تاریخ انتشار:۱۳۹۵/۰۸/۲۳ - ۱۴:۰۰ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 32200

همایون خسروی دهکردی

سینماسینما، همایون خسروی‌دهکردی- پشت سر و پیش روی علیرضا رسولی‌نژاد در «مینور، ماژور» هنر قرار دارد. معماری، عکاسی، موسیقی و سینما در اختیار فیلم‌ساز قرار گرفته‌اند تا او با صداقت و به کمک آن‌ها، ما را به گردشی در معماری، عکاسی و سینما مهمان کند.

فیلم با معماری خانه اردیبهشت- که شبیه معماری فرانسه در دهه ۱۹۶۰ است- آغاز می‌شود و مهمان‌هایی از قبیل نویسنده، پژوهش‌گر، اقتصاددان به همراه دختربچه‌ای به نام سارا و یک گروه فیلم‌سازی در خانه حضور دارند. گفتار راوی خوش‌صدا و آشنا در همان دقایق آغازین برایمان روشن می‌کند که قرار است ۸۰ دقیقه پرسه‌زنی کنیم. علاوه بر معماری که بر آن تاکید شده است، کلاژ متنوعی از عکس‌های ژوزف کودلکا۱، موسیقی و بخش‌هایی از سینمای کلاسیک جهان ما را در این سفر همراهی می‌کنند. به ما به‌صورتی نه‌چندان جدی گفته می‌شود که در جست‌وجو هستیم؛ جست‌وجویی که بیش و پیش از آن‌که هدف مشخصی را بجوید، قرار است به کشف سویه‌های زیبایی و یافتن ایده‌ها و سوژه‌های نو بپردازد. هنوز سفر کاملا‌ آغاز نشده، از راوی پرسش می‌شود که قرار است در جست‌وجوی چه باشیم. پاسخ راوی که از جانب فیلم‌ساز و ما گفته می‌شود، مبهم و در عین حال روشن است: «نمی‌دانم، شاید یک کتاب یا نقاشی یا فیلم…» و این پرسش و پاسخ درواقع درون‌مایه «مینور، ماژور» را روشن می‌کند.

کنار ما در خانه اردیبهشت یک نویسنده (محمد قائد)، یک اقتصاددان (دکتر موسی غنی‌نژاد)، یک پژوهش‌گر تاریخ سینما (محمد تهامی‌نژاد) و کودکی به نام سارا به همراه گروه فیلم‌بردار هم مهمان و سرگردان هستند. بعدا‌ در طول سفر فیلسوف معاصر ایتالیایی (آنتونیو نگری) و حتی رومن ‌پولانسکی هم به ما می‌پیوندند.

رسولی‌نژاد -همان‌طور که خودش هم گفته۲– اهل مدبازی نیست. دوربین را بدون دلیل روی دست نمی‌گیرد و پایان اثرش را به‌خاطر مد روز بودن به شکل «پایان باز» رها نمی‌کند. او در فعالیت‌هایش چه در نشریه فیلمخانه و چه در دو فیلمی که تاکنون ساخته، پای‌بند اصول بوده و همه اجزای اثرش به دلیلی خاص انتخاب و چیده شده‌اند. ازجمله انتخاب نام «مینور، ماژور» که می‌تواند به چند دلیل باشد. نخست، این نام نشان‌گر اهمیت موسیقی در فیلم است، دوم، تداعی‌کننده نوعی کنتراست و تضاد است که در فیلم قابل مشاهده است و نهایت آن‌که با توجه به کارکرد گام‌های مینور، ماژور در موسیقی علمی غرب انتخاب این نام می‌تواند ما را به سوی دلایل وجود فیلسوف و اقتصاددان و پژوهش‌گر در کنار عوامل کاملا‌ حسی از قبیل عکس‌های کودلکا و موسیقی باروک و هم‌چنین سارا کوچولو و سایر عوامل و عناصر رهنمون شود.

گویی فیلم‌ساز در کنار سبکی دیونوسوس‌وار۳ هنر و زیبایی، خود را فارغ از عقل آپولون‌گونه و اقتصاد و جامعه‌شناسی و فلسفه نمی‌داند و در طول فیلم می‌بینیم که جای پای پژوهش‌گر و گردآوری مصالح فیلم همه‌ جا به چشم می‌خورد.

به هر روی هنرمند بی‌نیاز از دانش و فلسفه نیست. و رسولی‌نژاد با در کنار هم قرار دادن و پرسش از این رجال، به سراغ صداقت کودکانه سارا می‌رود و مشخصه‌های جست‌وجویی را که در پیش است، اعلام می‌کند.

جست‌وجو در تهران، اصفهان، پاریس، اسلو و پراگ انجام می‌شود. به سراغ موزه لوور و فیلم «مستاجر» و «دره من چه سرسبز بود» هم می‌رویم. موسیقی انتخابی صدای ناصر طهماسب (راوی) و تصاویر را همراهی می‌کند. ضرباهنگ اثر سفر را بی‌ملال و فیلم را دیدنی کرده است. تاکید فیلم‌ساز با پرسش و پاسخ‌هایی که در فیلم آمده، بر این است که گم‌گشتگی انسان، با وجود زیبایی واژگانی‌اش منظور نظر نیست. گویی کسی به دنبال جورابش می‌گردد که حتی اگر آن را پیدا نکند، جوراب نویی خواهد خرید و چه بهتر. «به (همه جا) می‌رویم، ولی باید مراقب باشیم گم نشویم.»

چیزی که قرار است پیدا شود، در پاسخ‌های نویسنده و اقتصاددان و کودک مورد تاکید قرار می‌‌گیرد؛ یک ایده یا اثر زیبا و هنری. فیلم از ۱۱ اپیزود تشکیل شده و البته به نظر می‌رسد آوردن نام اپیزودها هم مانند پرسش‌های راوی بیشتر به منظور فاصله‌گذاری و دعوت مخاطب به تفکر انجام گرفته باشد.

این‌جا و آن‌جا- و ازجمله در پایان یکی از نمایش‌های فیلم در خانه هنرمندان- گفته شده که «مینور، ماژور» یک فیلم- مقاله است و گاهی آن را با برخی از آثار گدار و کریس مارکر در یک گونه (ژانر) دانسته‌اند.

کریس مارکر (۲۰۱۲-۱۹۲۱) نویسنده، عکاس و مستندساز برجسته فرانسوی بود که ۹۱ سال و یک روز عمر کرد و غیر از فعالیت‌های مختلف مطبوعاتی ازجمله همکاری با آندره بازن که منجر به بنیان‌گذاری مجله کایه‌دوسینما شد، با بسیاری از بزرگان سینمای فرانسه همکاری کرده است. همکاری او با آلن‌ رنه، کتاب‌ها و عکس‌هایش و شخصیت هنری قدرتمندش، نیاز به فرصت و فضای بسیاری برای معرفی دارد. به‌طور کلی اغلب آثار کریس مارکر را نمی‌توان فیلم- مقاله تلقی کرد. مبحث فیلم- مقاله یا مقاله سینمایی، اتفاقا‌ در ایران به صورت یک ترم سینمایی و در حوزه نقد فیلم به دفعات مورد بحث و بررسی قرار گرفته. مقالات و سمینارها و کارگاه‌های متعددی درباره آن موجود است که به‌طور عمده به زبان فارسی هستند. روبرت صافاریان در مقاله‌ای که به تعریف واژه فیلم- مقاله پرداخته، چنین می‌گوید:

«نباید تلقی خشکی از مقاله داشت. مقاله می‌تواند بسیار رسمی و سراسر مبتنی بر فاکت و استدلال باشد. اما می‌تواند با احساس و بازیگوشی و تامل فلسفی نیز آمیخته شود و از همه عناصر فیلم مستند هم می‌توان بهره گرفت.»۴ مدرسه ملی سینمای ایران اخیرا‌ (۶ تیرماه ۱۳۹۵) تعریف جامعی از فیلم- مقاله داده است. براساس این تعریف «فیلم- مقاله معادلی صوتی تصویری از یک مقاله کتبی است. مقاله حساب‌شده‌ای که به شکل هدفمند و سیستماتیک روی موضوع خاصی متمرکز می‌شود و می‌تواند مواضع مولف را به شکل عینی و بر پایه بحث یا دلیل و منطق به سمع و نظر مخاطب برساند. فیلم- مقاله که معمولا‌ زمان آن از چند دقیقه فراتر نمی‌رود، میان داستانی و مستند در رفت‌وآمد است و مرز باریکی بین کشف و شهود شخصی و تحلیل عینی دارد…»۵

در دوره هشتم جشنواره سینما‌حقیقت در سال ۱۳۹۲ کارگاهی تخصصی با عنوان فیلم- مقاله به‌ وسیله ترولس لی (متولد ۱۹۵۷) مستندساز و منتقد نروژی برگزار شد. براساس صحبت‌های لی در این کارگاه افراد کمی در جهان در ارتباط با مفهوم فیلم- مقاله به صورت مشخص مقاله ارائه داده یا سخنرانی کرده‌اند.۶

در همین کارگاه محمدرضا فرزاد، مستندساز کشورمان، بر استفاده از ابزارهای مستندسازی در ارائه مقاله صحه گذاشته و وجود نریشن یا موسیقی را به‌عنوان عواملی در جهت برانگیختن تفکر مخاطب و به منظور فاصله‌گذاری به سبک برشت مفید ارزیابی کرده است.

همه این توضیحات نشان‌دهنده وجود ابهام در استفاده از اصطلاح فیلم‌- مقاله هستند و حتی کارهای مختلف کریس مارکر نیز در قالب فیلم- مقاله نمی‌گنجند. در هر صورت با وجود مطبوعاتی‌ بودن رسولی‌نژاد و شباهت‌هایی که می‌توان بین مستند «مینور، ماژور» و یک شماره از فصلنامه‌های سینمایی پیدا کرد، «مینور، ماژور» را نمی‌توان به‌عنوان فیلم- مقاله ارزیابی کرد.

گفتنی است که یکی از کارکردهای نریشن در فیلم «مینور، ماژور» می‌تواند دعوت مخاطب به فکر ‌کردن در مورد پرسش‌هایی باشد که ناصر طهماسب در جای‌جای فیلم مطرح می‌کند. ولی شاید همین نریشن (صرف‌نظر از زیبایی و کارکردهای دیگر صدای طهماسب) به فیلم «مینور، ماژور» آسیب رسانده باشد. گاه در میانه نمایش تصاویر و شنیدن موسیقی آرزو می‌کنیم سروکله راوی پیدا نشود و بگذارد ما از فیلم لذت ببریم. حرف‌های راوی گاه زیاده‌گویی به‌ نظر می‌آیند و برخی اوقات هم در زمان نامناسب سروکله‌شان پیدا می‌شود. شاید هم به‌خاطر ترکیب زیبای تصاویر، نوار صدا و ضرباهنگ مناسب است که چنین به نظر می‌رسد

 

پی‌نوشت‌ها:

  1. Josef Koudelka متولد ۱۹۳۸ موراوی، عکاس چک- فرانسوی که عکس‌هایش از بهار پراگ در فیلم «مینور، ماژور» مورد استفاده قرار گرفته‌اند.
  2. گفت‌وگوی امیرحسین ثنائی با علیرضا رسولی‌نژاد، نشریه هنر و تجربه‌، شماره ۳۰ مهرماه ۱۳۹۵
  3. دیونوسوس خدای نشاط، هیجان، ماجراجویی و بی‌باکی و آپولون خدای صلح، تعمق، فلسفه و منطق از خدایان یونانی هستند. نیچه و بسیاری از نویسندگان شاخص پس از او جای پای سبک‌باری و تعقل را در همه پدیده‌ها نشان می‌دهند. مثلا میلان کوندرا اعتقاد دارد سرنوشت هر انسان از سبکی احساس، سنگینی وظیفه و جبر حادثه و تصادف شکل می‌گیرد (نقل به مضمون).
  4. فیلم- مقاله چیست؟، نوشته روبرت صافاریان، ۲۰ خرداد ۱۳۹۲
  5. بخشی از مطلب آموزشی با عنوان فیلم- مقاله چیست و چه کاربردی دارد، منتشرشده در تاریخ ۶ تیرماه ۹۵
  6. ترولس لی اعلام می‌کند کارهای امثال مایکل مور هم فیلم-مقاله نیستند و البته افشا می‌کند که برای پاسخ به پرسشی در این مورد کارگزاران همراه مور درخواست چند هزار دلار دستمزد کرده‌اند.

ماهنامه هنروتجربه

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها