودکی در ذهن خود ساخته بودم؛ «شهر اشیای گمشده». و هر وقت شیئی را گم میکردم، با این خیال که جایی در این شهر خیالی منتظرم است و میتوانم یک روز پیدایش کنم، غم و غصهام کم میشد.
این پرانتزی که برای یادآوری خاطره کودکیام باز کردم، فقط یک خاطره شخصی نبود، بلکه کارکرد آن، اشاره به قرینهسازی خاطرات یا ایدههای منشعب در ذهن مخاطبانی است که به فراخور پویایی و دغدغهمندی ذهن خود میتوانند با مفاهیمی که در فیلم از سویهها و زوایای مختلف طرح شده، همدلی و همراهی کنند و از قِبَل آن، نقبی به گوشههای پنهان و فراموششده گذشته و حال خود و افکارشان بزنند.
به نظر میآید هدف فیلم و فیلمساز جز این نبوده که البته کم هم نیست. اینکه بتوان یک مفهوم و ایده ذهنی را به واسطه مجموعهای از جزئیات و تصاویر با یک خط روایی کمرنگ به ذهن مخاطب متبادر کرد تا با رنگآمیزی شخصی و منحصربهفرد خود در این مسیر با اثر همراه شود، اتفاق مهمی است. بهخصوص وقتی نخواهید از الگوهای متداول و امتحان پسداده بهره ببرید و به گفته بهتر نخواهید روی عادت مخاطب حرکت کنید و به دنبال خرق عادت در نگاه و تفکر باشید.
فیلم یک راوی طناز با نریشنی هوشمندانه دارد که با وامداری به پیشینه مخاطب از صدای ناصر طهماسب، شور و هیجانی همهشمول به این روند ظاهرا پراکندهگو داده و از ورای آن با عمق دادن به آنچه به کلام درمیآید، به آنچه در پسِ نریشن موج میزند، نقب زده. به همین جهت حکم یک راهنمای شوخ و جستوجوگر را ایفا میکند که مخاطب خود را به او میسپارد تا از درون سکانسهای فیلمهای خارجی تا مترو پاریس و لوکیشن قدیمی فیلم و… همراهش شود.
هرچند باید این نکته را پذیرفت که ارتباط تنگاتنگ با فیلم برای مخاطبی که به دنبال مابهازای عینی از هدف یک اثر هنری و مفهوم محوری یا حتی درونی آن است، چندان راحت نیست، اما فیلمساز تلاش کرده با تکثیر مفاهیم و ایدههای خود در اشکال مختلف عام تا خاص، عینی تا ذهنی، شرایطی فراهم کند که طیف گستردهتری بتوانند با شیوه بیان و زاویه نگاه او همراه شوند.
مستند داستانی «مینور، ماژور» را میتوان تداوم سبک و سیاق شخصی رسولینژاد برای بیان مفاهیمی دانست که دور از دسترس عام و به نوعی تازه به جهت ترجمان به یک بیان تصویری و سینمایی هستند. به همین دلیل هم آزمون و خطای خاص خود را به جهت بازخورد بین مخاطبان دارد و تنها با ریسکپذیری و جسارت چنین فیلمسازانی امکان ساختشان وجود دارد. اکران دیرهنگام تنها یکی از عواقب چنین ریسکی است.
ماهنامه هنروتجربه
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
نظر شما
پربازدیدترین ها
- با موافقت شورای پروانه فیلمسازی؛ ۶ فیلمنامه پروانه ساخت سینمایی گرفتند
- درباره یک خبر بی نهایت وحشتناک و غم انگیز
- یادداشتی بر فلسفه دوستی بر پایه «چشمانت را ببند»/ در جستوجوی دوست
- گفتوگو با محمد مقدم درباره سینمای مستند/ فیلم مستند، جهانی است ساختگی؟
- پس از جنجال حرفهای مدیر جشنواره کمرایمیج؛ استیو مک کوئین رفت/ کیت بلانشت ماند
آخرین ها
- نامزدی ۲ جایزه آمریکایی برای «دوربین فرانسوی»
- «شهر خاموش» بهترین فیلم جشنواره نوستالژیا شد
- فروغ قجابگلی بهترین بازیگر جشنواره ریچموند شد
- «تگزاس ۳»؛ کمدی از نفس افتاده یا موفقیت تکراری؟
- روایتی از سه نمایشنامه از محمد مساوات روی صحنه میرود
- «کارون – اهواز» در مراکش
- رونمایی از پوستر انیمیشن «شنگول و منگول» در آستانه اکران
- درباره «اتاق بغلی» اثر پدرو آلمودووار/ مرز باریک دوستی و مرگ زیر جهانی از زندگی و رنگ
- استادان و کارگاههای «سینماحقیقت۱۸» را بشناسید
- بر مبنای آمار سمفا؛ روند صعودی فروش سینماها در هفته گذشته نزولی شد
- محمد شکیبانیا رئیس سیزدهمین جشن مستقل سینمای مستند شد
- گفتوگو با محمد مقدم درباره سینمای مستند/ فیلم مستند، جهانی است ساختگی؟
- با احکامی جداگانه از سوی رائد فریدزاده؛ حسینی و شفیعی معاون شدند/ ایلبیگی به موسسه سینماشهر رفت
- کارگردان «سه جلد»: اقتصاد سینمای ایران را چند سکانس رقص میگرداند
- نمایش دو مستند از ناصر تقوایی در موزه سینما
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ کونان اوبراین، میزبان اسکار ۹۷ام خواهد بود
- «کارمند جماعت» رونمایی میشود
- یادداشتی بر فلسفه دوستی بر پایه «چشمانت را ببند»/ در جستوجوی دوست
- دنزل واشینگتن از دنیای بازیگری خداحافظی میکند
- تاد هینز رئیس هیئت داوران جشنواره فیلم برلین شد
- پس از جنجال حرفهای مدیر جشنواره کمرایمیج؛ استیو مک کوئین رفت/ کیت بلانشت ماند
- ابوالفضل جلیلی مطرح کرد؛ حضور در کلاس بازیگری عامل موفقیت نیست
- نمایش بلندترین سکانس پلان سینمای مستند ایران در آمریکا
- کدام سینما واقعی تر است ؟
- پیدا شدن جسد یک بازیگر در خانهاش
- دیدار اصغر فرهادی با علاقهمندان فیلمهایش در استانبول
- فیلمی که اطلاعاتش مخفی نگه داشته شده؛ لوپیتا نیونگو به فیلم کریستوفر نولان پیوست
- «کتابخانه نیمهشب» روی صحنه میرود
- سه نمایش برای مستند «۹۹-۱۹» در یک هفته
- با موافقت شورای پروانه فیلمسازی؛ ۶ فیلمنامه پروانه ساخت سینمایی گرفتند