سینماسینما، منوچهر دینپرست
«پرویز» از آن دست فیلمهایی است که نمونهاش در سینمای ایران یا کمتر ساخته میشود یا اصلا اقبالی به آن نمیشود. اما «پرویز» نشان داد که میتوان جهان دهه ۹۰ ایران را در تهران و در شهرکی بهخوبی به تصویر کشید.
«پرویز» داستان مرد ۵۰ ساله عظیمالجثهای است که با هیکل درشت خود تنها و در کنار پدرش زندگی میکند. پدرش قصد ازدواج دارد و او را به خانه دیگری میفرستد تا زندگی جدید خود را شروع کند. «پرویز» در جهان اجتماعی قرار دارد که نمیتوانیم بیرون و درون فیلم را از یکدیگر جدا کنیم، چراکه فیلم درون و برون بههمپیوستهای دارد. نام فیلم با نام بازیگر یکی است. این نخستین لایهای است که مخاطب را درگیر جهانی میکند که قرار است یک فیلم ببیند، اما در پایان متوجه میشود فیلم چنان لایه لایه ساخته شده که جهانهای مختلفی را در کنار هم قرار داده است و ما با نظامی از ساختارها روبهرو هستیم که نمیتوانیم نظام معنایی فیلم را بهسادگی تفسیر و تاویل کنیم.
پرویز در تنهایی، بیکسی، ملالت، تکرار و منفعل و بیمسئولیت زندگی خود را ادامه میدهد. او دائما تکرار میکند من با کسی کاری ندارم. او میخواهد تنها باشد و از این تنهایی لذت ببرد. او سرخوش نیست، اما بدبخت هم نیست. او زندگی خطی تکراری خود را در فضای تهی شهرک با مسئولیتی محدود در حد جمعآوری شارژ ساختمان ادامه میدهد. اما ناگهان همه چیز تغییر میکند. او از شهرکی محدود که ساکنان آن خود را از دیگران جدا کردهاند و در خانهای که در آن سالها زندگی کرده و محیطی آرام بوده، به بیرون از شهرک پرتاب میشود. او به خانهای تهی و فرسوده و خالی از سکنه پرتاب میشود.
پرتاب شدن پرویز نشاندهنده این است که او در وضعیت زوال قرار میگیرد. وضعیتی که سالهاست در آن قرار گرفته بود اما بهناگاه فرو میریزد و شکسته و متزلزل میشود. پرویز از یک آدم فروخفته و آرام به موجودی درنده و سگکش و آدمکش تبدیل میشود. او کسی بود که با هیچ کسی کار نداشت، اما در یک تصمیمگیری که بر او تحمیل میشود، شخصیتش دچار دگرگونی میشود و جهان او را تغییر میدهد. او متوجه میشود دیگر هیچکدام از کنشهای گذشته او ارزش محسوب نمیشود و در تعارض با آنها قرار میگیرد. او متوجه میشود ارزشهای دیگران علیه وضعیت اوست و از ناحیه همین ارزشهاست که طرد و تحقیر شده است. تعارض با ارزشهای دیگران، احساس بیگانگی و جداافتادگی از جامعه و احساس فاصله، باعث از دست رفتن حس همدلی پرویز میشود. او متوجه میشود نگاه ابزاری دیگران به او نگاهی توام با تمسخر و بهرهکشی است. او متوجه میشود از وضعیت حاشیه به وضعیت بیگانه تبدیل شده است. حتی کار دونپایه جمعآوری شارژ ساختمان هم برای او بیگانه میشود و این مسئولیت بیارزش را هم از او میگیرند. در چنین وضعیتی او میگوید به رفتارش فکر کرده و میخواهد واکنش نشان دهد. او دست به هر کار آگاهانه و ناآگاهانهای میزند تا بیمعنایی خود را معنا کند.
«پرویز» نماد روزگار ازهمگسیخته و بیاخلاق ماست. مرزهای جهان امروز ما فضای جدیدی را به ما نشان میدهد. فضاهایی که در فیلم «پرویز» آشکارا در چشمانمان فرو میرود. فضای «پرویز» فضای چندپاره و موزاییکوار است. فضای خشک و منجمد و بیاحساس. فضای حاکمیت بهره بر تعالی است. فضای خشونت و بردهکشی. فضای تکرار و ملالت و از همه بدتر فضای واکنش علیه تمامی ارزشهایی که تا کنون ارزش بودهاند، اما نمایشی بودن و تهی بودن ارزشها را متوجه نشده بودیم. ریتم فیلم با مضمون آن هماهنگ است. صدای نفس نفس زدن پرویز دائما در گوشمان شنیده میشود. گویی کسی دارد میمیرد. فیلم فاقد موسیقی است که میتواند به مضمون فیلم روح و معنا دهد. اما دائما صدای محیط خشن او را میشنویم که فرمولهای تضاد را در کنار یکدیگر قرار دادهاند.
پرویز اضطرابی ندارد. با آرامش و به دور از فریاد و نعرهکشی کارهایش را انجام میدهد. او به شکل زیرپوستی میخواهد اعتراض کند. او ابتدا سگها و گربههای شهرک را میکشد، تا اینکه سرانجام صاحب خشکشویی را که دائما او را نصیحتهای مهمل میکند، به قتل میرساند. در این دو کنش پرویز هیچ واکنش تند و خشنی نمیبینیم. بلکه او در فضایی قرار گرفته که نیازی به فریاد ندارد. همه او را میبینند، اما باور ندارند که او تغییر کرده و به هیولایی تبدیل شده که چنان سایهاش همانند جسمش سنگین است که کسی او را نمیبیند. اما پرویز حرف آخر را میزند. او رو به پدرش و همسر او میگوید: «بیا با هم حرف بزنیم.» شاید نکته اصلی فیلم در همین سکانس نهفته باشد. هیچ کسی حاضر نبود با او حرف بزند. او را کسی نمیدید. همه از او بهرهکشی میکردند. او را مسخره میکردند. حتی پدرش حاضر نشده بود به او بگوید قصد ازدواج دارد، بلکه او را از خانهاش بیرون کرد. کسی با او حرف نزد. اگر کسی با او حرف میزد، او به موجود عظیمالجثهای تبدیل نمیشد که سلطه و قدرت خود را به رخ دیگران بکشد. او به شکل نازلی درمییابد سلطه و قدرت است که به فرد امکان میدهد خواست خود را بهتر دنبال کند. پرویز تلاش میکند و متوجه میشود تنها چیزی که ارزش دارد، سلطه و قدرت است. درنتیجه مناسباتی را تولید میکند که خود قربانی همان مناسبات میشود. غایت زندگی پرویز صحبت با پدر است که در انتهای فیلم نشان داده میشود. اما سالهاست که این غایت از او گرفته شده و عشق، آسایش، تامل و شناخت او در وضعیت بیمعنایی قرار گرفته است. بر همین اساس است که غایت زندگی پرویز ظهور خود در بدترین نوع خود است.
منبع: ماهنامه هنروتجربه
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- «علت مرگ: نامعلوم»؛ فیلمی که تماشاگر را میخکوب میکند
- بنیاد ایرانشناسی برگزار میکند؛ نشست تخصصی روایت وطن در سینمای ایران
- درباره «علت مرگ: نامعلوم»/ کاش نبود پنجرهای، یا چشمهایی که ما را بپاید
- پانزدهمین جشن بزرگ منتقدان و نویسندگان سینما؛ تجلیل از صدرعرفایی، پورشیرازی و طوسی/ «علت مرگ نامعلوم» بهترین فیلم شد
- «علت مرگ: نامعلوم» به اکران آنلاین رسید
- «علت مرگ: نامعلوم»؛ این هفت نفر و دنیایشان
- چرا «علت مرگ: نامعلوم» از اکران بازداشته شده بود؟/ پرسشهای بیپاسخ
- «علت مرگ: نامعلوم»؛ اثری با ارزش و کمیاب در سینمای امروز ایران
- بازخوانی سرنوشت «علت مرگ: نامعلوم» / فیلمی که چون پروانه نمایش نداشت، از جشنواره فجر حذف شد
- «عزیز» از چهارشنبه اکران میشود/ رونمایی از پوستر فیلم
- از ۵ دی ماه؛ «علت مرگ: نامعلوم» روی پرده سینما میرود
- اکران فیلم علی زرنگار از اواخر آذر؛ «علت مرگ: نامعلوم» رفع توقیف شد
- «علت مرگ: نامعلوم» بهترین فیلم جشنواره تورین شد
- سینمای مستقل و آینده سینمای ایران بررسی شد؛ سینمای مستقل آزادی، سلطه ناپذیری، عشق و ارزش زن را بازتاب میدهد
- ضرورت توجه به سینما مستقل در ایران بررسی میشود
نظر شما
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
آخرین ها
- نمایش مناسبات داخل زندانها در سریالهای نمایش خانگی چگونه است؟
- «کفایت مذاکرات»؛ شوخیهای نخنما
- چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر؛ آزمونی جدی و نگاهی رو به آینده
- نمایش «بانو»ی داریوش مهرجویی در بنیاد حریری
- مستند «جستجو در تنگنا»؛ چیزی که شور زندگی خلق میکند
- «افسانه فیل»؛ سوار فیلی بزرگ و سفید، که انگار همهی راه را بلد بود
- سینمای ما چه سرسبز بود!/به بهانه نمایش نسخه بازسازی شده سارا مهرجویی در موزه سینما
- «کج پیله» وقتی زنها از پوست خودشان، خارج میشوند
- «راه دیگهای نیست»؛ خشونت مرهم زخم
- تحلیلی بر افت ژانر وحشت با تمرکز بر چهارگانه «احضار»/ این فیلم، ترسناک نیست
- «فریاد زیر آب» و موجی که فروکش نکرد
- پیشبینیهای جدید نشریه واریتی برای اسکار ۲۰۲۶
- «سرِ انقلاب»؛ خنده در اتاق بازجویی، نمایش فروپاشی قدرت
- جزئیاتی درباره فیلم جدید ایناریتو/ «دیگر» با بازی تام کروز یک سال دیگر اکران میشود
- نمایش تمام موزیکال «رابین هود»
- «الکترون» نامزد بهترین فیلم جشنواره انگلیسی شد
- تحلیل روانکاوانه فیلم «دوستداشتنی»؛ این رابطه دوست داشتنی نیست
- نمایش «برادران کارامازوف»؛ وفادار به روح اثر نه کالبد
- درباره کامران فانی و ترجمهای ناب/ مرغ دریاییِ فانی
- فیلم کوتاه «شامیر» نامزد بهترین فیلمبرداری جشنواره امریکایی شد
- درمان از نگاهی دیگر؛ وقتی سرطان، بازیگر صحنه زندگی میشود
- گاو خشمگین ۴۵ ساله شد
- «زیر درخت لور»؛ تصویری از انزوا و شکاف عاطفی
- «جستوجو در تنگنا»؛ انگار این همه چیزی باشد که از شهر و دیوارهایش به میراث بردهایم
- حمید طالقانی درگذشت
- فیلمـکنسرت «برندگان اسکار موسیقی» روی صحنه میرود
- معرفی برگزیدگان نوزدهمین جشنواره بینالمللی «سینماحقیقت»
- آکادمی داوری اعلام کرد؛ فهرست نامزدهای اولیه جوایز اسکار ۲۰۲۶/ نامزدی فیلمسازان ایرانی در دو بخش
- با رای منتقدان مجله IndieWire؛ آخرین ساخته جعفر پناهی در میان بهترینهای ۲۰۲۵
- شورای بازبینی فیلمهای سینمایی موافقت کرد؛ صدور پروانه نمایش برای پنج فیلم سینمایی





