تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۰۹/۰۳ - ۱۵:۳۰ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 100458

 

شاهپور عظیمی

حتی در میان آن‌هایی که میانه‌ای با دوبله ندارند کمتر کسی هست که نسبت به دوبله فیلم پیام (یا نامی که در میان ما ایرانی‌ها رایج است: محمد (ص) رسول الله) بی‌تفاوت باشد. دوستداران دوبله که جای خود را دارند. این را نمی‌شود انکار کرد که هنگام دوبله یک فیلم خارجی،‌ دوبلور‌‌ها یا به عبارت دقیق‌تر مدیر دوبلاژ این توان را دارند که از آن یک شاهکار بیافرینند یا آن‌ها را از محتوا تهی کنند. نمونه‌های درخشان فراوانند: دوبله‌های مردی برای تمام فصول، ‌پاپیون، کازابلانکا (دوبله مرحوم سعید شرافت) ‌برباد رفته و آثار شناخته‌شده دیگر و البته فیلم‌هایی که اثر درخوری نبوده‌اند و به تقاضای صاحب فیلم برای فروش بیش‌تر دوبلور‌ها در آن‌ها «شیرین کاری» کرده‌اند. به نظر می‌رسد در خوب یا بد بودن یک دوبله عوامل فراوانی  دخالت دارند که احتمالاً در فرصتی دیگر باید به آن‌ها پرداخت.

فیلم عقاد را یکی از نوابغ مسلم و بی‌چون و چرای دوبله مدیریت کرده که همه دوستداران دوبله به استادیش اذعان دارند: استاد منوچهر اسماعیلی. او برای دوبله این فیلم که شاید دیگر هرگز فرصت ساخت اثری مشابه آن به دست نیاید؛ از تمامی توانش استفاده کرده و با شناخت دقیق هر یک از نقش‌ها، ‌صدا‌هایی را انتخاب کرده که بعید می‌دانم در ذهن بتوانیم مشابه‌ای برای آن بیابیم. دوستداران دوبله معمولاً زمانی که دور هم جمع می‌شوند؛‌ پنجه در پنجه اساتید دوبله در مسأله انتخاب نقش‌ها می‌اندازند و نقش‌ها و صدا‌های مختلف در یک فیلم را با انتخاب‌های خودشان مقایسه می‌کنند. باید اعتراف کنم که من هم با دوستان علاقمند دوبله این کار را در مورد محمد (ص) رسول‌الله انجام داده‌ایم اما هر بار در پایان به این نتیجه رسیده‌ایم که انتخاب‌های استاد اسماعیلی بی بدیل هستند. به انتخاب‌های استاد توجه کنید:

نصرالله متقالچی به جای ابوسفیان (مایکل آنسارا). متقالچی صدای پرطنین و دورگه‌ای دارد. او به سیاق همیشگی سبک کارش تقریباً هیچگاه سعی نمی‌کند صدایش دارای بار عاطفی باشد. البته او در دوبله انگیزه مضاعف که مدیریت دوبله آن را نیز برعهده داشت، در واپسین بخش فیلم، دکلمه متن ترانه فیلم را به این شکل اجرا کرد. او در ابوسفیان اقتدار را به نمایش می‌گذارد اما این اقتدار چنان که در فیلم می‌بینیم شکننده است و سرانجام باعث تسلیم او به پیامبر می‌شود. از هوشمندی مدیر دوبلاژ فیلم همین بس که متقالچی با آن صدای پرطنین و زنگدارش، پا پس کشیدن ابوسفیان در برابر پیامبر را در چند سکانس به نمایش می‌گذارد. در ابتدا زمانی که از ابوطلب می‌خواهد تا با برادرزاده‌اش حرف بزند و حتی در پی طمیع پیامبر است، ‌صدای متقالچی آمیزه‌ای از اقتدار و البته تردید است که آیا پیامبر حرف او را می‌پذیرد یا نه و زمانی که پاسخ منفی می‌شنود، آهنگ صدای متقالچی لحن تردید‌ آمیز ابوسفیان را در دیالوگ مشهور فیلم به گونه‌ای بسیار باور‌پذیر به نمایش می‌گذارد:«او انتظار داره ما ۳۶۰ خدا را عوض کنیم با یک خدا؟ آن هم خدایی که هم در مکه است هم در مدینه؟» در سکانسی دیگر که ابوسفیان اعلام می‌کند در برابر سپاه پیامبر قرار نخواهد گرفت و در پاسخ به این پرسش که شرفت کجاست؟ می‌گوید شرفش بر پشت شتر‌هایش است، لحن و صدای متقالچی به شکلی کاملاً نامحسوس لرزان است. به مکث‌های ابوسفیان در این سکانس توجه کنید. متقالچی به‌طور دقیقی حس جاری در کلمات را اجرا می‌کند. نگاه کنید به واپسین دیالوگ‌های ابوسفیان در جریان فتح مکه که با دریغ و افسوس از استحکام پایه‌های اسلام می‌گوید. فکر می‌کنید این دریغ و افسوس از چه طریقی به ما منتقل می‌شود؟ تصویر؟ یا صدای گرفته متقالچی که با طمئنینه فرو ریختن یکی از موانع دیگر در برابر اسلام و پیامبر را به تصویر می‌کشد. استاد اسماعیلی تصویر را در این جا با صدا نشان می‌دهد.

جلال مقامی، محمد علی دیباج و ناصر خاوری (جعفر طیار، نجاشی و عمروعاص) ناصر خاوری و محمد علی دیباج در شمار دوبلور‌هایی هستند که اصطلاحاً به آن‌ها «دو‌های یک» می‌گوییم. به این معنا که آن‌ها ( و چندین دوبلور دیگر) در کارشان بسیار عالی طاهر شده‌اند اما همواره‌های نقش‌های دوم را گفته‌اند. در سکانس حضور جعفر و یاران پیامبر در بارگاه نجاشی امپراتور حبشه که عمروعاص آمده تا با چرب زبانی «برده‌های فراری» را به مکه بازگرداند؛ هنر دوبله توانسته سکانسی خلق کند که به نظرم از آن سکانس‌های تکرار ناشدنی تاریخ دوبله است.  صدای جلال مقامی با معصومیت هر‌چه تمام‌تر جعفر را به تصویر می‌کشد. نگاه کنید به آن‌جا که جعفر آیاتی از سوره مریم (س) را تلاوت می‌کند. مقامی دراین جا به صدایش که اصولاً صدایی آرام و مهربان است،حتی وجهی مهربانانه‌تر می‌دهد (به تفاوت دوبله و صدای او با بهرام زند در سریال شرلوک هلمز با بازی جرمی برت نگاه کنید که به شکلی حیرت‌آور هر دو صدا بر روی تصویر برت خوش می‌نشینند) نمی‌دانم فحوای این جمله چه اندازه طنین طنزآمیزی می‌تواند داشته باشد اما میزانسن بازیگران در این سکانس و حضورشان مانند این است که گویی مرحوم عقاد در انتخاب آن‌ها با استاد اسماعیلی هماهنگ بوده است. آرامش چهره ارل کامرون به نقش نجاشی و بازی پرتب و تاب چشمان ترسناک دانلد برتون آن‌چنان است که نمی‌توانیم صدایی به جز صدای دیباج و خاوری را بر روی تصویر آن‌ها در ذهن بیاوریم. خاوری از آن دسته دبلور‌هایی است که می‌تواند متن‌هایش را با سرعت بیان کند. او توانایی اسن را دارد که احساس را به سرعت وارد صدایش بکند و به همان سرعت از آن فاصله بگیرد. نگاه کنید به جمله او هنگام کرنش در برابر نجاشی و تعظیم نکردن جعفر و یارانش. حاوری با تبسمی که کاملاً در صدایش موج می‌زند، می‌گوید «عالی شد. اونا در برابر امراتور خم نشدن…اونم دارشون می‌زنه» دیباج دیالوگ‌هایش را همواره با آرامش و طمئنینه بیان می‌کند. کمتر شنیده‌ایم که او حتی صدایش را اصطلاحاً بلند بکند. او همه کلمات را با شفافیت و تأکیدی یکسان بر مکث‌های کلمات بیاان می‌کند. نگاه کنید به آن‌جا که در کمال آرامش به جعفر اعتراض می‌کند که چرا تعظیم نکرده است و اندکی بعد که بر اساس قضاوت ابتدایی‌اش می خواهد جعفر و یارانش را به عمروعاص تحویل دهد همچنان آرام است. خاوری در پرداخت شنیداری صدای عمر‌و‌عاص از هیچ کوششی فرگذار نکرده است. او دائماً لحنش را تغییر می‌دهد. صدایش را بالا برده یا پایین می‌آورد. با خنده طعنه‌آمیزی به جعفر و اعتقاد او می‌تازد. خاوری هر گاه که دیالوگ‌هایش با دیباج تصادم دارد؛ ‌سعی می‌کند آرامشی ظاهری به صدایش بدهد «اونا می‌گن شما به سه خدا اعتقاد دارید» درواقع خاوری و دیباج کاری کرده‌اند کارستان و باور پذیری این سکانس دوبله بر روی دوش این دو است. مقامی هم البته در نقش جعفر به خوبی از عهده کارش بر آمده اما یادمان باشد هنگام دوبله این فیلم مقامی از جمله دوبلور‌هایی است که چندین نقش اول را گفته و از او انتظار می‌رود که تسلطش را در کارش اعمال کند اما همان‌طور که اشاره شد؛ گاهی درخشش برخی از دوبلور‌هایی که «دو اما یک هستند» در تحلیل دوبله‌ها مورد غفلت واقع می‌شود و بایستی حق مطلب در مورد کار آن‌ها ادا شود.

یکی از شاخص‌های یک دوبله شایسته استفاده مدیر دوبلاژ از توان و استعداد دوبلور‌های شناخته شده در نقش‌های فرعی و حتی «مردی‌گو» است. استاد اسماعیلی این اصل اساسی را نیز رعایت کرده است. در مواردی حتی دوبلور‌های حرفه‌ای نقش‌های کوتاهی را برای او گفته‌اند. خود او نیز یکی از این نقش‌ها را دوبله کرده است (سهیل شخصیتی برای صلح با مسلمانان آمده اما بند‌های توافقنامه را دستکاری می‌کند). ناصر ممدوح هر چند که در آن زمان که این فیلم دوبله می‌شد، همچنان به عنوان یکی از گویندگان آثار مستند شناخته می‌شد اما به جای خالد بن ولید حرف زده است. لحن او در اجرای این نقش با اجرا‌های مستند او تفاوتی مهم دارد. او برخلاف شهروز ملک‌آرایی تنها به دوبله همین نقش بسنده کرده است. ملک‌‌آرایی که تیپ‌های متنوعی را در دوبله به کار می‌گیرد، از این توانایی‌اش در دوبله این فیلم استفاده کرده است. او در ابتدای فیلم به جای آن شاعر عرب حرف زده که مدح هند همسر ابوسفیان را می‌گوید و صله دریافت می‌کند. دقیقاً و به فاصله کوتاهی به جای رهبر بت‌پرستان نیز حرف می‌‌زند که از دیدن حضرت رسول اکرم (ص) مشوش شده است. ایرج رضایی مرحوم پرویز نارنجیها، تورج مهرزادیان، مرحوم حسین معمارزاده، سیامک اطلسی، محمد فاطمی، هریک در دوران دوبله این فیلم در شمار حرفه‌ایی‌ها بودند که در دوبله این فیلم با استاد همکاری کرده‌اند.

درواقع مجالی در این جا نخواهیم یافت اگر بخواهیم به تمامی نقش‌های دوبله شده در این فیلم به‌طور کامل اشاره کنیم. حتی به خود استاد که به جای آنتونی کویین حرف زده است. همان که پیش از این و در آثار مختلف به جایش حرف زده بود و حتی آن لکنت معروف را نیز در دوبله کویین منظور کرد اما در این جا اجرایی کاملاً متفاوت ارائه می دهد. نگاه کنید به رهبری تیراندازان در جنگ بدر که حضرت حمزه (ع) که صدای استاد چگونه لحنی حماسی و رزمی به خود می‌گیرد «تیراندازان….!» یا هنگام ساختن مسجدالنبی در مدینه، هنگام جنگ با پدر و برادر هند «حالا ما در شأن شما هستیم؟» و یا دوبله هند جگرخوار و ضجه‌ها و خنده‌هایش و عصبانی شدن‌هایش که رفعت هاشم‌پور با چه دقتی بازی ایرنه پاپاس را «به فارسی ترجمه می‌کند»

فیلم در لحظات پایانی‌اش به اثری مستند نزدیک می‌شود. در واقع مرحوم عقاد با میزانسن‌هایی فیلمش را به انتها می‌برد که به نوعی داستان هزار سال گذشته را به اکنون پیوند می‌زنند. در این جا صدای راوی را می‌شنویم که به نوعی انگار تمام وقایع را جمع‌بندی می‌کند. با شکوه فراوان از محمد (ص) و دینی سخن می‌گوید که جهان را فرا گرفت. ترکیب تصاویر مستند عقاد و صدای راوی که جمله‌های فارسی را با تأکید‌های مناسبی بیان می‌کند، درواقع پایانی درخور برای فیلمی رقم می‌زنند که به گونه‌ای به دست یکی از بهترین‌ها به زبان مادری‌مان برگردانده شده که هنوز تماشایش در هر فرصتی غنیمت است.

این یادداشت مدتی قبل در نشریه ۲۴ منتشر شده است

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها